مشاور

  • خانه 

علل و عوامل افسردگی کودکان

19 مرداد 1398 توسط پري كرمي

نشانه های بسیاری از افسردگی در کودکان وجود دارد، که به سن کودک، شرایط زندگی و دلایل دیگر مربوط میشود. لازم به ذکر است که افسردگی در کودکان با چند نشانه اولیه مانند ناراحتی غیر قابل توضیح، نوسانات خلقی و احساس ناامیدی آغاز می شود.

علائم عمومی افسردگی عبارتند از:
مشکالت اشتها (از دست دادن یا، برعکس، افزایش اشتها)
بی خوابی یا خواب آلودگی مداوم
تحریک پذیری یا خشم
نوسانات خلقی مکرر - از غم و اندوه به عصبانیت، از خشم به هیجان و شادی
احساس ناامیدی و بی ارزش بودن
افکار خودکشی
از دست دادن تمایل به ارتباط با دیگران
احساس “خستگی” و عدم علاقه به هر چیزی
شیوع هذیان ها، اشک ها
خستگی مزمن
مشکلات حافظه
حواس پرتی، مشکلات با تمرکز
آهسته و ناخوشایند بودن
آموزش بد
افزایش اضطراب
بیماری های جسمی، علل که پزشکان نمی توانند پیدا کنند. (معمولا سردرد و درد شکمی)؛
سرماخوردگی، ضعف، تهوع، درد های غیر قابل توضیح
بی تفاوتی و عدم فعالیت

علل افسردگی در کودکان:
طلاق والدین به طور طبیعی موجب افسردگی میشود، افسردگی در کودکان دارای 3 گروه از علل است.

گروه اول:

به عنوان یک عارضه از بیماری های مختلف عفونی (آنفولانزا، گلودرد، پنومونی و غیره) شناخته شده است.

گروه دوم:

افسردگی در کودکان به علت استرس (حاد یا مزمن) شناخته شده است ، این تنش ها ممکن است از طریق مرگ و یا بیماری عزیزان، طلاق والدین، درگیری با همکلاسی ها یا معلم ایجاد شود .

گروه سوم:

فرایندهای بیوشیمیایی در مغز، باعث افسردگی می شود که ممکن است با هر عامل خارجی ارتباط نداشته باشد.

افسردگی در کودکان 10 تا 16 ساله شایع تر است ؛ در سنین اولیه، افسردگی معمولا با اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD) و اختلال وسواسی-اجباری (OCD) یا اختلال در رفتار همراه است.

افسردگی در کودکان اغلب “ارثی” است - یعنی کودکان که پدر و مادرشان از افسردگی رنج می برند، بیشتر احتمال دارد که این بیماری را داشته باشند.

گروه خطر شامل کودکان از خانواده های ناکارآمد است(کودکان الکل، معتادان به مواد مخدر،و در خانواده هایی که خشونت های خانوادگی رایج است).

 

 نظر دهید »

کمرویی کودک

14 مرداد 1398 توسط پري كرمي

خصوصيات يک کودک کمرو

همچنين رفتار اين گونه کودکان معمولاً از الگويي با چند ويژگي اصلي پيروي مي کند. نخستين خصوصيت آن ها، اين است که اغلب تلاش مي کنند تا محيط و دامنه تعامل هاي اجتماعي خود را به تعداد معدودي از افراد محدود کنند آن هم صرفاً اشخاصي که به خوبي شناخته شده هستند، به عنوان مثال، والدين، مادر بزرگ يا يک هم بازي.

۱ - تمايلي براي برقراري ارتباط با ديگر افراد ندارند: نکته ديگري که در رفتار اين کودکان مشهود است تمايل نداشتن به برقراري تعامل، در موقعيت هاي ناآشنايي است که احتمالاً امکان پيش بيني رفتار ديگران به راحتي وجود ندارد؛ به همين دليل شايد تا زماني که در محيطي آشنا قرار دارند معمولاً ناراحتي خاصي بروز ندهند؛ هر چند که گاه در موارد شديد، همين محيط ها نيز برايشان آزار دهنده است.

با اين حال، هر نوع عدم تمايل به ارتباط را نمي توان به خجالتي بودن کودک نسبت داد اما زماني که کودک از ارتباط با ديگران بيمناک باشد آن گاه بايد به عنوان يک مشکل ويژه به آن نگاه شود و حتي در صورت شدت اين امر، بايد به يک روان شناس يا روان پزشک مراجعه شود.

۲ - درون گرا هستند و زود عصباني مي شوند: يکي از عمده ترين مشکلات اين کودکان بلد نبودن مهارت هايي است که براي زندگي اجتماعي بدان نياز دارند، اين نقص باعث مي شود تا کودکان خجالتي، در خود احساس ناامني و بي کفايتي کنند و سبک رفتاري درون گراتري را نسبت به ديگران انتخاب کنند اما گاه نيز به همين دليل تحريک پذير و خيلي زود عصباني مي شوند يا ناراحتي خود را به صورت بهانه گيري بروز مي دهند. در واقع همين امر است که در سنين بالا زمينه ساز پديد آمدن مشکلات متعددي براي فرد مي شود. والدين نيز معمولاً از اين خصوصيت فرزند خود رنج مي برند و نگران اين هستند که کودک شان با چنين ويژگي چه آينده اي در پيش دارد.

۳ - سکوت اختيار مي کنند و فرار را بر قرار ترجيح مي دهند: اضطراب نيز در رفتار اين کودکان مشهود است. تصور قرار گرفتن در محيط هاي ناآشنا يا مواجهه با افرادي که آن ها را مورد ارزيابي قرار دهند باعث مي شود که گاه حتي با وجود دارا بودن توانمندي هاي لازم، آن را ابراز نکرده، در نتيجه امکان پيشرفت يا رفع مشکل را از خود سلب کنند.

مثلاً ممکن است در کلاس درس پاسخ سوالي را بدانند اما به علت کمرويي آن را بيان نکنند. در واقع با آن که به شدت دچار چالش مي شوند نمي توانند براي مطالبه حق خود اقدامي کنند. اين رفتار يک دور باطل ميان سکوت، احساس ناتواني از برقراري رابطه، به تعويق انداختن کارها و در نتيجه احساس کسالت، زود رنجي و در نهايت فرار از موقعيت رقابت برانگيز را در پي دارد.

درمان کمرويي کودکان

اگر در رفتار کودک شما چند ويژگي از موارد گفته شده به دفعات ديده مي شود، مي توانيد با استفاده از راهکارهايي که در ادامه بيان مي شود به او در رفع خجالت و کمرويي کمک کنيد.

* به کودک فرصت اظهارنظر بدهيد: هر قدر هم که کودک کم سن و سال باشد تلاش کنيد فرصت اظهار نظر در تصميمات خانواده را برايش فراهم آوريد. البته بهتر است براي مديريت بهتر خواسته هاي کودک در سنين پايين تر از او بخواهيد خواسته اش را از بين چند گزينه انتخاب کند.

* تعاملات اجتماعي کودک را افزايش دهيد: با اين کار کودک مي تواند توانايي هاي خود را محک بزند. البته بهتر است موقعيت هايي انتخاب شود که کودک بتواند در آن ها با تجربه هاي موفق رو به رو شود نه آن که شکست بخورد. شرکت در کلاس هاي ورزشي و تفريحي نيز از جمله اين موارد محسوب مي شود. البته براي شروع مکان هايي را انتخاب کنيد که کودکان ديگر رفتار خصمانه اي نداشته باشند.

* مهارت هاي برقراري ارتباط را به کودک آموزش دهيد: در قالب بازي يا گفت و گو و حتي گفتن داستان، مهارت هاي برقراري ارتباط را با کودک تمرين کنيد، سپس هر پيشرفت هر چند جزئي را با ابراز هيجان، نوازش و تهيه پاداش مورد تشويق قرار دهيد. پرورش هر کودکي به صرف حوصله و وقت والدين نياز دارد. بنابراين به رفتارهاي او حقيقتاً با دقت نظر توجه کنيد.

* کودک را با محيط هاي مختلف آشنا کنيد: موقعيت هاي جديد را به نحوي قابل پيش بيني سازيد تا آمادگي مواجهه با آن از قبل براي کودک فراهم شود مثلاً پيش از شروع يک کلاس او را به آن جا ببريد و شرايط را برايش تشريح کنيد يا به صورت بازي موقعيت هايي را که احتمالاً با آن برخورد خواهد کرد تمرين کنيد.

* مسئوليت بدهيد اما مقايسه نکنيد: براي کودک شرايطي فراهم آوريد که بتواند مسئوليت هايي را بپذيرد. سعي کنيد انجام کارهايي را از کودک درخواست کنيد که مي دانيد از عهده آن ها بر مي آيد اما موفقيت و شکست او را با ديگر کودکان مقايسه نکنيد. بلکه به پيشرفت او در قياس با رفتارهاي قبلي خودش اهميت دهيد.

* حوصله به خرج دهيد و از مشاور راهنمايي بگيريد: در هر حال تاکيد مي شود که اين رفتار در طول زمان به وجود آمده است پس بايد انتظار داشته باشيد که با گذشت زمان و تلاش شما بهبود يابد اما چنانچه مشکل کودک بسيار شديد است و حضور او در اجتماع را با اختلال همراه مي کند بررسي همه جانبه موضوع از سوي يک روان شناس موثر خواهد بود.

 نظر دهید »

کودک شاد

09 مرداد 1398 توسط پري كرمي

1-  به کودکتان عشق بورزید :
اولین راز پرورش کودکی شاد تمجید از اوست . عشق مطلق والدین مهمترین عامل در شادی کودکان است. وقتی کودکان بزرگ می شوند دانستن اینکه علایق ، عقاید ، خصوصیات و استعداد هایشان با ارزش تلقی می شود پایه گذار شادی سالهای بعدی زندگی شان خواهد بود . البته پذیرش کودک به معنای چشم پوشی همیشگی از خطاهایش نیست . یاد بگیرد که عملکرد کودک را نقد کنید نه شخصیت اورا . همچنین آنچه را که از کودک می خواهید به او بگویید نه آنچه را که نمی خواهید.
2- نه، من نمی توانم را به بله، من می توانم تبدیل کنید :
وقتی کودک شما بداند که به او اطمینان دارید و باورش کرده اید احساس می کند که دست یافتن به همه چیز برایش امکان پذیر است . افکار کودک نسبت به خود بیشترین اهمیت را دارد. بنابراین والدین باید افکار مثبت به کودکان خود القا کنند . وقتی که در مدرسة ابتدائی ،‌معلم پسر مک بلدسو نویسنده کتاب پروش فرزند با متانت به او گفت که هیچ استعدادی برای بازی فوتبال نداری ، وی به پسر سرزنش شده ا اش گفت که هرگز اجازه ندهد کسی به اهداف و رویاهایش راه پیدا کند . امروز پسر او بازیکنی حرفه ای در یکی از تیم های مطرح کشور است . القائات فکری مثبت بلدسون در ذهن پسرش زندگی او را متحول کرد.
3- مقررات منصفانه وضع کنید و به آنها پایبند باشید :
کودکان کم سن سال با احساس امنیت ،‌شاد می شوند . فرض کنید که در بالای آبشار مرتفعی ایستاده اید درصورتی از ایستادن در آنجا لذت خواهید برد که حفاظی در برابرتان باشد ،  در غیر این صورت دچار اضطراب و خواهید شد . کودکان هم اینگونه اند . وقتی که چارچوب محکمی برای رفتارهایش وجود داشته باشد ،‌آنها پیشرفت می کنند . در حقیقت کودکان در جستجوی ساختارند .
4-  ابعاد مثبت را برجسته کنید :
به کودک خود بفهمانید که هیچ مشکلی وجود ندارد ، که به اتفاق هم نتوانیدآن را حل کنید . همچنین به او بیاموزید که خوشبین باشد. اگر اتفاق بدی افتاد، با صدای بلند فکر کنید و بگذارید او افکار شما را بشنود (وای نه باورم نمی شود که این اتفاق افتاده ، اما درستش می کنم ، چیز مهمی نیست) یادگیری خوشبینی مهم است زیرا کودک مشتاق و آرزومند به احتمال زیاد بزرگسالی شاد خواهد شد . افراد ناراضی و ناخشنود بر حوادث منفی زندگی متمرکز می شوند ،‌درحالی که افراد شاد به وقایعی می اندیشند که چشم انداز بهتری از آینده به آنها می دهد .
5-  حلقة شادی کودکتان را کامل کنید :
والدین در پی معلمان و مربیانی هستند که بتوانند حلقه شادی کودکانشان را کامل کنند . به کودکتان کمک کنید ارتباطات دوستانه اش را حفظ کند و گسترش دهد . داشتن ارتباطات قوی و مهارت برقراری آن از شروط اصلی شاد زیستن در آینده است .
6- کودکان را به تحریک بیشتر وادارید :
کودکان امروز سنگین وزن ترند و این برای سلامت و شادابی آنها مضر است . کودکان چاق ، در مقایسه با سایر کودکان ،‌اعتماد به نفس کمتری دارند و افسرده ترند . اگر کودکان سرگرمی های پر تحرک خارج از خانه را جانشین فعالیت های کم تحرک خانگی کنند و به جای غذاهای آماده ای که فاقد ارزش غذایی است ،‌غذاهای سالم و طبیعی بخورند ، از فوائد شاد زیستن بهره خواهد برد . کودکی که خوب غذا می خورد و ورزش می کند مغزش موادی شیمیایی به نام اندروفین ترشح می کند که به او احساس شادی می بخشد . با فراهم کردن میان وعده های طبیعی از جمله میوه های تازه فصلی ،‌پرهیز از قرار دادن تنقلات در دسترس کودکان و جانشین کردن غذاهای سالم خانگی به سلامت کودک خود کمک کنید . کودکتان را به انجام دادن ورزش و سرگرمیهای خارج از منزل تشویق کنید . بازی با سایر کودکان قدرت خلاقیت خلاقیت کودکتان را تقویت می کند و مهارت های اجتماعی را به او می آموزد .
7-  شادی را در جعبه یادگاری ها ذخیره کنید:
اشیای مورد علاقه کودکتان  ، عکس ها، کارت پستال ها ، یادگاری ها ، کاردستی هایی را که یاد آورد خاطرات شاد برای کودک هستند داخل جعبه ای قرار دهید . هرگاه کودکتان بیمار است یا غمگین و لبخندی ساده نیاز دارد ،‌آنها را از جعبه بیرون آورید و به او نشان دهید .
8-  لحظات جادویی ارتباط را بیابید :
اخیراً مطالعه ای بر روی 2000 کودک 5 تا 17 ساله انجام شده است . از آنان پرسیده شد که خواهان چه چیزی هستند که با پول نمی شود خرید . همة آنها در پاسخ گفته بودند که والدین و توجه آنها هستند . کودکان ما می خواهند که به آنها فکر کنیم ، برنامه هایی ترتیب دهید که همة اعضای خانواده بتوانند در آن شرکت کنند و لذت ببرند.( کوهنوردی،‌ پیاده روی…)‌ کودکان را در فعالیت های روزمره تان مانند انجام دادن کارهای خانه ، خرید و آبیاری باغچه شریک کنید .
9-  ژن تلاش دوباره را به کودک خود منتقل کنید :
کودک شما همه فکر و ذهن این است شاگرد اول کلاس شود ،‌ولی در این رقابت همکلاسش برنده شده است . یک راز اصلی شاد زیستن برخورداری از قدرت پشت سر گذاشتن مشکلات است . سعی نکنید کودک خود را ازهمه ناراحتی ها دور نگه دارید . به او کمک کنید بیاموزد چگونه با آنها مواجهه شود . اگر شکست درسی یا غیر درسی اورا نا امید کرده ،‌کمک کنید تا هرچه سریع تر به وضعیت عادی خود برگردد . تشویق کنید تا احساسات خود را در قالب نوشته یا نقاشی بیان کند. شما الگوی کودکتان هستید . مطمئن شوید که الگوی مناسبی در مقابل اوست روحیه خود را در هیچ شرایطی نبازید .
10-دراو شگفتی ایجاد کنید :
هنگامی که کودک با چیزی بزرگتر از خودش مواجه می شود ،‌خواه پدیده ای فیزیکی باشد یا معنوی ، احساس رضایت خاطر می کند . با کودکان درباره عقاید خود خداوند و مقدسات دینی صحبت کنید لازم نیست که او همه جزئیات را درک کند . با او در جنگل قدم بزنید ،‌به ستارگان خیره شوید . احساس مراقبت و توجه در کودکان را پرورش دهید .
 پیام عشق برای کودکان
1- بگویید که دوستش دارید:
این جمله باید اولین چیزی باشد که کودکتان صبح ها ، پس از بیدار شدن از خواب می شنوند و نیز آخرین جمله ای باشد که پس از شنیدن آن به خواب می رود . موقع دعوا و مشاجره و هر زمانی که انتظارش را ندارند بگویید که دوستش دارید .
2-در آغوشش بگیرید.
هیچ مانعی برای در آغوش گرفتن کودکتان وجود ندارد .
3-  لمسش کنید:
آرام به پشت او بزنید ، بازوهایتان را دور شانه هایش حلقه کنید ، موهایش را به هم بریزید.
4-در بازی اش شریک شوید :
توپ بزنید ، برای پرندگان دانه بریزید ة‌باد بادک هوا کنید و با او مسابقه دهید .
5-گوش دهید ،‌واقعاً گوش دهید :
درحین گوش دادن جملاتی به زبان بیاورید که نهایت توجه تان را به صحبت های او نشان دهید . کانند (وای چه جالب) ( من اصلاً نمی دانستم ) (بیشتر در این مورد توضیح بده )
6-  بدون به زبان آوردن کلمه ای با او حرف بزنید :
به تماشای بازی او در مدرسه یا زمین بازی بنشینید . لحظه هایی که به شما نگاه می کند یا نگاهتان باهم تلاقی می کند ،‌به او لبخند بزنید . علائم خاصی برای رابطه تان تعریف کنید که فقط خودتان دونفر معنی آنها را بدانید .

منبع:  tafahomnews.com

 نظر دهید »

جملاتی که نباید به کودکان گفت

07 مرداد 1398 توسط پري كرمي

۱. خودت را جمع کن، مرد باش. خودت یک چیزی روی زخمت بگذار!
صرف نظر از نیت خوب شما، اینکه به کودکان گفته شود احساسات‌شان را برای خودشان نگه‌ دارند، برای رشد آنها خطرناک است. چرا که به کودکان شما می‌آموزد که احساسات آنها نباید به زبان آورده شود و این باعث بروز مشکلاتی مانند اضطراب و افسردگی در آینده می‌شود.

۲. این رفتارِ یک خانم نیست، دخترها از این کارها نمی‌کنند!

درست مانند مثال قبل که انتظارات جنسیتی برای بچه‌ها ایجاد می‌کند، این جمله نیز باعث خجالت دختربچه‌هایی می‌شود که نمی‌توانند رفتار زنانه داشته باشند. محدود کردن رفتار جنسیتی کودکان و تطبیق دادن آنها با دوگانه‌های جنسیتی نادرست، نه تنها باعث احساس ناامنی و ناتوانی کودکان در درک صحیح خودشان می‌شود، بلکه بی‌عدالتی نظام‌مندی را که در جامعه وجود دارد و به مردان امتیازات ویژه‌ای می‌دهد نیز، تقویت می‌کند.

۳. پسرها این‌ طوری هستند دیگر!
تایید خشونت و رفتار آسیب‌زای مردان، حتی مردان کوچک، در نهایت منجر به فرهنگ تجاوز می‌شود. اگر به فرزندان خود بگویید پسرها به طوری ذاتی خشن‌تر هستند و خشونت آنها به خاطر جنسیت‌شان کاملا طبیعی است، زمانی که این کودکان بزرگ شوند زندگی دیگران در جامعه به خطر خواهد افتاد.

۴. گریه نکن، مثل بچه‌ها رفتار نکن!
زمانی که از گریه‌ی فرزندتان به ستوه آمده‌اید فراموش نکنید که آنها هنوز نمی‌دانند چطور احساسات خود را مدیریت کنند. اگر به طور مداوم به کودک گفته شود که او حساس است، او شروع به پنهان کردن احساسات خود می‌کند چرا که عدم تایید شما این احساس را به او می‌دهد که حقیقت اصلا خوشایند نیست.

۵. زیادی حساسی، یکم پوست‌کلفت باش!
وقتی به فرزند خود می‌گویید که بیش از حد حساس است، این تصور را به او القا می‌کنید که نقص دارد و ضعیف است. وقتی کودکی بارها و بارها می‌شنود که خیلی حساس است، کم کم احساساتش را پیش خودش نگه می‌دارد و آنها را با شما در میان نمی‌گذارد، زیرا به رسمیت نشناختن احساس او توسط شما باعث می‌شود ماهیت احساسات خود را نامطلوب در نظر بگیرد.

۶. روی پای خودت بایست، تو هم آنها را بزن!
بین حساس بودن و خشونت تفاوت وجود دارد. اینکه به فرزندان خود بیاموزید که آنها نیز باید بجنگند، به محله‌ای که در آن زندگی می‌کنید بستگی دارد و در بعضی مواقع ممکن است کاملا ضروری باشد. اما باید توجه داشت که پاسخ دادن به خشونت با خشونت، در نهایت باعث تشدید خشونت می‌شود.

به جای اینکه فرزندان خود را به رفتار‌های سطح پایین تشویق کنید، به آنها بیاموزید درایت بیشتری داشته باشند.

۷. من توی رژیم هستم، من چاق هستم!
سریع‌ترین راه برای اینکه به کودکان خود بیاموزید که آنها دارای عیب هستند این است که درباره مشکلات ظاهری بدن خودتان صحبت کنید. افراد با تصور خاصی از بدن‌شان یا اختلالات اشتها به دنیا نمی‌آیند، بلکه آنها را از دیگران می‌آموزند.

۸. تو مشکلی نداری!

با وجود اینکه این حرف با نیت بسیار خوبی گفته می‌شود، اما تایید بیش از حد کودکان به آنها می‌آموزد احساس خودشان را خیلی جدی نگیرند. اگر کودک‌تان به شما می‌گوید که خوب نیست و مشکلی دارد، به او فرصت بدهید تا بفهمد چه چیزی در حال رخ دادن است و سپس از او بپرسید چه مشکلی دارد و به نیاز او پاسخ دهید. با آموزش این روند، به او کمک می‌کنید توانایی‌های درونی خود را افزایش دهد و درآینده اعتماد به نفس بیشتری در روابطش خواهد داشت.

۹.مثل خواهر/برادرت باش
برجسته کردن رقابت خواهری و برادری خیلی سریع باعث ایجاد فاصله‌ی عاطفی و رقابت میان فرزندان شما می‌شود. همچنین طرفداری از بچه‌ها باعث منزوی شدن آنها می‌شود، حتی کسی که از او طرفداری شده است.

۱۰. تو مرا شرمنده/ناامید می‌کنی!
اگر به فرزندان خود بگویید آنها شما را شرمنده می‌کنند یا باعث ناامیدی شما می‌شوند، این پیام را به آنها داده‌اید که خود آنها دارای عیب هستند و نه رفتارشان. این احساس عمیق شرمندگی در شخصیت آنها ریشه می‌کند و سال‌ها برای ترمیم آن‌ زمان نیاز است. برای آنها به صراحت روشن کنید که مشکل رفتار آنها است، نه خودشان.

اولین قانونی که باید در ذهن داشت این است: تایید کنید، ابراز کنید، عادی‌سازی ‌کنید.

 نظر دهید »

اصول واجب در تربیت کودک

02 مرداد 1398 توسط پري كرمي

1. تحسین و پاداش

بهترین پاداش برای کودکان تعریف، تمجید، تحسین و محبت شماست. استفاده از اسباب بازی و خوراکی های متنوع برای پاداش به کودکان الزامی نیست. شاید استفاده از تابلوی ساده ای که در آن ها رفتار خوب فرزندتان را با یک ستاره پاداش دهید، موثرترین تمجید از وی باشد.

2. ثبات قدم و استمرار

وقتی مقرراتی را برای کودکتان تعیین می کنید، نباید آن را به سادگی تغییر دهید. اغلب والدین برای برقراری آرامش در خانه و یا پایان دادن به گریه فرزندشان، قوانین را نقض می کنند اما اگر قاعده ای را تعیین کردید، هیچ کس – پرستار بچه، همسرتان و حتی خود شما – نباید آن را نقض کند و همگی باید آن را محترم بشمارید. قانون وقتی قانون است که همه آن را رعایت کنند و در برابر آن مطیع باشند.

3. برقراری روال معین

نظم و روال شخصی را در خانه برقرار کنید. مهمترین اصل در برقراری روال معین در زندگی، تعیین وقت دقیق خوابیدن، بیدار شدن و غذا خوردن است. وقتی روال شخصی را در زندگی برقرار کردید، فقط در موارد خاص مانند زمان سفر و بیماری می توانید کمی انعطاف به خرج دهید.

تربیت صحیح فقط با وجود نظم امکان پذیر است اما این فقط فرزند شما نیست که باید نظم را رعایت کنید بلکه تمام اعضای خانواده باید منظم باشند تا کودک منظم زندگی کند و امکان تربیتش فراهم شود. تعیین روال مشخص، چهارچوب برنامه خانواده است و باید آن را حفظ کرد اما افراط نکنید و عاقلانه انعطاف به خرج دهید چرا که بی شک خانه پادگان نیست.

4. حد و حدود و خط قرمزها

کودکان باید به طور کامل با حد و حدود و خط قرمزها آشنا باشند و به وضوح بدانند چه کارهایی پذیرفته و کدام غیرقابل قبول هستند. با تعیین حد و حدود برای فرزندتان مشخص می کنید از وی چه انتظاری دارید و محدوده آزادی عمل او کجاست.

5. نظم

حد و حدود و خط قرمزها با رعایت نظم امکان پذیر می شود و نظم یعنی نظارتی قاطعانه و عادلانه. برای برقراری نظم راه های متفاوتی مانند قاطعیت در صحبت کردن یا هشداری ساده با حرکت انگشت سبابه وجود دارد، اما نکته پراهمیت این است که هرگز نباید نظم را با استفاده از خشونت و تنبیه برقرار کنید.

6. هشدارها

هشدار دو نوع است. در هشدار نوع اول برنامه بعدی روزانه را به اطلاع کودک می رسانید. برای مثال به او اطلاع می دهید که به زودی باید آماده رفتن به رختخواب شود یا اینکه تا چند دقیقه دیگر سفره غذا پهن می شود. در هشدار نوع دوم رفتار نامناسب فرزندتان را به گوشزد می کنید و در واقع به او فرصت می دهید تا رفتار خود را تصحیح کند.

7. انتظارها

بهتر است به بچه هایتان بگویید که چه انتظاری از آن ها دارید و چه رفتاری را می پسندید. برای این منظور با آنان راجع به خواسته هایتان صحبت کنید اما از ارائه توضیحات اضافه، استدلال و پیچیده کردن موضوع پرهیز کنید و فقط نکته اصلی را به ساده ترین شکل ممکن بیان کنید. به خاطر بسپارید; توضیح های خود را متناسب با سن فرزندانتان بیان کرده و از آن ها سوال کنید، آیا متوجه شده اند که چرا چنین انتظاری از آنان دارید یا خیر، تا به تدریج نظم مورد نظر شما را بپذیرند.

8. محدودیت ها

خونسرد بوده و بر اعصاب خود مسلط باشید. بی شک تصمیم نهایی بر عهده شما والدین است. نافرمانی را نباید با خشم و فریاد پاسخ دهید. همچنین اجازه ندهید کودکان به راحتی با اعصابتان بازی کنند.

9. مسئولیت پذیری

کودکان در نهایت روزی بزرگ خواهند شد، پس به آنها اجازه رشد بدهید. به آن ها اجازه رشد بدهید. به آنها امکان دهید کارهای کوچک را خودشان به تنهایی انجام دهند و موفقیت های هرچند ناچیز به دست آورند تا اعتماد به نفسشان پرورش یابد و مهارت های زندگی و توانایی های اجتماعی در آنان تقویت گردد. اما دقت کنید که انتظارهای شما باید متناسب با سن و توانایی های کودک باشد، در غیر این صورت به جای برنده شدن، بازنده بودن را به کودک می آموزید.

10. آسودگی خیال و آرامش

وقت اختصاصی برای تمام اعضای خانواده از اهمیت فراوانی برخوردار است. علاوه بر آن آگاه باشید که قصه گفتن و در آغوش کشیدن کودک، روش های مناسبی برای آرام کردن او به شمار می آیند.

به دلیل آنکه توجه، ترکیبی از تایید کلامی و غیرکلامی است، اعضای خانواده باید از طریق گفتار و رفتار به یکدیگر اطمینان خاطر بدهند که برای همدیگر مهم و دوست داشتنی هستند و این قانون فقط شامل حال کودکان نمی شود بلکه در مورد والدین هم صادق است.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 23
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مشاور

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آداب معاشرت
  • بدون موضوع
  • تربیت کودک
  • چگونه به فرزندان خود عزت نفس دهیم ؟

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس