مشاور

  • خانه 

روش های تشویق کودک

10 اردیبهشت 1398 توسط پري كرمي


مهم ترین عامل در فرایند یادگیری آموزشگاهی و دیگر انواع آن، «میل و رغبت درونی» فرد یاد گیرنده است که از آن به عنوان «انگیزه» یاد می کنیم.
بی میلی به یادگیری بین کودکان، دانش آموزان و دانشجویان در سال های اخیر یکی از معضلات جامعه آموزشی و دانشگاهی بسیاری از کشورهاست و کشور ما هم از این مقوله مستثنا نیست.
حالا سوال این جاست که علت چیست و موثرترین روش های ایجاد انگیزه برای یادگیری در کودکان و دانش آموزان کدام اند؟ بعضی روش های تشویق هم کاملا تاثیر مخربی در مسیر یادگیری کودک دارد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.

بررسی ساز و کار اثر تشویق بر کارایی
همان طور که گفته شد، چنین مسئله ای کم و بیش در کشورهای دیگر نیز وجود دارد و دانشمندان را به پی جویی علل آن وا داشته است. تحقیقی که در این مطلب به آن اشاره خواهد شد، یک نمونه از این تلاش هاست که به متغیر تشویق و نحوه اثرگذاری آن بر انگیزه و روند یادگیری پرداخته و از معتبرترین پژوهش های این حوزه است.
در سال ۱۹۹۸ دانشگاه استنفورد مقاله ای منتشر کرد که در آن دومحقق به نام های Mueller و Dweck به بررسی ساز و کار اثر تشویق بر کارایی دانش آموزان پرداخته بودند. نتایج این تحقیق، نگرش به شیوه انگیزش را نه تنها در حوزه دانش آموزان و درس و مدرسه بلکه حتی در حوزه آموزش و یادگیری سازمانی نیز تغییر داد.

3 شیوه متفاوت تشویق
در این تحقیق کودکان و دانش آموزان به سه گروه مختلف تقسیم و در هر گروه، زمانی که دانش آموزان در حل یک مسئله موفق می شدند به شیوه متفاوتی مورد تشویق قرار می گرفتند.
شیوه اول، این بود که به آن ها می گفتند: «آفرین. تو خیلی تیزهوش هستی». در روش دوم زمانی که مسئله حل می شد، می گفتند: «آفرین. مسئله را خوب حل کردی» و زمانی که مسئله نادرست حل می شد، می گفتند: «نه! مسئله را اشتباه حل کردی». در سومین روش به عنوان تشویق گفته می شد: «آفرین. تو تلاش خودت را کردی.» این آزمایش بارها و در شرایط مختلف تکرار شد و نتیجه بسیار جالب بود.

بهترین نوع تشویق کودک و دانش آموز
کسانی که به عنوان تشویق از استعداد و تیز هوشی آن ها تعریف می شد، به تدریج توانمندی حل مسئله آن ها کاهش یافت. در گروه دوم نیز در صورتی که در حل یک مسئله با شکست مواجه می شدند، توانایی آن ها در حل مسائل بعدی نیز تحت الشعاع قرار می گرفت اما بهترین نتیجه زمانی حاصل شد که همواره در تشویق از میزان تلاش دانش آموز یا کودک صحبت می شد.

آثار منفی تعریف از هوش کودکان
«مولر» که یکی از اصلی ترین محققان این پژوهش بود، درباره دلیل تاثیر منفی تعریف از هوش روی کارایی و عملکرد کودکان و دانش آموزان می نویسد: «ما هرگز همیشه برنده نیستیم. همیشه مشکلاتی وجود دارند که حل نمی شوند و نبردهایی هستند که در آن ها شکست می خوریم.
آن فردی که احساس کند موفقیت هایش ناشی از هوش بالاست، پس از هر بار شکست، اعتماد به نفس و باور خود را کمی از دست خواهد داد. در مقابل فردی که احساس می کند موفقیت هایش ناشی از تلاش است، هر موفقیتی به او انرژی بیشتر می دهد و هر شکستی به او یادآوری می کند که باید تلاش خود را افزایش دهد.»

مهم ترین سرمایه ای که والدین باید به کودک شان بدهند
با توجه به توضیحات مطرح شده و نتایج این پژوهش باید دانست والدینی که پس از موفقیت کودک با ذوق به او یادآوری می کنند ما فهمیدیم که تو از موفقیت خود حس خوبی داری و از تلاشی که انجام دادی نتیجه گرفتی، کودک را در مسیر درست هدایت کرده اند. در واقع والدین با این کار انگیزه درونی کودک را تقویت می کنند و زمینه مسئولیت پذیری و عامل بودن در زندگی را که مهم ترین سرمایه برای رشد و پیشرفت اوست، در اختیارش قرار می دهند.

اصولی ترین شیوه برخورد با شکست کودک
در هنگام شکست نیز ابتدا نیاز است با او همدلی کنید و سپس امیدوار کردن او از طریق یادآوری این موضوع که «تو فرصت خواهی داشت با تلاش بیشتر به نتیجه لازم برسی»، ضروری و کاربردی به نظر می رسد. همچنین تاکید روی این نکته که تلاش او و انجام وظیفه اش برای شما مهم است، بسیار گره گشا خواهد بود.

تفاوت قائل شدن بین رفتار و شخصیت کودک
نکته دیگری که در این تحقیق به طور غیرمستقیم بدان اشاره شده و باید مورد توجه قرار بگیرد، تفکیک رفتار فرد از خصوصیات شخصیتی و به عبارتی هوشی وی است.
وقتی منشأ درستی و نادرستی را رفتار بر می گزینیم، در واقع فرصت تلاش و تغییر مجدد را به فرد داده ایم چراکه رفتار می تواند تغییر کند ولی وقتی منشأ را خصوصیات ذاتی و به نوعی غیر قابل تغییر برمی گزینیم، این امکان را از وی سلب کرده ایم که بی شک موجب کاهش تلاش و انگیزه فرد برای ادامه مسیر می شود.
خلاصه این که در فرایند آموزش و به ویژه پرورش باید رفتار فرد نقد و تحلیل شود نه شخصیت یا خصوصیات ذاتی وی. این تحقیق نشان می دهد که انگیزه فرزندان ما در انجام امور، رابطه مستقیم با مهارت ما در شناخت فرایند یادگیری دارد.
پرهیز از برچسب های تنبل، کم هوش یا حتی باهوش، قیاس های آسیب زا، فشار مخرب برای درس خواندن و مواردی از این قبیل و از سویی اتخاذ روش های علمی و هوشمندانه در ارتقای پیشرفت تحصیلی عزیزان مان می تواند امروز و فردای بهتری برای آن ها و جامعه مان به ارمغان بیاورد.

منبع: سلامت نیوز

 نظر دهید »

تبعیض بین فرزندان

04 اردیبهشت 1398 توسط پري كرمي

در میان فرزندان خود عدالت را مراعات کنید. همان گونه که دوست دارید در نیکی و لطف به شما، به عدالت رفتار کنند. پیامبر اکرم (ص)

رقابت امری است که همیشه بین بچه های یک خانواده وجود دارد. اما ممکن است والدین نیز، با رفتارهای ناخودآگاه خود، به آن دامن بزنند. ما همگی مصرانه بر این باوریم که بین فرزندان خود تفاوتی قائل نیستیم و از صمیم قلب می گوییم: «ما همه بچه هامون رو یک جور دوست داریم.» اما چه طور می توان بچه هایی را که به طور طبیعی با هم تفاوت دارند به یک شکل و یک اندازه دوست داشت؟ چنین چیزی محال است.

پیامدهای تبعیض بین فرزندان

کینه توزی و انتقام: توجه والدین به یکی از فرزندان باعث می شود که یکی نسبت به دیگری و والدینش تنفر و کینه پیدا کرده و درصدد انتقام جویی برآید. لذا تبدیل به شخصی خشمگین و عصبانی می شود که درپی بهانه است. فرد خشمناک بر اثر رفتارهای ناپسند و ناهنجار، از جامعه طرد شده و به فردی گوشه گیر و منزوی تبدیل می شود.

ترس و اضطراب: ترس و اضطراب های مرضی معمولا ریشه در دوران کودکی افراد دارد. اتفاق و حادثه ای در آن دوران و نفوذ به ضمیر ناخودآگاه کودک منشا چنینترس ها و اضطراب هایی است. از این رو کودکی که در معرض تبعیض والدین است، نوعی احساس تنهایی ترس آور و نداشتن پشتیبان و تکیه گاه مطمئن در او به وجود می آید.

عدم اعتماد به نفس: اعتماد به نفس مهم ترین حالت عاطفی برای رشد کامل شخصیت است اگر فرزندی در دوران کودکی موفق به کسب آن شود، اعتماد به نفس جای خود را به حس حقارت و سرخوردگی می دهد.
تبعیض بین فرزنداناز طرف والدین حس ناتوانی و عدم اعتماد به نفس را در فرزند به وجود می آورد و به کلی ناامید و مایوس می شود.

ایجاد فاصله: تبعیض در بین فرزندان از طرف والدین باعث می شود که فرزند احساس کند، پدر و مادرش او را دوست ندارند. از این لحاظ سعی می کند زیاد همراه والدین خود نباشد تا کم تر دیده شود و مورد سرزنش قرار نگیرد و هر روز فاصله او با والدینش بیشتر می شود. بنابراین فرزند برای یافتن پناهگاه برای محبت و دوستی جایی غیر از خانواده و والدین را جستجو می کند والدین باید آگاه باشند که ایجاد فاصله آنان و فرزندان شان با وجود این که زیر یک چت و در یک خانه هستند، چه اثرات منفی برای فرزندان آنان دارد.

پس نباید اجازه هیچ گونه فاصله ای را بدهند و دوستان خوبی برای فرزندان شان باشند.

کمبود محبت: کودکی که در معرض تبعیض والدین است، نوعی احساس تنهایی ترس آور و نداشتن پشتیبان و تکیه گاه مطمئن در او به وجود می آید.

محبت همچون آب که در رشد و نمو جانداران حیاتی است، در پرورش آدمی ضروری است. کودک ما برای رشد عاطفی و هیجانی خویش باید سیراب محبت شود.

اما متاسفانه تبعض والدین این حق حیاتی را از او سلب می کند و او را تشنه محبت، تحویل اجتماع می دهد. چه بسا در آینده برای جبران این کمبود دست به سوی هر آب گل آلودی دراز کند و با محبت های کاذب خیابانی جبران مافات نماید.

 نظر دهید »

اراده کودک

31 فروردین 1398 توسط پري كرمي

میزان اراده از خواص فطری انسان نیست . انسان اراده را نه با ارث به دست می آورد و نه با اراده ضعیف و یا قوی به دنیا می آید، بلکه اراده نیز همانند بسیاری از صفات در جریان فعالیت انسانی شکل می گیرد و شرایط زندگی سهم عظیمی در تکامل اراده دارد.

یک اراده پخته و رسیده یک خاصیت ترکیبی است که تحت تأثیر جهان بینی و پایه های اخلاقی انسان، تمایلات او، شایستگی های او، به دنبال هدف رفتن های او و… شکل می گیرد و تکامل می یابد. طبیعی است که درباره اراده کودک خردسال نمی توان آن مفهوم اراده بارور رسیده را که مربوط به انسان بالغ است تطبیق داد.


چند راهکار برای تقویت اراده کودک

ابزار اراده

درباره ابزار اراده در کودکان به مبانی متعددی می شود اشاره کرد.

وجود هدف معین

کوشش برای حفظ هدف

استعداد کودک بر فائق آمدن به مشکلات به خاطر توفیق یافتن به هدف و خواسته خود

استعداد کودک در به تأخیر انداختن امیال

استعداد کودک در خودداری

استعداد کودک در تأثیر پذیری و همانند سازی

دوستم می گفت : (این دختر من اصلا صبر ندارد، برای هر خواسته خودش گریه می کند، اصرار می کند و سرانجام مرا تسلیم می کند و راضی و خشنود پی کار خود می رود.)

در تحلیل رفتار این کودک درمی یابیم که مادر با تسلیم شدن زیانی جبران ناپذیر به کودک خود رسانده و در او یکی از مهمترین خصوصیات مربوط به اراده را که همانا صبر و تحمل است از بین برده و بدآموزی دیگری نیز به او انتقال داده است (گریه و شیون برای هر درخواستی).

واقعیت این است که هیچ ماشینی نمی تواند بی ترمز باشد و هیچ اراده ای نیر نمی تواند بی ترمز باشد. اراده نه تنها خواستن و توفیق یافتن است بلکه تسلط بر نفس و خودداری نیز هست.

اگر کودک عادت کند که همیشه امیال خود را به مرحله عمل درآورد و هیچ گاه تمرین ترمز کردن نکند دارای اراده قوی نخواهد شد. فرم و شکل دادن اراده در کودک می بایستی در همان خط سیر کامل آن خصوصیاتی که برای رفتار یک شخص بالغ با اراده لازم است جریان یابد. به کودک باید آموزش داده شود که در مقابل خود هدفی قرار دهد و با استقامت به سوی آن هدف پیش برود و فعالیت کند.

دوستم در ارائه گله مندی از کودک خود می افزاید: (همه جا را به هم می ریزد و هیچ توجه به حرفهای من که (ریخته های خود را جمع کن ) ندارد، البته نمی توانم زیاد او را تحت فشار قرار دهم چون چهار سال بیشتر ندارد).

این قضاوت نادرستی است، خواستن مسئولیت از کودک در حد امکانات او از همان اوایل زندگی دقیقا از آن لحظه ای که می تواند مخاطب قرار گیرد و خطاب به خود را می فهمد و شروع به بیان مطلب می کند، باید شروع شود.

متاسفانه بسیاری از والدین کودک خود را در محدودیت فوق العاده ای بزرگسالان احاطه می کنند. این چنین کودکانی کوچکترین کوششی برای نیل به خواسته های خود انجام نمی دهند و بعضا به جای کودک کارهای او را انجام می دهند، حتی آن کار هایی که کودک خود قادر به انجام آن است. در چنین شرایطی هرگز کودک دارای اراده نخواهد شد و انسانی عاری از سجایای محکم و عقاید پایدار خواهد بود.

برای تقویت اراده کودک قبل از هر چیز می بایستی او را با یک روش منظم روزانه آشنا کرد، به طوری که زمان غذا خوردن، به بستر رفتن، جمع کردن اسباب بازیها، شستن دست ها قبل از غدا، بازی کردن، تماشای تلویزیون، رفتن به پارک و نظایر آن تعیین گردد، این برنامه منظم زندگی تشکیلات دادن و فعالیت را به کودک می آموزد و بدین و سیله خصو صیات اخلاقی مربوط به اراده او را شکل می دهد.

والدین به تدریج و از همان روزهای آغاز شکل گیری شخصیت کودک (مخاطب قرار گرفتن ، فهمیدن خطاب) باید به او بیاموزند تا کارهای جسمانی مربوط به خود را مانند پوشیدن و در آوردن لباس، شانه کردن مو، مسواک زدن، جمع آوری لوازم بازی وغیره انجام دهد و در ضمن حس همکاری و تعاون را نیز با دادن مسئولیت آب دادن گلدانها و کمک کردن برای چیدن سفره و یا جمع آوری آن در او ایجاد کرد و از خسارت احتمالی که کودک بر اثر انجام امور ایجاد خواهد کرد، نهراسید. چون تمامی این امور منجر به پرورش اراده در کودک حساس می باشد.

تکامل اراده کودک

در بزرگسالان و والدین رفتار واحدی نسبت به کودک وجو د د اشته باشد و در مناسبات خود با کودک همیشه صادق باشند . چون هیچ چیز بدتر از اختلاف عقیده بین پدرو مادر و سایر بزرگسالان در زمینه تربیت کودک نیست.

مثلا پدر کاری را به کودک محول می کند بزرگسالی می گوید او توان انجام آن کاررا ندارد و یا مادر می گوید: بچه را خسته نکن ، و یا خود امور محوله به کودک را انجام می دهد.

در اثر این نوع برخوردها در کودک دو روئی در رفتار و حیله گری و تزویر خاص به و جود می آید . در بسیاری از خانواده ها کودک خردسال در سر دو راهی عاطفه قرارمی گیرد و اختلاف بزرگترها احساسات او را جریحه دار می کند.

بهتر است که هرگز اختلافات به کودکان معصوم انتقال داده نشود. با صادق بودن و عمل به و عده های داده پایبندی به اصول اخلاقی را به کودک بیاموزید و به جای داد ن وعده و عمل نکردن به آن بر سر حرف خود ثابت قدم باشید تا کودک نیز به شما اعتماد کند و خود نیز بیاموزد که وقتی وعده می دهد، آن را اجرا نماید و بدین ترتیب در او پایبند بودن به گفته و حس مسئولیت تقویت شود.

برای تکامل اراده درکودک می بایستی مسلط شدن بر امیال و احساسات، هوی و هوس، احساس ترس، درد و رنج را تقویت نمود. چون اینگونه اعمال اراده کودک را استحکام می بخشد و والدین باید به هوش باشند که سالهای اولیه زندگی کودک بهترین و مناسب ترین زمان برای پایه گذاری اساس خصوصیات اراده به یک انسان است و هر چه کودک بزرگتر می شود به همان اندازه خواسته های پدر و مادر از او باید بیشتر گردد و به همان نسبت او باید به دستورات آنان بیشتر پایبند گردد و خصوصیات اراده او تحت تربیت بیشتر قرارگیرد.

سخن آخر

استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب “ تعلیم و تربیت در اسلام ” نوشته است : تربیت عبارت است از پرورش دادن به معنای شکوفاکردن استعدادهای موجو د زنده و اگر قر ار باشد کسی پرورش یابد و تربیت شود باید کوشش کرد همان استعداد راکه در اوهست بروز و ظهور کند . آن چیزی را که نیست نمی توان پرورش داد . در عصر کودکان تقویت اراده در کودک با تربیت و تعلیم او عجین می شود ، بدین منظور لازم است

جهت اراده در کودک:

رفتار والدین نسبت به کودک توأم با تفا هم باشد.

در مناسبات خود با کودک صادق باشید.

با ا نجام کارهای به استقلال او صدمه نزنید.

به کودک مسئولیت در خور بدهید.در کودک حس به تأخیرانداختن امیال را تقویت کنید.

درکودک حس تعاون را ایجاد کنید .برای کودک بر نامه روزانه منظمی تنظیم کنید.

برای کودک همانند با اراده ای باشید.

 نظر دهید »

آموزش تصمیم گیری به کودکان

27 فروردین 1398 توسط پري كرمي

راه و روش آموزش برای افزایش قدرت تصمیم گیری کودکان
متاسفانه امروزه به دلیل برخی مسائل والدین جوان اجازه تصمیم گیری به موقع و لازم را به کودکشان نمی دهند. یعنی زمانی که نباید دخالتی در کارهای شخصی کودک داشته باشند وارد عمل شده و درست زمانی که بایستی کودک را راهنمایی کنند او را به حال خود وامی گذارند.

بچه ها باید بیاموزند خودشان چگونه مسائل و مشکلات را حل و فصل کنند. حل مسئله یکی از شش مهارت مهم زندگی است که والدین باید آنها را به فرزندانشان بیاموزند. از زمانی که کودکان پیش دبستانی است آموزش مهارت حل مسئله را به کودکان آغاز کنید و تا نوجوانی در این زمینه با آنها کار کنید تا دقیقا بیاموزند چگونه مشکلات را حل کنند و تصمیمات سالمی برای خودشان بگیرند.
به هرجهت، بسیاری از بزرگسالان دقیقا نمی دانند که چگونه مسایل و مشکلات را حل و فصل کنند. برای اکثر ما، این صرفا کاری است که باید انجام دهیم. بدون اینکه به هیچ وجه درخصوص پروسه ای که استفاده می کنیم فکر کنیم. بسیار مفید است که به فرزندانمان استراتژی های اصولی و منظم تری برای حل مشکلاتشان بیاموزیم.

راههای آموزش و افزایش قدرت تصمیم گیری کودکان
برای ایجاد این قدرت در فرزندتان بایستی نا محسوس عمل کنید. نکاتی که در زیر می خوانید را در شرایط خاص رعایت کنید تا بتوانید یک کودک مستقل با قدرت تصمیم گیری بالا تربیت کنید.

 دلایلی که کودکان به مهارت حل مسئله کودکانه نیاز دارند

کودکان هرروزه با مشکلات و مسائل گوناگونی مواجه می شوند. گستره مشکلات آنها از مشکلات تحصیلی گرفته تا مسائل هم سن و سالان، مشکلات در زمینه های ورزشی، انجام تکالیف و وظایف یا حتی تصمیم گیری درخصوص اینکه چه چیزی بپوشند را شامل می شود، در حل همه این موارد فرایند حل مسئله اصولی و صحیح می تواند خیلی مفید واقع شود. زمانی که بچه ها مهارت های حل مسئله را می آموزند، اعتماد به نفس زیادی در توانایی شان برای اخذ تصمیمات صحیح و خوب برای خودشان را کسب می کنند.
زمانی که بچه ها مهارت های حل مسئله را نداشته باشند ممکن است از انجام و تلاش و تجربه هرکاری یا حتی حل وفصل مسائل امتناع و اجتناب کنند. برای مثلا، اگر بچه ای را هم سن و سالانش مورد تمسخر قرار دهند و وی نداند که چطور باید عکس العمل نشان دهد، ممکن است آن را هرگز ابراز و عنوان نکند، درعوض ممکن است به مرور از مدرسه زده شود، نمراتش افت کنند، یا حتی ممکن است از دل درد و سردرد شکایت کند.

راههای آموزش تصمیم گیری به کودکان
سایر بچه هایی که فاقد مهارت حل مسئله هستند ممکن است هرگز متوجه حق انتخابهایی که در حل مشکلات دارند نشوند. این بچه ها ممکن است بدون فکر کردن به انتخابات و تصمیمات شان شتابزده و نسنجیده عکس العمل نشان دهند. برای مثال، بچه ای که دوستش اسباب بازی او را گرفته است ممکن است تنها راهی که برای پس گرفتن اسباب بازی به نظرش برسد این باشد که به او حمله کند و با زدن اسباب بازی اش را پس بگیرد. او به هیچ وجه نمی داند که می تواند چه انتخاب های دیگری داشته باشد. کمک به بچه ها در فراگیری و آموزش نحوی تشخیص انتخاب ها و فرصت هایی که در اختیار دارند به آنها کمک می کند تا از اینکه قادرند تصمیمات سالم و درست برای خودشان بگیرند اطمینان حاصل کنند.

به بچه ها بیاموزید چگونه مسائل و مشکلات را ارزیابی کنند

با بچه ها در مورد نحوه تشخیص و شناسایی مشکل صحبت کنید. گاهی اوقات فقط بیان و ابراز یک مشکل خودش می تواند تفاوت شگرفی را ایجاد کند. برای مثال، بچه ای که می تواند به مادرش بگوید، «بچه ها زنگ تفریح مرا اذیت می کنند»، ممکن است تا حدودی احساس راحتی و سبکی کند. زمانی که بچه ها مشکل و مسئله را تشخیص می دهند، به آنها بیاموزید تا فکر کنند و چندین راه حل ممکن را برای مشکل قبل از اینکه وارد عمل شوند مدنظر بگیرند. سعی کنند دست کم چهار راه ممکن برای حل مشکل پیدا کنند. سپس درخصوص دلایل موافق و مخالف هر شیوه بحث کنید. خیلی مهم است که بچه ها بیاموزند تا پیامدها و عواقب مثبت و منفی احتمالی رفتارشان را تشخیص دهند.

 زمانی که بچه ای انتخاب های مختلف و پیامدهای احتمالی هریک را بازشناخت، در آن زمان است که می تواند بهترین را انتخاب کند. به بچه ها بیاموزید که اگر روشی را انتخاب کردند که مشکل را حل نکرد، همیشه می توانند راه دیگری را هم امتحان کنند. فرزندتان را تشویق کنید تا مشکل را حل نکرده است دست از تلاش و کوشش برندارد.

به طور جدی با هم درخصوص مسائل و مشکلات بحث و گفت و گو کنید

زمانی که مشکلی بروز می کند، عجله نکنید تا فورا مشکل فرزندتان را شما حل کنید. اگر می بینید فرزندتان با چیزی درگیر است و کلنجار می رود، قبل از اینکه به کمکش بشتابید به فرزندتان فرصت دهید تا آن را خوب بفهمد و از آن سر در بیاورد.
برای مثال، اگر فرزندتان با خواهر یا برادرش سر یک اسباب بازی مجادله دارد، به آنها فرصت دهید تا اول خودشان تلاش کنند تا به راه حل مناسب برسند. اگر نتوانستند چنین کنند و موفق نشدند، به آنها کمک کنید تا راه حل مناسبی بیابند. البته اگر نگران ایمنی و سلامت آنها هستید، بی مقدمه باید وارد عمل شوید.

در زندگی نقش الگوی مهارتهای حل مسئله را بازی کنید تا به فرزندتان کمک کنید تا در شرایط زندگی واقعی چگونه باید عمل کنند. برای مثال، اگر نامه ای از معلم فرزندتان دریافت کردید که در آن نوشته شده بود که عملکرد فرزندتان در ریاضی رضایت بخش نیست، فورا عصبانی نشوید و فرزندتان را از امتیازاتش محروم نکنید. درعوض، با او بنشینید و با بهره گیری از فرایند حل مسئله درخصوص مشکل بحث و گفتگو کنید. فرزندتان ممکن است ایده های زیادی درخصوص اینکه چطور می تواند عملکردش را تغییر دهد و حتی بهتر کند داشته باشد یا می توان برای بهبود نمراتش از شخص خاصی کمک بگیرد.

سعی کنید تا به توافقی متقابل برای راه حل برسید. هر زمان که فرزندتان موفق شد تا راه حل مناسب و خوبی برای مشکلش بیابد، حتما او را تشویق کنید، حتی برای او جایزه درنظر بگیرید. پیشرفت را زیر نظر بگیرید و به طور دوره ای به مسئله بپردازید تا ببینید آیا تغییرات بیشتری نیاز هست یا خیر.

به پیامدهای طبیعی اجازه وقوع دهید

زمانی که به بچه ها فرصت داده می شود تا پیامدها و عواقب طبیعی و معمول کار یا تصمیم شان را تجربه کنند، این امر می تواند یک استراتژی تربیتی موثر باشد که مهارتهای حل مسئله را به آنها می آموزد. بروز و مواجهه با پیامدهای طبیعی بدین معنی است که شما به فرزندتان اجازه می دهید تا تصمیمی بگیرد و بعد با عواقب و پیامدهای منفی آن مواجه شود. به هرجهت مهم است که هیچ جای نگرانی به لحاظ امنیت و سلامتی برای فرزندتان وجود نداشته باشد، هرگز فراموش نکنید که اصل سلامت و ایمنی فرزندتان از هر چیزی مهم تر است.

  آموزش تصمیم گیری کودکان و افزایش قدرت تصمیم گیری فرزندان
برای مثال، زمانی که به فرزندتان اجازه می دهید به محض ورود به مرکز خرید اولین چیزی را که دید و خواست، بخرد و سپس اگر پول بیشتری مطالبه کرد از دادن پول بیشتر به او امتناع می کنید، اینگونه فرزندتان با یک پیامد طبیعی مواجه می شود و می فهمد توانایی خرید هر آنچه که می بیند و می خواهد را ندارد، بنابراین باید خواسته ها و حتی مقدار پولش را مدیریت کند.

این اتفاق می تواند درخصوص حل مسئله درس های مهمی به او بدهد و به او کمک کند تا دفعه بعد انتخاب بهتری انجام دهد. مدنظر داشته باشید که چنین پیامدهای طبیعی می توانند لحظاتی پرارزش به لحاظ آموزشی باشند تا به شما کمک کنند تا با کمک هم مسائل را حل فصل کنید و با هم بیشتر بر روی مهارت حل مسئله کار کنید.

 

 نظر دهید »

چند راهکار برای داشتن کودک موفق

17 فروردین 1398 توسط پري كرمي

درحالیکه دستورالعمل هایی برای پرورش کودکان موفق وجود ندارد اما تحقیقات روانشناسی انگشت شمار به عوامل اشاره کرده است که موفقیت آنها را درآینده پیش بینی می کند.

وادار کردن کودکان به انجام کارهای روزمره یکی از عواملی است که می تواند در آینده موفقیت کودک را در زمینه هایی پیش بینی کند.

جولی هایمز رییس سابق دانشجویان سال اول در دانشگاه آکسفورد و نویسنده کتاب ‘چگونه کودک خود را پرورش دهیم و به دوران بلوغ برسانیم’ گفت: اگر کودکان ظرف نمی شویند به این معنی است که فرد دیگری این کار را برای آنها انجام می دهند.

وی افزود: بنابراین آنها نه تنها از انجام این کار بلکه از فراگیری این موضوع که هر یک از اعضای خانواده باید در انجام کارهای روزمره مشارکت داشته باشیم، تبرئه می شوند.

این کارشناس معتقد است، کودکانی که در انجام کارهای روزمره مشارکت دارند، کارمندانی می شوند که همکاری خوبی با همکاران خود دارند و دلسوزترند زیرا مبارزه را می شناسند و می توانند کارها را بطور مستقل انجام دهند.

وی می گوید، با وادار کردن کودکان به انجام کارهای روزمره مانند بیرون بردن زباله، شستن لباس های خود در ماشین لباس شویی، آنها متوجه می شوند که برای داشتن سهمی در زندگی باید کارهایی را در زندگی انجام دهند.

یاد دادن مهارت زندگی به کودکان

از دیگر راهکارهایی که والدین برای موفقیت کودکان خود می توانند انجام دهند یاد دادن مهارت زندگی به آنهاست.

محققان دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و دانشگاه دوک در یک مطالعه بیش از 700 کودک را سراسر آمریکا از فاصله زمانی میان سنین مهدکودک تا 25 سالگی مورد بررسی قرار دادند و ارتباط قابل توجهی را میان مهارت های اجتماعی کودکان در سنین مهدکودک و موفقیت های آنها در دو دهه بعدی زندگی در بزرگسالی کشف کردند.

این مطالعه 20 ساله نشان داد، کودکانی که مهارت های اجتماعی دارند یعنی آنهایی که می توانند بدون تشویق با هم سن و سالان خود همکاری کنند، به دیگران کمک کنند، احساسات آنها را بفهمند و مشکلات را خود حل کنند، در قیاس با کودکانی که مهارت های اجتماعی محدودی دارند، بیشتر احتمال دارد که در 25 سالگی یک مدرک دانشگاهی و یک کار تمام وقت پیدا کند.

کریستین شوبرت مدیر برنامه بنیاد ‘روبرت وود جانسون’ که بودجه این تحقیق را تامین کرده است، گفت: این مطالعه نشان می دهد که کمک به کودکان در توسعه مهارت های اجتماعی و احساسی یکی از مهمترین کارهایی است که می توان برای آماده سازی آنها برای یک آینده سالم انجام داد.

داشتن انتظارات بالا از کودکان

از دیگر راهکارهایی که پدر و مادرها برای موفقیت آتی کودکان خود می توانند انجام دهند این است که انتظارات بالایی از کودکان خود داشته باشند.

پروفسور نیل هالفون از دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس و همکارانش با استفاده از داده های ناشی از نظرسنجی ملی شش هزار و 600 کودک که در سال 2001 متولد شده بودند، متوجه شدند که انتظارات پدر و مادرها از کودکان خود تاثیر بالایی در موفقیت آنها دارد.

وی در بیانیه ای اعلام کرد: والدینی که رفتن به دانشگاه را در آینده کودکان خود ترسیم می کنند، به نظر می رسد که کودکان خود را صرف نظر از درآمد خود و دیگر دارایی هایشان به سمت این هدف هدایت می کنند.

این کارشناس با اشاره به اثر پیگمالیون ( Pygmalion effect) که بر اساس آن افراد نسبت به سطح انتظارات دیگران واکنش ‌های مستقیم نشان می‌ دهند، به والدین توصیه می کند که انتظارات بالایی از کودکان خود داشته باشند.

آموختن ریاضی به کودکان در سنین پایین

یک متاآنالیز در سال 2007 بر روی 35 هزار کودک پیش دبستانی در آمریکا، کانادا و انگلیس نشان داد که پرورش مهارت های ریاضی در سال های اولیه زندگی کودک می تواند به یک مزیت بزرگ تبدیل شود.

گرگ دانکن از دانشگاه نورث وسترن در یک بیانیه مطبوعاتی اعلام کرد، اهمیت فراگیری مهارت های ریاضی در سال های اولیه زندگی - شروع مدرسه با دانش اعداد، نظم اعداد و دیگر مفاهیم ابتدایی ریاضی یکی از مسائل حیرت آور این مطالعه است.

وی افزود: این مطالعه نشان داد که تسلط کودکان بر مهارت های ابتدایی ریاضی نه تنها باعث موفقیت آنها در ریاضیات شده بلکه مهارت خواندن آنها را نیز تقویت می کند.

داشتن مادران شاغل

به گفته محققان دانشکده بازرگانی هاروارد، کودکانی که مادرانشان در خارج از خانه کار می کنند، فواید بسیاری شامل حالشان می شود.

این مطالعه نشان داد، دخترانی که مادرانشان کار می کردند در قیاس با 23 درصد از هم سن و سالان خود که مادرانشان کار نمی کردند، احتمال بیشتری داشت که مدارج تحصیلی بالاتری را کسب کنند، شغلی در یک نقش نظارتی داشته باشند و پول بیشتری بدست آورند.

این مطالعه همچنین نشان داد که پسران مادرانی که در خارج از خانه کار می کنند نیز در بزرگسالی تمایل بیشتری به انجام کارهای روزمره خانه و نگهداری کودک دارند بطوریکه این افراد در هفته هفت و نیم ساعت بیشتر از کودک نگهداری می کنند و 25 دقیقه بیشتر کارها خانه انجام می دهند.

انتخاب نام مناسب برای کودکان

یک تحقیق در زمینه تاثیر نام بر موفقیت های زندگی نشان می دهد افرادی که اسامی رایجی دارند که تلفظ آنها راحت است موفقیت های بیشتری بدست می آورند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 23
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مشاور

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آداب معاشرت
  • بدون موضوع
  • تربیت کودک
  • چگونه به فرزندان خود عزت نفس دهیم ؟

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس