مقایسه فرزندان=شلیک تیر به مغز آنان
1 - هر بار که کودک تان را با فرد دیگری مقایسه می کنید، در واقع تیر به مغز او شلیک می کنید؛ این تیر، بخشی از سلول های مغزی او را می کُشد و هورمون استرس را در مغز او آزاد می کند. یک پدر و یک مادر خوب، هرگز به سمت فرزندشان شلیک نمی کنند. هر بار که وسوسه شدید که او را مقایسه کنید، این تصویر به ذهن تان بیاید که تفنگی را به سمت سر فرزندتان نشانه رفته اید و می خواهید شلیک کنید!
2 - یادتان باشد که هر کودکی، مختصات خاص خود را دارد، یکی در درس ریاضی بهتر است و دیگری در ادبیات و آن یکی در نقاشی و کنار دستی اش در ورزش. به جای آن که در همه موارد، از فرزندتان انتظار داشته باشید، ببینید استعدادش در چیست؟
3 - به جای مقایسه فرزندتان با دیگران او را با خودش مقایسه کنید: آفرین! این بار نیم نمره بهتر شدی… فکر می کنم نسبت به دفعه قبل، کم دقت تر شدی… اتاقت از هفته قبل مرتب تر/نامرتب تر شده است و … .
4 - به جای مقایسه، با او درباره مشکلات و راهکارها صحبت کنیم، البته نه با زبان نصیحت بلکه در قالب همفکری: می دانم این سؤال را که غلط جواب دادی بلد بودی ولی موقع جواب دادن عجله کردی؛ به نظرت برای این که این مشکل تکرار نشود چه باید کرد؟
5 - به جای ان که کودک تان را با دوستانش مقایسه کنید، دوران کودکی خودتان را با او همانندسازی کنید: من وقتی هم سن تو بود صبح ها دیر بیدار می شدم تا این که پدرم (پدر بزرگ ات) یک ساعت رومیزی برایم خرید و من هر شب آن را کوک می کردم و از آن به بعد، خیلی کم پیش آمد که مدرسه ام دیر شود؛ آیا تو هم دوست داری یکی از آن ساعت ها برایت بخرم؟
6 - به کودک تان درباره این که همیشه حامی او خواهید بود و دوستش دارید اطمینان دهید؛ مقایسه این پیام نادرست را به کودک می دهد که پدر و مادرم مرا دوست ندارند و از من حمایت نمی کنند.
7 - بعضی از رفتارها را به رسمیت بشناسید و ناراحت نشوید. این که کودکان بازیگوشی کنند، چیزهایی را بشکنند، بعضی وقت ها مشق هایشان را ننویسند، بدغذایی کنند و … جزو طبیعت کودکی شان است و ما بزرگ ترها هستیم که باید این ها را بفهمیم و به کودکان مان استرس وارد نکنیم. آنها فقط کودک هستند، بدون دانش و تجربیات ما؛ به چشم های معصوم شان نگاه کنید…!