بازی های کاهش دهندن استرس کودکان
بازی های کاهش دهندن استرس کودکان:
خمیر بازی
شن بازی
شنیدن قصه و داستان
آب بازی
نقاشی انگشتی
استفاده از عروسک های انگشتی یا قاشقی برای تخلیه هیجانی
بازی با والدین
بازی های توپی
بازی های کاهش دهندن استرس کودکان:
خمیر بازی
شن بازی
شنیدن قصه و داستان
آب بازی
نقاشی انگشتی
استفاده از عروسک های انگشتی یا قاشقی برای تخلیه هیجانی
بازی با والدین
بازی های توپی
معمولا کودکان حدود دو سالگی در زمان بازی یکدیگر را هول می دهند،گاز می گیرند و یا کتک می زنند.آنها به شدت از رفتار همسالان خود خشمگین می شوند زیرا هنوز رابطه برابر را نیاموخته اند.کتک زدن در سن 3سالگی یا عد از آن طبیعی نیست و نیاز به بررسی دارد.
آیا والدین باید دخالت کنند؟
این وظیفه کودکان در این محدوده سنی نیست که از خود مراقبت کنند.آنها نیاز دارند شخص بزرگسالی کنار آنها باشد تا اگر کودکی اقدام به زدن یا هول دادن دیگری کرد، فرد بزرگسال بدون داد زدن یا دعوا کردن او را متوقف کنند.
این جمله “اگر زد تو هم بزن” آسیب فراوانی به کودک ما خواهد زد. تمام آموخته های فرزندتان را زیر سوال خواهد رفت و این سوال ﭘیش می آید ﭘس اگر کسی کار بدی کرد من هم می توانم آن را تکرار کنم؟کودکی که می زند درونش لبریز از حس بد به خود و دیگران است. در حقیقت کودکی که می زند از کودکی که کتک می خورد احساسات منفی بیشتری را درون خود احساس می کند. به علاوه او در خطر آسیب فیزیکی بعضا جبران نایذیر قرار می دهید و به کودکان خشم ، مجازات و کینه ورزی را آموزش می دهید.
ﭘس چه رفتاری داشته باشیم؟
باید بدانید زمانی که کار به برخورد فیزیکی رسید، به فرزندتون بیاموزید بهتر است دست خود را بالا بیاورد و بگوید نزن. با آموزش این رفتار به فرزند خود شما به او می آموزید که در رابطه با دیگران می تواند حد و مرز مشخصی قرار دهد و از خود دفاع کند.
اگر طرف مقابل به کار خود ادامه داد، فرزند شما باید محیط را ترک کند. با این کار به فرزندتان می آموزید که انسان هایی در زندگی سر راه ما قرار خواهند گرفت که دچار اختلالات رفتاری هستند و عاقلانه ترین واکنش این است که با این افراد درگیر نشویم . ترک کردن محیط نه نشانه ترسو بودن شخص است و نه دلیل بر بی عرضگی او می باشد، تنها نشان می دهد شخص فرق خوب و بد و درست و غلط را می داند.
اگر کودک شما در خانه اول هست،ممکن است در مدرسه دوم یا سوم باشد. شما به عنوان والدین وظیفه دارید او را برای شکست و عدم موفقیت آماده کنید به عبارتی ﭘذیرش دوم یا سوم بودن.
به کودک آموزش دهید در زندگی شکست ها و عدم موفقیت ها وجود دارند ولی شکست به معنای؛من خوب نیستم نیست. حتی مثال هایی در مورد خودتان بزنید و اینکه چگونه با استفاده از توانایی های خود راه هایی ﭘیدا کرده اید.
ﭘیام اصلی در این جا این است که شکست و عدم موفقیت در طول زندگی وجود دارد و معنای آن این نیست که تو نادانی و ناتوانی. بلکه تو همچنان خوب و ارزشمند هستی و می توانی راه حلیﭘیدا کنید.
اولین و مهمترین مساله این است که پدر و مادر فکر می کنند که برقرار کردن رابطه دوستی با فرزندان مشکل می باشد، در صورتی که اگر پدر و مادر کمی حوصله به خرج دهند و صبوری کنند و با آرامش به حرفهای بچه هایشان گوش دهند مسلما خیلی از گره هایی که بایستی با دندان باز شود را با دست باز می کنند. وقتی جوانان احساس امنیت کنند می توانند با پدر و مادر خود صحبت کنند بدون اینکه ترسی از طرد شدن، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، مورد تحقیر قرار گرفتن و مورد مقایسه قرار گرفتن داشته باشند. در این صورت آن جوان یا نوجوان، پدر و مادر خود را محرم اسرار دانسته و ارتباط خوبی بر قرارمی کند. البته این اولین و اساسی ترین قدم است.
یک مثال واضح این که خود ما چرا با یک دوست راحت صحبت می کنیم ولی با پدر و مادر یا حتی با خواهر و برادر نمی توانیم به راحتی صحبت کنیم؟ چون یک دوست فقط به حرفهای ما گوش می دهد و درنهایت برای این که ما را آرام کند، همدردی می کند و حتی یک راهکار هم جلوی پای ما می گذارد، چه درست و چه نا خواسته غلط. ولی پدر و مادرها به محض اینکه بچه صحبت می کند چون نگران هستند که به نوعی از دستش بدهند شروع به گفتن حرفهای تحریک آمیز می کنند، البته ناخواسته و نمی دانند که این حرف ها فاصله ها را بیشتر می کند و بچه برای اینکه جایگاه خود را درخانه از دست ندهد ومورد سرزنش قرار نگیرد، ترجیح می دهد با همان دوست راحت باشد ودردودل کند، به همین راحتی!!.
اما راهکارهایی کاربردی برای حل این مساله و دوستی عمیق با فرزندان:
1- اولین راهکاراین که اگر توانستید تحمل کرده و با آرامش به حرفهایشان گوش کرده بدون اینکه خود را در جایگاه پدر یا مادر بدانید، بلکه خود را یک دوست صمیمی و هم سن و سال او بدانید و راهنمایی اش کنید. بدون اینکه ترسی داشته باشید اولین قدم و بزرگترین قدم را برداشته اید.
2- فرزندان خود را همان طوری که هستند بپذیرید، بدون مقایسه با فرزندان دیگران، اگر می خواهید واقعا آنها را از دست ندهید.
3- علاقه خودمان را به صورت جملاتی شیرین اما نه چرب زبانی و شیوه های غیر کلامی محبت آمیز و عملی به فرزندمان ابراز کنیم.عزیزم تو عشق من هستی!!
4- با جوانان و نوجوانان به زبان دل آنها و مناسب با زمان زندگی آنها سخن بگوییم، درقالب احترام وتشویق در فرزندانمان ایجاد امنیت روانی و انگیزه مثبت کنیم.
5- فاصله روحی خود را با دردودل کردن و تعریف خاطرات کودکی با فرزندان تان کم کنید و با این کار رشد معنوی را در آنها تقویت کنید.
6- اشتباهات فرزندان خود را با بزرگواری بدون پرده دری و ایجاد جسارت در آنها رفع نمایید.
7- به صورت دستوری با آنها صحبت نکنیم و نام فرزند خود را با احترام به ویژه در حضور دیگران صدا کنیم.
8- دادن هدیه های کوچک به بهانه مناسبت های مختلف به صورتی که آنها را پر توقع نسازد و برای هر کار کوچکی از شما انتظار پاداش و جایزه نداشته باشند.
9- ایجاد حس مسئولیت و اعتماد به نفس در فرزندان با تعیین وظایف درخانواده و دادن یک حس مالکیت به آنها.
10- نسبت به دوستان فرزند خود حساسیت و شناخت بالایی داشته باشید، زیرا گرایش او بر پذیرش شما در گروه همسالان و مشابهت آنان از عوامل اصلی تربیت نوجوانان و جوانان است و این کار وقتی آسان می شود که با فرزندانمان دوست باشیم که مطمئنا به دوستان آنها نیزمی توانیم نزدیک شویم.
11- اهمیت جایگاه فرزندتان را در خانواده به اوتفهیم کنید که در حفظ و رشد شخصیت خود کوشا باشد.
12- توقعات و انتظارات خود را به صورت دقیق و در حد توان و با محبت برایشان توضیح دهید.
13- در مواقع انتقاد، شخصیت او را زیر سوال نبرده بلکه حداقل از چند خوبی او تعریف کرده و سپس عمل ناپسند او را انتقاد کنید.
14- درمقاطع دشوار سعی کنید کنارش باشید و با اواحساس همدردی کنید، امابه او بفهمانید کاری که شما انجام داده اید وظیفه او بوده و عادت نکند.
15- در آخر فرزندانمان را با سختی و محرومیت آشنا کنیم تا دارای روحیه ای قوی و محکم شوند.
با دقت این راهکارها را مطالعه کرده، بپذیرید و انجام دهید. مطمئن باشید گاهی صمیمیت و مهربانی به موقع شر را به خیر تبدیل کرده و دردسرهای آینده ی فرزند شما برایتان از بین خواهد رفت.
شما میتوانید با فراهم کردن محیط زبانی غنی و پرورشدهنده به گسترش مهارتهای زبانی فرزندتان کمک کنید. مهمترین کارهایی که میتوانید انجام دهید شامل موارد زیر است:
با او صحبت کنید: لازم نیست بیوقفه حرف بزنید اما هر وقت با کودکتان هستید با او صحبت کنید. کاری که انجام میدهید را برایش توضیح دهید، به اشیا اشاره کنید، از او سؤال بپرسید و ترانهای برایش بخوانید. استفاده از زبان روشن و ساده ایرادی ندارد، اما در برابر وسوسهٔ غان و غون کردن مقاومت کنید. کودک با شنیدن صحبت کردن صحیح شما زبان صحیح را یاد میگیرد.
برایش کتاب بخوانید: کتاب خواندن روشی عالی برای آشنا کردن کودک با واژگان جدید، کنار هم قرارگیری جملات و روایت داستانهاست. وقتی او هنوز یک کودک است از شنیدن صدای شما لذت خواهد برد، وقتی یک کودک نوپا میشود از داستانها و تصاویر کتابها لذت میبرد و وقتی یک کودک پیشدبستانی میشود ممکن است او به شما بگوید که داستان یک کتاب چیست.
به حرفهایش گوش کنید: وقتی کودکتان با شما صحبت میکند، سعی کنید شنوندهٔ خوبی باشید. به او نگاه کنید و واکنشهای بجایی نشان دهید. وقتی کودک بداند شما به چیزهایی که میگوید علاقه دارید، احتمال بیشتری وجود دارد که صحبت کند.