مشاور

  • خانه 

لازم نیست در حضور کودکان اخبار کرونایی رد و بدل کنیم:

20 اردیبهشت 1399 توسط پري كرمي

یک اشتباه بزرگ والدین در تربیت کودکان این است که این حق طبیعی کودک را که باید از اتفاقات جهان باخبر باشد را از او پنهان می کنند یا دروغ می گویند و برخی اوقات افراط می کنند و سبب ترس کودک می شوند.

توضیحی که درباره ویروس کرونا به کودک ارائه می شود باید سبب آرامش در کودک شود و او را در مورد رفتارهای مقابله ای با ویروس از جمله در خانه ماندن و روبوسی نکردن قانع کرد.

مرحله بعد از اطلاعات راجع به ماهیت این ویروس، آموزش های بهداشتی به کودک نظیر شستن دست ها و استفاده از ماسک و دستکش است.

از کودک بخواهید از احساساتش نسبت به این ویروس با شما صحبت کند که این امر سبب تشویق کودک به بیان احساساتش می شود که مسئله بسیار مهمی است.

تا حد زیادی احساسات کودک نسبت به این بیماری به رفتار و اطلاعات بزرگسالان بستگی دارد.

قرار نیست به کودک در مورد خطرات این بیماری دروغ بگوییم صرفا باید به کودکان قوت قلب بدهیم و سعی کنیم مانند خلبانی باشیم که در مواجهه با مشکلات با آرامش به مسافران پیغامی را می رساند.

 نظر دهید »

کدام بچه ها استعداد ورزشی دارند؟

28 بهمن 1398 توسط پري كرمي

کدکانی که به سایل رزشی علاقه نشان می دهند،شاید قهرمانان ورزش آیندهباشند.این بچه ها هوش جسمی حرکتی خبی دارند.یعنی بهتر از سایر کدکان می توانند حرکات بدنشان را کنترل کرده و اشیا را با مهارت بیشتری در دست می گیرند.در نتیجه از فعالیت های حرکتی لذت می برند و می تانند در آینده افتخار آفرین شوند.

اگر می بینید که کودک زدتر از معمول چهاردست و پا ه راه افتاده، به اجرای نمایش های شاد و کوتاه  یا شرکت در رشته های رزشی و سایر حرکات فیزیکی یا موزون علاقمند است،هوش و استعداد رزشی اش بالاست.

در صورتی که کودک شما دوست دارد با سرعت بدود یا با توپ بازی کند، هوش جسمی- حرکتی خوبی دارد. اگر استعداد او به خوبی پرورش یابد، ممکن است در آینده فوتبالیست یا ورزشکار خوبی شود.

این دسته از بچه ها از فعالیت هایی مانند پیاده روی و شنا هم لذت می برند. عمل گرا هستند و حس لامسه خوبی دارند. حتی ممکن است هنگام صحبت کردن از دست هایشان زیاد استفاده کنند.برای پرورش این هوش سعی کنید برای فرزندتان وسایل ورزشی و بازی های حرکتی متنوعی فراهم کنید و البته او را در ورزش های تیمی شرکت دهید.

 نظر دهید »

کودک تا 6 سالگی

23 بهمن 1398 توسط پري كرمي

گاهی ما می خواهیم از فرزندانمان دانشمند بسازیم: سه تا شش سالگی زندگی کودک باید فقط و فقط سه چیز باشد:

1- بازی

2- اسباب بازی

3- همبازی

در این سن کودک را نباید با علم به معنای واقعی آن آشنا کرد، چرا که مغز کودک به رشد کافی نرسیده و باعث اضطراب در کودک خواهد شد.

در این سن کودک تنها با بازی و همبازی، دنیا و قوانین طبیعت و توانایی های خود را کشف کرده، رشد خواهد کرد و یادمان باشد، کودک مضطرب امروز، انسان افسرده فردا است.

 نظر دهید »

غذا بازی کودک

13 بهمن 1398 توسط پري كرمي

بچه ها در یک سن خاصی دوست دارند با غذا بازی کنند و سر سفره ریخت و پاش کنند…

والدین هم مرتب می گویند نکن،دست نزن،نریز کثیف میشه و ….

از کودک 2 تا 4ساله نباید انتظار داشت مانند بزرگ ترها مودبانه غذا بخورد، کودک با غذا بازی می کند تا جهان اطراف خود را کشف کند و از طریق همین کشف هوشش بالاتر برود.

با صبوری و همراهی پدر و مادر  این مرحله را می توان با دلپذیری بیشتری سپری کرد تا کودک هم خوش غذا بشود…

 نظر دهید »

با کودک وارد مبارزه قدرت طلبی نشویم!

06 بهمن 1398 توسط پري كرمي

وقتی کودک می بیند که همواره والدین نظر خود را درباره او اجرا می کنندو وی فاقد قدرت است،با توسل به لجبازی و بدرفتاری ، به بازی مبارزه برای کسب قدرت دست می زند.

اگر والدین به نیاز و علت اصلی رفتار وی توجه نکنند آنها نیز در این بازی درگیر شده و با تحمیل نظرشان، چه با تشویق یا تنبیه و یا خشونت، او را وادار به ترک رفتار می کنند.

در این صورت کودک در بازی قدرت شکست می خورد و انگیزه ای برای مخالفت های بیشتر می یابد و احساسات ناگواری را تجربه می کندو در نهایت هر دو آسیب خواهند دید.

 نظر دهید »

گاهی مقصر اصلی خودمانیم!

30 دی 1398 توسط پري كرمي

بچه هایی که هنوز آلوده به باورهای ما نشده اند گاهی سوال هایی می پرسند که جوابی ندارد.

وقتی جواب سوالی را نمی دانید جواب را حدس نزنید،جواب اشتباه ندهید،حواس کودک را پرت نکنید.

بگویید:"نمی دانم،تو چی فکر می کنی؟” و با دقت به حرف هایش گوش کنید…

گاهی؛ریشه رفتار ناهنجار فرزند شما،روش تربیتی اشتباه شماست! قبل از اقدام به تنبیه فرزند،اشتباهات تربیتی خود را بشناسید و مرتفع کنید.

گاهی مقصر اصلی،خودمانیم!

 نظر دهید »

اگر فرزند خجالتی دارید

22 دی 1398 توسط پري كرمي

اگر فرزند خجالتی دارید با این روش او را اجتماعی کنید:

یک میکروفن خیالی جلوی فرزندتان بگیریدو با او مصاحبه کنید. نظر او را درباره رنگ لباسش،آب و هوا، غذای مورد علاقه اش و … بپرسید و تا می توانید این مصاحبه را طولانی کنید.

با این کار فرزندتان هم ابراز نظر و عقیده اش را تمرین می کند و هم صحبت کردن مقابل جمعیت را یاد می گیرد.

 نظر دهید »

روش صحیح بازخورد به رفتار منفی کودکان

10 دی 1398 توسط پري كرمي

در تنبیه کار کودک را زیر سوال ببرید نه شخصیتش را. لقب بد ندهید،مسخره نکنید،توهین نکنید، برچسب نزنید، کتک نزنید.

تهدید نکنید.

“بندازمت تو اتاق در رو ببندم،شب که بابات اومد میگم که دیگه دوستت نداشته باشه،شیرینی بابارو خوردی،این کار دزدیه. خدا بچه های دزد شکمو را دست ندارده” ووو…

بعد از اینکه ناراحتی خود از کار فرزندتان را به زبان آردید یا اخم کردید با همان حالت مدت30ثانیه به چشم هایش نگاه کنید،فقط نگاه کنید.

این مدت 30ثانیه سخت ترین لحظات برای کدک است(نباید بیش از این مدت طول بکشد.).

بعد از 30ثانیه بحث نکنید،ادامه ندهید،غر نزنید…

 نظر دهید »

کودک وابسته و بدون اعتماد به نفس تربیت نکنید!

23 آذر 1398 توسط پري كرمي

وقتی همه کارهای کودک را بهش یادآوری می کنیم:

مشقاتو نوشتی؟

جورابتو درآوردی؟

کتابهای فرداتو برداشتی؟

دستشویی نداری؟خودت خیس نکنی…

این بچه ها وابسته به تذکرات شما می شوند و تا به آنها یادآوری نشود کارهایشان را انجام نمی دهند و باید دائم آنها را هل داد.

 

 نظر دهید »

کودک بد غذا

18 آذر 1398 توسط پري كرمي

اگر فرزند بد غذا یا حتی خوش غذا دارید، به هیچ عنوان خوش غذا یا بد غذا بودنش را با بزرگ نمایی تقویت منفی نکنید!!!

در حضور کودکتان راجع به نحوه غذا خوردن یا نخوردن فرزندتان با مادران دیگری که کودک هم سن و سال دارند صحبت و ابراز ناراحتی و یا خوشحالی و تاسف و … نکنید.

او نباید متوجه شود با نخوردن غذا می تواند خود را در کانون توجه بیشتر پدر و مادر و خانواده قرار دهد و خواسته های خود را از این طریق عملی کند.

از طرفی،هرگونه ابراز شادی و قدردانی شما موجب خواهد شد بچه پرخور و چاق شود.

 نظر دهید »

قصه گویی برای کودکان

13 آذر 1398 توسط پري كرمي

تحقیقات روان شناسان کودک نشان می دهد قصه گویی،بلند قصه گفتن هنگام خواب و نظم و ترتیب داشتن قصه گویی در دوران 2 تا 7 سالگی همه از عوامل موثر و  زمینه ساز زنده کردن فرهنگ مطالعه در کودکان است.

استمرار قصه گویی در این دوران در آینده از این کودکان خوانندگانی خوب و ماهر می سازد.

 

 نظر دهید »

بازی پدر با کودک

10 آذر 1398 توسط پري كرمي

تحقیقات اخیر نشان داده کودکانی که به طور منظم با پدرشان بازی می کردند،

بسیار کمتر دچار اختلال اضطرابی ، پرخاشگری ، حسادت یا افسردگی شده اند.

مراقب این مهمانان چند ساله خانه مان باشیم.

 نظر دهید »

مشکلات در فرزند پروری

03 آذر 1398 توسط پري كرمي

زندگی در محله های شلوغ و منحرف که بیکاران در آن زیاد هستند و محل های تردد افراد منحرف در آن وجود دارد، یکی از عوامل خطرناک در ابتلای کودکان و نوجوانان به مشکلات نافرمانی و سلوک است.

در این محله ها معمولا کودکان در معرض خشونت بیشتری هستند و الگوهای نامناسب رفتاری پرتکراری را مشاهده می کنند.

 نظر دهید »

حمایت عاطفی پدر

19 آبان 1398 توسط پري كرمي

طبق تحقیقات روانشناختی، دخترانی که در خانه مورد حمایت عاطفی پدر  خود قرار دارند در ارتباط با جنس مخالف دچار تصمیمات لحظه ای و شتاب زده نمی شوند زیرا از لحاظ عاطفی اغنا شده اند.

 نظر دهید »

برنده و بازنده

11 آبان 1398 توسط پري كرمي

به فرزندمان بیاموزیم که؛

مه نه “برنده” به دنیا می آییم و نه “بازنده” بلکه “انتخابگر” زاده شده ایم.

 نظر دهید »

بازی های کاهش دهندن استرس کودکان

28 مهر 1398 توسط پري كرمي

بازی های کاهش دهندن استرس کودکان:

خمیر بازی

شن بازی

شنیدن قصه و داستان

آب بازی

نقاشی انگشتی

استفاده از عروسک های انگشتی یا قاشقی برای تخلیه هیجانی

بازی با والدین

بازی های توپی

 نظر دهید »

چگونه به کودک بیاموزیم از خود دفاع کند!

20 مهر 1398 توسط پري كرمي

معمولا کودکان حدود دو سالگی در زمان بازی یکدیگر را هول می دهند،گاز می گیرند و یا کتک می زنند.آنها به شدت از رفتار همسالان خود خشمگین می شوند زیرا هنوز رابطه برابر را نیاموخته اند.کتک زدن در سن 3سالگی یا عد از آن طبیعی نیست و نیاز به بررسی دارد.

آیا والدین باید دخالت کنند؟

این وظیفه کودکان در این محدوده سنی نیست که از خود مراقبت کنند.آنها نیاز دارند شخص بزرگسالی کنار آنها باشد تا اگر کودکی اقدام به زدن یا هول دادن دیگری کرد، فرد بزرگسال بدون داد زدن یا دعوا کردن او را متوقف کنند.

این جمله “اگر زد تو هم بزن” آسیب فراوانی به کودک ما خواهد زد. تمام آموخته های فرزندتان را زیر سوال خواهد رفت و این سوال ﭘیش می آید ﭘس اگر کسی کار بدی کرد من هم می توانم آن را تکرار کنم؟کودکی که می زند درونش لبریز از حس بد به خود و دیگران است. در حقیقت کودکی که می زند از کودکی که کتک می خورد  احساسات منفی بیشتری را درون خود احساس می کند. به علاوه او در خطر آسیب فیزیکی بعضا جبران نایذیر قرار می دهید و به کودکان خشم ، مجازات و کینه ورزی را آموزش می دهید.

ﭘس چه رفتاری داشته باشیم؟

باید بدانید زمانی که کار به برخورد فیزیکی رسید، به فرزندتون بیاموزید بهتر است دست خود را بالا بیاورد و بگوید نزن. با آموزش این رفتار به فرزند خود  شما به او می آموزید  که در رابطه با دیگران می تواند حد و مرز مشخصی قرار دهد و از خود دفاع کند.

اگر طرف مقابل به کار خود ادامه داد، فرزند شما باید محیط را ترک کند. با این کار به فرزندتان می آموزید که انسان هایی در زندگی سر راه ما قرار خواهند گرفت که دچار اختلالات رفتاری هستند و عاقلانه ترین واکنش این است که با این افراد درگیر نشویم . ترک کردن محیط نه نشانه ترسو بودن شخص است و نه دلیل بر بی عرضگی او می باشد، تنها نشان می دهد شخص فرق خوب و بد و درست و غلط را می داند.

 نظر دهید »

شکست و عدم موفقیت در طول زندگی

13 مهر 1398 توسط پري كرمي

اگر کودک شما در خانه اول هست،ممکن است در مدرسه دوم یا سوم باشد. شما به عنوان والدین وظیفه دارید او را برای شکست و عدم موفقیت آماده کنید به عبارتی ﭘذیرش دوم یا سوم بودن.

به کودک آموزش دهید در زندگی شکست ها و عدم موفقیت ها وجود دارند ولی شکست به معنای؛من خوب نیستم نیست. حتی مثال هایی در مورد خودتان بزنید و اینکه چگونه با استفاده از توانایی های خود راه هایی ﭘیدا کرده اید.

ﭘیام اصلی در این جا این است که شکست و عدم موفقیت در طول زندگی وجود دارد و معنای آن این نیست که تو نادانی و ناتوانی. بلکه تو همچنان خوب و ارزشمند هستی و می توانی راه حلیﭘیدا کنید.

 نظر دهید »

صمیمی شدن با فرزندان

07 مهر 1398 توسط پري كرمي

اولین و مهمترین مساله این است که پدر و مادر فکر می کنند که برقرار کردن رابطه دوستی با فرزندان مشکل می باشد، در صورتی که اگر پدر و مادر کمی حوصله به خرج دهند و صبوری کنند و با آرامش به حرفهای بچه هایشان گوش دهند مسلما خیلی از گره هایی که بایستی با دندان باز شود را با دست باز می کنند. وقتی جوانان احساس امنیت کنند می توانند با پدر و مادر خود صحبت کنند بدون اینکه ترسی از طرد شدن، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، مورد تحقیر قرار گرفتن و مورد مقایسه قرار گرفتن داشته باشند. در این صورت آن جوان یا نوجوان، پدر و مادر خود را محرم اسرار دانسته و ارتباط خوبی بر قرارمی کند. البته این اولین و اساسی ترین قدم است.

یک مثال واضح این که خود ما چرا با یک دوست راحت صحبت می کنیم ولی با پدر و مادر یا حتی با خواهر و برادر نمی توانیم به راحتی صحبت کنیم؟ چون یک دوست فقط به حرفهای ما گوش می دهد و درنهایت برای این که ما را آرام کند، همدردی می کند و حتی یک راهکار هم جلوی پای ما می گذارد، چه درست و چه نا خواسته غلط. ولی پدر و مادرها به محض اینکه بچه صحبت می کند چون نگران هستند که به نوعی از دستش بدهند شروع به گفتن حرفهای تحریک آمیز می کنند، البته ناخواسته و نمی دانند که این حرف ها فاصله ها را بیشتر می کند و بچه برای اینکه جایگاه خود را درخانه از دست ندهد ومورد سرزنش قرار نگیرد، ترجیح می دهد با همان دوست راحت باشد ودردودل کند، به همین راحتی!!.

اما راهکارهایی کاربردی برای حل این مساله و دوستی عمیق با فرزندان:

1- اولین راهکاراین که اگر توانستید تحمل کرده و با آرامش به حرفهایشان گوش کرده بدون اینکه خود را در جایگاه پدر یا مادر بدانید، بلکه خود را یک دوست صمیمی و هم سن و سال او بدانید و راهنمایی اش کنید. بدون اینکه ترسی داشته باشید اولین قدم و بزرگترین قدم را برداشته اید.

2- فرزندان خود را همان طوری که هستند بپذیرید، بدون مقایسه با فرزندان دیگران، اگر می خواهید واقعا آنها را از دست ندهید.

3- علاقه خودمان را به صورت جملاتی شیرین اما نه چرب زبانی و شیوه های غیر کلامی محبت آمیز و عملی به فرزندمان ابراز کنیم.عزیزم تو عشق من هستی!!

4- با جوانان و نوجوانان به زبان دل آنها و مناسب با زمان زندگی آنها سخن بگوییم، درقالب احترام وتشویق در فرزندانمان ایجاد امنیت روانی و انگیزه مثبت کنیم.

5- فاصله روحی خود را با دردودل کردن و تعریف خاطرات کودکی با فرزندان تان کم کنید و با این کار رشد معنوی را در آنها تقویت کنید.

6- اشتباهات فرزندان خود را با بزرگواری بدون پرده دری و ایجاد جسارت در آنها رفع نمایید.

7- به صورت دستوری با آنها صحبت نکنیم و نام فرزند خود را با احترام به ویژه در حضور دیگران صدا کنیم.

8- دادن هدیه های کوچک به بهانه مناسبت های مختلف به صورتی که آنها را پر توقع نسازد و برای هر کار کوچکی از شما انتظار پاداش و جایزه نداشته باشند.

9- ایجاد حس مسئولیت و اعتماد به نفس در فرزندان با تعیین وظایف درخانواده و دادن یک حس مالکیت به آنها.

10- نسبت به دوستان فرزند خود حساسیت و شناخت بالایی داشته باشید، زیرا گرایش او بر پذیرش شما در گروه همسالان و مشابهت آنان از عوامل اصلی تربیت نوجوانان و جوانان است و این کار وقتی آسان می شود که با فرزندانمان دوست باشیم که مطمئنا به دوستان آنها نیزمی توانیم نزدیک شویم.

11- اهمیت جایگاه فرزندتان را در خانواده به اوتفهیم کنید که در حفظ و رشد شخصیت خود کوشا باشد.

12- توقعات و انتظارات خود را به صورت دقیق و در حد توان و با محبت برایشان توضیح دهید.

13- در مواقع انتقاد، شخصیت او را زیر سوال نبرده بلکه حداقل از چند خوبی او تعریف کرده و سپس عمل ناپسند او را انتقاد کنید.

14- درمقاطع دشوار سعی کنید کنارش باشید و با اواحساس همدردی کنید، امابه او بفهمانید کاری که شما انجام داده اید وظیفه او بوده و عادت نکند.

15- در آخر فرزندانمان را با سختی و محرومیت آشنا کنیم تا دارای روحیه ای قوی و محکم شوند.

با دقت این راهکارها را مطالعه کرده، بپذیرید و انجام دهید. مطمئن باشید گاهی صمیمیت و مهربانی به موقع شر را به خیر تبدیل کرده و دردسرهای آینده ی فرزند شما برایتان از بین خواهد رفت.

 نظر دهید »

کمک به کودک در یادگیری حرف زدن

25 شهریور 1398 توسط پري كرمي

شما می‌توانید با فراهم کردن محیط زبانی غنی و پرورش‌دهنده به گسترش مهارت‌های زبانی فرزندتان کمک کنید. مهم‌ترین کارهایی که می‌توانید انجام دهید شامل موارد زیر است:

با او صحبت کنید: لازم نیست بی‌وقفه حرف بزنید اما هر وقت با کودکتان هستید با او صحبت کنید. کاری که انجام می‌دهید را برایش توضیح دهید، به اشیا اشاره کنید، از او سؤال بپرسید و ترانه‌ای برایش بخوانید. استفاده از زبان روشن و ساده ایرادی ندارد، اما در برابر وسوسهٔ غان و غون کردن مقاومت کنید. کودک با شنیدن صحبت کردن صحیح شما زبان صحیح را یاد می‌گیرد.

برایش کتاب بخوانید: کتاب خواندن روشی عالی برای آشنا کردن کودک با واژگان جدید، کنار هم قرارگیری جملات و روایت داستان‌هاست. وقتی او هنوز یک کودک است از شنیدن صدای شما لذت خواهد برد، وقتی یک کودک نوپا می‌شود از داستان‌ها و تصاویر کتاب‌ها لذت می‌برد و وقتی یک کودک پیش‌دبستانی می‌شود ممکن است او به شما بگوید که داستان یک کتاب چیست.

به حرف‌هایش گوش کنید: وقتی کودکتان با شما صحبت می‌کند، سعی کنید شنوندهٔ خوبی باشید. به او نگاه کنید و واکنش‌های بجایی نشان دهید. وقتی کودک بداند شما به چیزهایی که می‌گوید علاقه دارید، احتمال بیشتری وجود دارد که صحبت کند.

 نظر دهید »

کودک و ساده لوحی

17 شهریور 1398 توسط پري كرمي

بسیاری از مطالب هستند که گفتن مستقیم آنها به کودک هم غیرممکن و هم خطرناک است، اگر پدر و مادرها و مربیان کودک بدانند که گفتن همین کلمات روزمره که بي اهميت به نظر مي رسند تا چه اندازه در سرنوشت يك کودک موثرند قطعا طور دیگری عمل می‌کنند.

متأسفانه امروزه به استثناي تعدادي معدود، کمتر پدر و مادری می‌بینیم که توجه کامل بر این مسئله داشته باشند. برای مثال آموزش دور شدن از زودباوری و ساده لوحی، بيش از هر كس ديگر وظیفه پدر و مادر است. آنها بايد به کودک بیاموزند همچنان که بدبینی صفت بدی است، ساده بودن و زودباور بودن نيز امري خطر ناك محسوب مي شود.

بسياري مسائل منفي در زندگي وجود دارند كه اگر رفع و رجوع آنها در دوران كودكي انجام نگيرد، در بزرگسالي و حتی با تحصیلات عالیه هم نمی‌توان از چنگالشان رهايي يافت. به باور روانشناسان گام اول اين است كه بوسیله قصه‌های آموزنده به كودك ياد آور شويم که او در دنیایی زندگی می‌کند که هم زیبائی دارد و هم زشتی‌.

آلیسون- مولوانی در کتاب «آزاد و صمیمی با فرزندان» در صفحه 197 و 198 مي گويد: «وقتی که آموزش ارزش‌ها به کودکان شروع می‌شود، این مسئله كه چقدر به آنها آموخته ‌شود مهم نیست، بلکه چگونگی یادگیری است كه اهمیت دارد. کودکان داستان‌ها و تمثيل ها را دوست دارند پس با استفاده از همين داستان ها و تمثیل ها می‌توان درباره یک ارزش مشخص به آنها تعلیم زندگي داد.

ذات استعاره ها در دل واقعیت نهفته است و نويسندگان مي توانند شخصیت‌هایی را که کودکان به سرعت با آنها ارتباط برقرار می‌کنند، انتخاب کنند. آنها می‌توانند افرادی را که كودكان به عنوان الگو در ذهن دارند گزينش كرده و درجهت فهم تربيتي درست پرورش دهند، خواه اين شخصيت يك ستاره سينما یا ستاره ورزشی و يا برادر بزرگتر یا فردی در مدرسه باشد. با این روش می‌توان حوادث گذشته یا اخیر را که اتفاق افتاده ترسیم كرد و ویژگیهایي موثر برای نشان دادن ارزشی مطلوب به دست آورد.

بهترین راه برای آگاه کردن کودک از اینکه ساده لوح و زودباور نباشد از طریق بازنويسي قصه‌هایی که خوشبختانه در آثار کهن كشورمان كم نيستند هم ميسر است. به عنوان نمونه متن ساده شده يكي از داستان هاي كتاب هزارو يكشب را با هم مي خوانيم.

مرد و خرش
روزی مردي با خرش می‌رفت. دو مرد ديگر طمع دزديدن خر او را کردند و تا سر او گرم بود افسار از گردن خر برداشتند و در گردن خود انداختند. مرد راه خودش را می رفت و متوجه نبود، تا اینکه سرش را برگرداند و به جای خر مردی را دید که افسار به گردن دارد!
گفت: پس خرم کو؟
مرد گفت: ای مرد رخصت ده، من همان خر تو هستم. منتها جریان از این قرار است که من از ابتدا خر نبودم، به مادرم بدی کردم و او مرا نفرین کرد و خر شدم! ولی حالا توبه کرده ا م و دوباره به آدم تبدیل شده ام. باور كن من همان خر توام!
مرد دلش سوخت و او را رها کرد تا برود. بعد به خانه آمد و ماجرا را برای اهالي خانه تعریف کرد. بعد از مدتی به بازار رفت و خر خودش را دید که دارند می‌فروشند. نزدیک گوش خر شد و گفت: چه شده؟ باز مادرت را اذیت کردی؟…

 نظر دهید »

ضرورت تبیین حماسه امام حسین (ع) برای کودکان

12 شهریور 1398 توسط پري كرمي

یک روانشناس کودک در خراسان‌ جنوبی گفت: جایگاه کودکان در حماسه امام حسین(ع) و ثبت آن در دل‌ها کلیدی است.

سیدعلی حسینی در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، اظهار کرد: نداشتن تربیت دینی و اخلاقی دلیل بروز بسیاری از رفتارهای نامناسب در کودکان است.

وی ادامه داد: این ایام فرصت خوبی برای تربیت دینی کودکان است و باید نهایت استفاده از این روزها را ببریم.

این روانشناس کودک عنوان کرد: وقتی فرزندان را به مجالس امام حسین (ع) می‌بریم، کودکان را با امام(ع) و کربلا آشنا می‌کنیم.

حسینی با بیان اینکه در دوران کودکی بسیاری از مفاهیم برای فرزندان قابل انتقال نیست، تصریح کرد: باید بچه‌ها را متناسب با سن آن‌ها با امام حسین(ع) آشنا کنیم، همچنین آشنایی با کودکان کربلا، فرصت خوبی است که کودکان با کربلا و امام حسین (ع) ارتباط برقرار کنند.

وی یادآور شد: ما باید با فرزندان خود با احترام و محبت برخورد کنیم که وقتی روضه‌ها را شنیدند، متأثر شوند.

این روانشناس کودک با بیان اینکه کودکان و نوجوانان در این ماه سهم ویژه‌ای دارند، گفت: مهمترین شرکت‌کنندگان در عزاداری‌های محرم، کودکان و نوجوانان هستند و آن‌ها می‌توانند بیشترین بهره را بگیرند و آینده جامعه را با سبک زندگی حسینی بسازند.

حسینی عنوان کرد: کودک در مراسم عزاداری  اگر می‌خواهند راحت بنشینند یا اسباب‌بازی همراه داشته باشند نباید مانع کار او شویم.

وی با بیان اینکه حتی اگر چند کودک در این مراسم در کنار هم قرار گرفتند، نباید مانع از بازی آن‌ها شد، گفت:  همچنین برگزارکنندگان این گونه مراسم، سخنرانان و مداحان به کودکان تذکر دهند.

این روانشناس  کودک تاکید کرد: یکی از مباحث مهم در عزاداری‌های کودکان در ایام محرم شیوه برخورد والدین قبل از عزاداری، حین عزاداری و بعد از عزاداری است.

حسینی با بیان اینکه باید از برخورد خشن و تحقیر کردن کودکان در مجالس عزاداری خودداری شود، خاطرنشان کرد: شور و هیجانی که در مجالس عزاداری محرم در بچه‌ها ایجاد می‌شود، مقدمه‌ای است تا بچه‌ها حساس بشوند با نحوه زندگی امام حسین(ع) آشنا شوند.

منبع:ایسنا

 نظر دهید »

با کودک کنجکاو چگونه رفتار کنیم؟

26 مرداد 1398 توسط پري كرمي

● کنجکاوی از چه سنی آغاز می شود و طبق این ویژگی، کودک کنجکاو به دنبال چیست؟

 یکی از ویژگی های شخصیتی ما، دقیقا از بدو تولد کنجکاوی است. به تدریج میزان کنجکاوی افزایش پیدا می کند. در واقع هدف از کنجکاوی جست و جوی یک پدیده جدید است. در واقع بچه ها از طریق کنجکاوی و جست و جو در حال آموختن هستند. تقویت جنبه کنجکاوی بچه ها اثرات سودمندی در موفقیت و سعادتشان خواهد داشت. هر چند بچه ها دوست دارند بدانند آدم های دوروبرشان و هر چیزی در اطرافشان است چه ویژگی هایی دارند، اما این اجازه دادن به این معنا نیست که بچه ها به هر چیزی دست بزنند. یک کودک باید بداند به هر چیزی نباید دست زد. به همین دلیل باید یک مرز درست کنیم، هم به دنبال این باشیم که کودکمان دنبال چیزهای جدید بگردد و از طرف دیگر نیز باید حدود مقررات کنجکاوی را برای او مشخص کنیم.

 ● با افزایش سن، دامنه کنجکاوی بچه ها چه تغییری می کند؟

 کنجکاوی کودکان در سه ماهگی تا شش ماهگی معمولا در حول و حوش یک متر است. ازت شش ماهگی تا نه ماهگی معمولا در پیرامون خودشان در یک اتاق معمولی در فضایی دو، سه متری دنبال چیزهای جدید می گردند. از نه ماهگی تا دوازده ماهگی کنجکاوی آنها از این فراتر رفته و دوست دارند در خارج از محدوده پدر و مادر کنجکاوی و جست و جو کنند و بعد از آن، از یک سال تا یک و نیم سال، کودک دوست دارد کاملا در خارج از محدوده پدر و مادر کنجکاوی کند. بنابراین اگر می خواهیم کنجکاوی بچه خود را تقویت کنیم باید به این ویژگی ها توجه کنیم. برای نمونه در این فاصله ها به تناسب سن آنها وسایلی قرار دهیم که در معرض نگاه آنها قرار گیرد.

 

● بچه ها به طور طبیعی دوست دارند به هر چیزی دست بزنند اما والدین با امر و نهی و بکن، نکن های خود مانع کنجکاوی آنها می شوند. برای حل این مشکل چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟

 کودک به طور طبیعی دوست دارد به هر چیزی دست بزند و احساس خطر هم نمی کند بنابراین برای پرهیز از این بکن، نکن ها و این محدودیت ها ما به عنوان پدر و مادری خوب باید کاری کنیم که اطراف خانه ما ساختار داشته باشد، یعنی وسایل خطرناک و شکستنی را در اطراف آنها قرار ندهیم. به طور کلی هر اندازه خانه ما ساده تر باشد، تربیت نیز در آن ساده تر است زیرا چیزی در آنجا وجود ندارد که ما مدام مانعشان شویم و آنها را امر و نهی کنیم.

 اگر خانه ساختار نداشته باشد کودک دوست دارد به هر چیزی دست بزند و کنجکاوی خودش را برآورده سازد، بنابراین باید تا جای ممکن وسایل را از چشم بچه دور کنیم. در نتیجه این کار باعث می شود کودک برای بازی کردن به ناچار به «اتاق بازی» رفته و در آنجا بازی کند که یقینا در این شرایط بچه ها باثبات تر، قانون مدارتر و مطیع تر بار خواهند آمد.

 ● حد و حدود کنجکاوی در بچه ها باید به چه میزانی باشد؟

 باید از دو سالگی به بعد برای کنجکاوی بچه ها قانون درست کنیم. مثلا می گوییم قانون استفاده از وسایل خطرناک. برای تمرین استفاده از کبریت، بچه را می بریم بیرون شهر، به او می گوییم هیزم جمع کند و آن را آتش بزند.

 به این شیوه بچه می داند استفاده از کبریت فقط در شرایط بیرون انجام می شود یا اگر می خواهد دست به وسایل خطرناک بزند ما باید قانونش را برای او مشخص بکنیم تا درک کند که می تواند کنجکاوی خود را البته طبق قانون و قالب خاصی برآورده کند.

 گاهی اوقات برخی از والدین این احساس را دارند که اگر اجازه ندهند بچه ها به چیزی دست بزنند ممکن است عقده ای بار آیند. در این صورت اگر نیاز به کنجکاوی آنها را برآورده کنیم، بچه پرتوقع بار آمده و دوست دارد به هر چیزی دست بزند و بعدا برای ما مشکل ایجاد می شود. برای اینکه کنجکاوی بچه ها را در یک قالب علمی پیاده کنیم باید این قانون را از دو سالگی طی شش مرحله به بچه بگوییم.

 مرحله اول: فرزند باید آماده باشد تا با والدین خود ارتباط برقرار کرده و قانون را درک کند.

 مرحله دوم: باید اسم قانون را به بچه بگوییم. برای مثال، قانون عبور از خیابان.

مرحله سوم: قانون را به صورت جزیی بیان کنیم. برای مثال برای توضیح قانون بالا می گوییم، دست خود را به من بده، حال ابتدا سمت چپ را نگاه کرده، حرکت می کنیم و بعد سمت راست را نگاه می کنیم اگر ماشینی ندیدیم آهسته به آن طرف خیابان می رویم. بنابراین او می فهمد با اجرای قانون می تواند از خیابان عبور کند.

 مرحله چهارم: اگر کودک به آنچه گفته شد عمل کرد به او امتیاز می دهیم.

 مرحله پنجم: اگر قانون را اجرا نکرد او را تنبیه می کنیم. اگر آن مورد پرخطر بود از تنبیه های خشنی مانند محروم کردن و یا زمان سکوت استفاده می کنیم اما اگر رفتار بدش از مواردی بود که کودک قصد داشته صرفا مورد توجه قرار گیرد و عمدی در کار نبوده می توان از تنبیه های سبکی مانند جبران کردن آن خطا، گرفتن امتیاز و یا نادیده گرفتن رفتار او استفاده کرد.

 مرحله ششم: وقتی ما مراحل اجرای قوانین مربوط به کنجکاوی را در هر زمینه ای برای کودکان توضیح دهیم، او یاد می گیرد که می تواند انتخاب کند اما صرفا طبق قوانینی که والدین برایش در نظر گرفته اند.

 ● آیا رشد کنجکاوی باعث رشد و پرورش خلاقیت نیز خواهد شد؟

 رشد این ویژگی، زمینه ساز خلاقیت بعدی در کودک و نوجوان خواهد شد. همچنین باعث می شود او بتواند کارهایی انجام دهد که یادگیری های بعدی خود را نیز بهتر کند. در واقع وقتی کودک در حال کنجکاوی است سعی می کند چیزی را یاد بگیرد و همین یاد گرفتن زمینه ساز آموزش های بعدی است.

 

 نظر دهید »

ورزش و نقش تربیتی آن در تربیت کودکان و نوجوانان

23 مرداد 1398 توسط پري كرمي

ورزش، نیازهای جسمی و روحی کودکان و نوجوانان را برطرف می کند و آثار جسمی مطلوبی دارد.

کوه نوردی، شنا، اسب سواری و مسابقات تیراندازی، در روایات گوناگون از پیشوایان دین از ورزش های مفید دانسته شده است.

امام صادق(ع) نقل کرده اند: «روزی پیامبر(ص) به منزل فاطمه(س) وارد شد.

 امام حسن و امام حسین(ع) با او بودند. پیامبر(ص) به آنها فرمود: برخیزید و با هم کشتی بگیرید. فاطمه زهرا(س) که برای کاری بیرون رفته بود، بر آنها وارد شد و مشاهده کرد که پیامبر اکرم(ص) می فرماید: عجله کن حسن بر حسین سخت بگیر! فاطمه(س) تعجب کرد و فرمود: آیا بزرگتر را بر کوچکتر تشویق می کنید؟ پیامبر(ص) فرمود: من حسن را تشویق می کنم در حالی که برادرم جبرئیل حسین را تشویق می کند و می گوید: یا حسین، بر حسن سخت بگیر.»

از این روایت برمی آید که پیشوایان دینی ما، فرزندان خود را به ورزش برای تندرستی و سلامتی و ایجاد توانمندی بدنی تشویق می کردند. در فرهنگ دینی، سرگرمی های مطلوب و مشروع سفارش شده است. زیرا در ساعات فراغت کودکان، اگر بازی ها و سرگرمی های مطلوبی که جنبه های ثمربخش روانی و جسمی داشته باشد به وجود نیاید، فرصت ها به بطالت می گذرد و ممکن است عوارض مختلف جسمی و روحی به بار آورد. تلاش و سرگرمی های مفید و مصلحت آمیز، زمینه تربیت و تشویق کودکان و نوجوانان سوی اقدامات مفید را فراهم می آورد. امروزه نظام های سلطه گر و حاکمان زورگو نیز از ورزش به عنوان ابزاری در جهت خواسته های مادی و سیاسی خویش بهره می گیرند؛ زیرا اگر ورزش از حالت ابزاری و تندرستی و سلامتی جسمانی و روانی خارج شود و به شکل هدف درآید، ایده آل ها و مقصدها در میدان ورزش و رقابت خلاصه می شود و افکار جوانان به برنده شدن و مغلوب ساختن رقیب محدود می گردد. پس ورزش بهره هایی دو سویه دارد: از یک سو مقدمات تلاش، خلاقیت و طراوت جسمی و روانی را فراهم می کند و افکار را به سمت اهداف مقدس سوق می دهد و اگر یک قهرمان دشمن خود را شکست داد و بر رقیب پیروز شد، به یاد خدا می افتد و متواضع می گردد و شخصیتش متین می شود؛ مانند پوریای ولی که به مقدسات و معیارهای دینی و ملی خویش افتخار می کند.

از سوی دیگر اگر همین ورزشکار ابزاری در دست سیاست بازان شد، به مسائل مادی اندیشید، افکارش فراتر از میدان رقابت های ورزشی نمی رود و از باروری باز می ماند. ورزش برای کودکان و بزرگسالان، دشمن تنبلی و کسالت روحی و موجب شادابی افراد است. انسان هایی که ورزش نمی کنند، اغلب دچار سستی، بی حالی و بی حوصلگی می شوند، در حالی که فقط با ده دقیقه نرمش صبحگاهی می توانند شادابی روانی و جسمی خود را باز یابند.

امام صادق(ع) فرمودند: «تنبلی و کسالت، دشمن تلاش است.»

از این روایت فهمیده می شود که کسالت و تنبلی و بی حالی، منشأ بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی است و اغلب سرگردانی ها و ناشایستگی ها در آن نهفته است.

کودکان در ورزش های گروهی، دوستی، رقابت، افتخار، برنده شدن و بروز شخصیت را که در درون پنهان می داشتند ظاهر می کنند؛ زیرا در صحنه بازی های منظم ورزشی از هم بازی های خود چیزهای خوبی فرا می آموزند. از جمله آثار مطلوب ورزش، تقویت جنبه های جسمانی است ولی عمده اثری که در ورزش وجود دارد، تقویت فکری، اعتماد به نفس، درک میزان توانایی خود و رقیب و باور کردن دیگران است. که اینها سبب می شود تا عقل و خرد کودکان پرورش یابد و رشد کند. طبع کودکان بازی کردن است و برای رشد آنان بسیار مفید است. تا آنجا که گفته اند:

«ورزش هایی که به کودکان داده می شود، باید چنان باشد که به تربیت قوای فکری و نظم روحی آنان منتهی گردد، بدین معنا که تکوین اخلاق کنند و ایجاد منش نمایند و عادت مطلوب را پایه گذارند و یا حس ابتکار را بیدار کنند و این همه را ضمن بازی کردن می توانند بهتر از هر گونه درسی یاد بگیرند؛ زیرا که اثر چنین آموزشی ضمن بازی ها، تا پایان عمر باقی می ماند.»

در ورزش های سنتی و زورخانه ای، مقررات خاصی وجود دارد و ورزشکاران ضمن حرکات، ورزشی شعارهای مذهبی و مدح مولا علی(ع) و … بر زبان جاری می کنند. فضای چنین ورزشگاه هایی پر است از شعارهای مذهبی و فرهنگی. در ورزش در چنین محیطی آثار تربیتی و آموزشی و اخلاقی بسیاری نهفته است.

گفتنی است اگر جهت ورزش غلط باشد، همین ورزش تبدیل به ضد ارزش می گردد و ممکن است آسیب هایی مانند پرخاشگری، ماجراجویی، سودطلبی، غرور کاذب و خودمحوری را در پی داشته باشد. ورزش می تواند زمینه تعدیل روحیات را فراهم کند. از آموزش فردی که دچار ناهنجاری های روانی است، کمتر می توان رضایت خاطر داشت؛ زیرا در ساعات تدریس و حضور کودکان در کلاس، چون نوسانات فکری وجود ندارد، از درس و ارائه مطالب لذت نمی برد و قدم به قدم از دوستی و فضلیت خواهی او کاسته می شود.

منابع:

بحارالانوار، ج100، ص189.

کتاب العیال، ج1، ص299.

 پاک نژاد، سیدرضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر(ص)، ج16، ص64، چاپ سوم، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، 1361.

 نظر دهید »

کارهایی که والدین و اطرافیان برای درمان افسردگی کودکان می توانند انجام دهند

19 مرداد 1398 توسط پري كرمي

لازم به ذکر است که افسردگی در کودکان یک بیماری است و نیاز به درمان دارد به خصوص اگر شدید باشد ولی پدر و مادر باید برای از بین بردن افسردگی چه کار کنند؟

شما باید بیماری را جدی بگیرید و فکر نکنید که این یک خلق بد است و او یک کودک شیطان است. والدین اغلب ترجیح می دهند افسردگی را در کودکان نادیده بگیرند. موارد متعددی وجود دارد که والدین فرزندان خود را برای درس خواندن تنبیه میکنند و فرزندان خود را از فرزندان دیگر جدا می کنند و یا به آنها اجازه نمی دهند که کمی استراحت کنند.اما با تمام این موارد، والدین تنها شرایط کودک را بدتر می کنند و افسردگی در کودکان نیز بدتر می شود.

بهترین راه برای غلبه بر افسردگی در کودکان، مشورت با یک روانشناس کودک یا خانواده است که می تواند علل افسردگی را بیابد و قوانین مربوط به رفتار والدین را توضیح دهد. کمک گرفتن از یک متخصص نه تنها مشکل را حل می کند، همچنین آینده کودک را تحت تاثیر قرار می دهد ؛ پیامدهای افسردگی در نوجوانی ممکن است بسیار متفاوت باشد.

قبل از رفتن به پزشک، به کودک توضیح دهید که رفتار او ناشی از یک بیماری است و قابل درمان می باشد ؛ کودکان، اغلب خود را برای رفتار بد خود سرزنش می کنند. وظیفه والدین، در این مورد، این است که کودک را متقاعد سازند که گناه او نیست .همه کودکان نیازمند پشتیبانی والدین هستند اجازه دهید کودک شما با دیگران ارتباط برقرار کند و به مدرسه برود.

حتی اگر او نمی خواهد ارتباط برقرار کند، همکلاسی ها معمولا نسبت به رفیق خود همدردی می کنند و سعی می کنند به او کمک کنند و از او محافظت کنند. با حمایت اضافی از طرف معلمان و والدین، کودک در کلاس درس احساس ناراحتی نخواهد کرد.

وظیفه اصلی معلمان و والدین در این وضعیت، شناسایی منافع و استعدادهای طبیعی کودک در درجه اول است. افسردگی در کودکان ،نمی تواند بدون تمایل به مشارکت فعال کودک از بین برود.

شما باید کودک را در مسیر درست قرار دهید - در این حالت، افسردگی دیگر برای او خطرناک نیست ولی اگر تلاش شما بعد از مدتها فایده ای نداشت حتما به یک مشاور متخصص مراجعه کنید.

 نظر دهید »

علل و عوامل افسردگی کودکان

19 مرداد 1398 توسط پري كرمي

نشانه های بسیاری از افسردگی در کودکان وجود دارد، که به سن کودک، شرایط زندگی و دلایل دیگر مربوط میشود. لازم به ذکر است که افسردگی در کودکان با چند نشانه اولیه مانند ناراحتی غیر قابل توضیح، نوسانات خلقی و احساس ناامیدی آغاز می شود.

علائم عمومی افسردگی عبارتند از:
مشکالت اشتها (از دست دادن یا، برعکس، افزایش اشتها)
بی خوابی یا خواب آلودگی مداوم
تحریک پذیری یا خشم
نوسانات خلقی مکرر - از غم و اندوه به عصبانیت، از خشم به هیجان و شادی
احساس ناامیدی و بی ارزش بودن
افکار خودکشی
از دست دادن تمایل به ارتباط با دیگران
احساس “خستگی” و عدم علاقه به هر چیزی
شیوع هذیان ها، اشک ها
خستگی مزمن
مشکلات حافظه
حواس پرتی، مشکلات با تمرکز
آهسته و ناخوشایند بودن
آموزش بد
افزایش اضطراب
بیماری های جسمی، علل که پزشکان نمی توانند پیدا کنند. (معمولا سردرد و درد شکمی)؛
سرماخوردگی، ضعف، تهوع، درد های غیر قابل توضیح
بی تفاوتی و عدم فعالیت

علل افسردگی در کودکان:
طلاق والدین به طور طبیعی موجب افسردگی میشود، افسردگی در کودکان دارای 3 گروه از علل است.

گروه اول:

به عنوان یک عارضه از بیماری های مختلف عفونی (آنفولانزا، گلودرد، پنومونی و غیره) شناخته شده است.

گروه دوم:

افسردگی در کودکان به علت استرس (حاد یا مزمن) شناخته شده است ، این تنش ها ممکن است از طریق مرگ و یا بیماری عزیزان، طلاق والدین، درگیری با همکلاسی ها یا معلم ایجاد شود .

گروه سوم:

فرایندهای بیوشیمیایی در مغز، باعث افسردگی می شود که ممکن است با هر عامل خارجی ارتباط نداشته باشد.

افسردگی در کودکان 10 تا 16 ساله شایع تر است ؛ در سنین اولیه، افسردگی معمولا با اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD) و اختلال وسواسی-اجباری (OCD) یا اختلال در رفتار همراه است.

افسردگی در کودکان اغلب “ارثی” است - یعنی کودکان که پدر و مادرشان از افسردگی رنج می برند، بیشتر احتمال دارد که این بیماری را داشته باشند.

گروه خطر شامل کودکان از خانواده های ناکارآمد است(کودکان الکل، معتادان به مواد مخدر،و در خانواده هایی که خشونت های خانوادگی رایج است).

 

 نظر دهید »

کمرویی کودک

14 مرداد 1398 توسط پري كرمي

خصوصيات يک کودک کمرو

همچنين رفتار اين گونه کودکان معمولاً از الگويي با چند ويژگي اصلي پيروي مي کند. نخستين خصوصيت آن ها، اين است که اغلب تلاش مي کنند تا محيط و دامنه تعامل هاي اجتماعي خود را به تعداد معدودي از افراد محدود کنند آن هم صرفاً اشخاصي که به خوبي شناخته شده هستند، به عنوان مثال، والدين، مادر بزرگ يا يک هم بازي.

۱ - تمايلي براي برقراري ارتباط با ديگر افراد ندارند: نکته ديگري که در رفتار اين کودکان مشهود است تمايل نداشتن به برقراري تعامل، در موقعيت هاي ناآشنايي است که احتمالاً امکان پيش بيني رفتار ديگران به راحتي وجود ندارد؛ به همين دليل شايد تا زماني که در محيطي آشنا قرار دارند معمولاً ناراحتي خاصي بروز ندهند؛ هر چند که گاه در موارد شديد، همين محيط ها نيز برايشان آزار دهنده است.

با اين حال، هر نوع عدم تمايل به ارتباط را نمي توان به خجالتي بودن کودک نسبت داد اما زماني که کودک از ارتباط با ديگران بيمناک باشد آن گاه بايد به عنوان يک مشکل ويژه به آن نگاه شود و حتي در صورت شدت اين امر، بايد به يک روان شناس يا روان پزشک مراجعه شود.

۲ - درون گرا هستند و زود عصباني مي شوند: يکي از عمده ترين مشکلات اين کودکان بلد نبودن مهارت هايي است که براي زندگي اجتماعي بدان نياز دارند، اين نقص باعث مي شود تا کودکان خجالتي، در خود احساس ناامني و بي کفايتي کنند و سبک رفتاري درون گراتري را نسبت به ديگران انتخاب کنند اما گاه نيز به همين دليل تحريک پذير و خيلي زود عصباني مي شوند يا ناراحتي خود را به صورت بهانه گيري بروز مي دهند. در واقع همين امر است که در سنين بالا زمينه ساز پديد آمدن مشکلات متعددي براي فرد مي شود. والدين نيز معمولاً از اين خصوصيت فرزند خود رنج مي برند و نگران اين هستند که کودک شان با چنين ويژگي چه آينده اي در پيش دارد.

۳ - سکوت اختيار مي کنند و فرار را بر قرار ترجيح مي دهند: اضطراب نيز در رفتار اين کودکان مشهود است. تصور قرار گرفتن در محيط هاي ناآشنا يا مواجهه با افرادي که آن ها را مورد ارزيابي قرار دهند باعث مي شود که گاه حتي با وجود دارا بودن توانمندي هاي لازم، آن را ابراز نکرده، در نتيجه امکان پيشرفت يا رفع مشکل را از خود سلب کنند.

مثلاً ممکن است در کلاس درس پاسخ سوالي را بدانند اما به علت کمرويي آن را بيان نکنند. در واقع با آن که به شدت دچار چالش مي شوند نمي توانند براي مطالبه حق خود اقدامي کنند. اين رفتار يک دور باطل ميان سکوت، احساس ناتواني از برقراري رابطه، به تعويق انداختن کارها و در نتيجه احساس کسالت، زود رنجي و در نهايت فرار از موقعيت رقابت برانگيز را در پي دارد.

درمان کمرويي کودکان

اگر در رفتار کودک شما چند ويژگي از موارد گفته شده به دفعات ديده مي شود، مي توانيد با استفاده از راهکارهايي که در ادامه بيان مي شود به او در رفع خجالت و کمرويي کمک کنيد.

* به کودک فرصت اظهارنظر بدهيد: هر قدر هم که کودک کم سن و سال باشد تلاش کنيد فرصت اظهار نظر در تصميمات خانواده را برايش فراهم آوريد. البته بهتر است براي مديريت بهتر خواسته هاي کودک در سنين پايين تر از او بخواهيد خواسته اش را از بين چند گزينه انتخاب کند.

* تعاملات اجتماعي کودک را افزايش دهيد: با اين کار کودک مي تواند توانايي هاي خود را محک بزند. البته بهتر است موقعيت هايي انتخاب شود که کودک بتواند در آن ها با تجربه هاي موفق رو به رو شود نه آن که شکست بخورد. شرکت در کلاس هاي ورزشي و تفريحي نيز از جمله اين موارد محسوب مي شود. البته براي شروع مکان هايي را انتخاب کنيد که کودکان ديگر رفتار خصمانه اي نداشته باشند.

* مهارت هاي برقراري ارتباط را به کودک آموزش دهيد: در قالب بازي يا گفت و گو و حتي گفتن داستان، مهارت هاي برقراري ارتباط را با کودک تمرين کنيد، سپس هر پيشرفت هر چند جزئي را با ابراز هيجان، نوازش و تهيه پاداش مورد تشويق قرار دهيد. پرورش هر کودکي به صرف حوصله و وقت والدين نياز دارد. بنابراين به رفتارهاي او حقيقتاً با دقت نظر توجه کنيد.

* کودک را با محيط هاي مختلف آشنا کنيد: موقعيت هاي جديد را به نحوي قابل پيش بيني سازيد تا آمادگي مواجهه با آن از قبل براي کودک فراهم شود مثلاً پيش از شروع يک کلاس او را به آن جا ببريد و شرايط را برايش تشريح کنيد يا به صورت بازي موقعيت هايي را که احتمالاً با آن برخورد خواهد کرد تمرين کنيد.

* مسئوليت بدهيد اما مقايسه نکنيد: براي کودک شرايطي فراهم آوريد که بتواند مسئوليت هايي را بپذيرد. سعي کنيد انجام کارهايي را از کودک درخواست کنيد که مي دانيد از عهده آن ها بر مي آيد اما موفقيت و شکست او را با ديگر کودکان مقايسه نکنيد. بلکه به پيشرفت او در قياس با رفتارهاي قبلي خودش اهميت دهيد.

* حوصله به خرج دهيد و از مشاور راهنمايي بگيريد: در هر حال تاکيد مي شود که اين رفتار در طول زمان به وجود آمده است پس بايد انتظار داشته باشيد که با گذشت زمان و تلاش شما بهبود يابد اما چنانچه مشکل کودک بسيار شديد است و حضور او در اجتماع را با اختلال همراه مي کند بررسي همه جانبه موضوع از سوي يک روان شناس موثر خواهد بود.

 نظر دهید »

کودک شاد

09 مرداد 1398 توسط پري كرمي

1-  به کودکتان عشق بورزید :
اولین راز پرورش کودکی شاد تمجید از اوست . عشق مطلق والدین مهمترین عامل در شادی کودکان است. وقتی کودکان بزرگ می شوند دانستن اینکه علایق ، عقاید ، خصوصیات و استعداد هایشان با ارزش تلقی می شود پایه گذار شادی سالهای بعدی زندگی شان خواهد بود . البته پذیرش کودک به معنای چشم پوشی همیشگی از خطاهایش نیست . یاد بگیرد که عملکرد کودک را نقد کنید نه شخصیت اورا . همچنین آنچه را که از کودک می خواهید به او بگویید نه آنچه را که نمی خواهید.
2- نه، من نمی توانم را به بله، من می توانم تبدیل کنید :
وقتی کودک شما بداند که به او اطمینان دارید و باورش کرده اید احساس می کند که دست یافتن به همه چیز برایش امکان پذیر است . افکار کودک نسبت به خود بیشترین اهمیت را دارد. بنابراین والدین باید افکار مثبت به کودکان خود القا کنند . وقتی که در مدرسة ابتدائی ،‌معلم پسر مک بلدسو نویسنده کتاب پروش فرزند با متانت به او گفت که هیچ استعدادی برای بازی فوتبال نداری ، وی به پسر سرزنش شده ا اش گفت که هرگز اجازه ندهد کسی به اهداف و رویاهایش راه پیدا کند . امروز پسر او بازیکنی حرفه ای در یکی از تیم های مطرح کشور است . القائات فکری مثبت بلدسون در ذهن پسرش زندگی او را متحول کرد.
3- مقررات منصفانه وضع کنید و به آنها پایبند باشید :
کودکان کم سن سال با احساس امنیت ،‌شاد می شوند . فرض کنید که در بالای آبشار مرتفعی ایستاده اید درصورتی از ایستادن در آنجا لذت خواهید برد که حفاظی در برابرتان باشد ،  در غیر این صورت دچار اضطراب و خواهید شد . کودکان هم اینگونه اند . وقتی که چارچوب محکمی برای رفتارهایش وجود داشته باشد ،‌آنها پیشرفت می کنند . در حقیقت کودکان در جستجوی ساختارند .
4-  ابعاد مثبت را برجسته کنید :
به کودک خود بفهمانید که هیچ مشکلی وجود ندارد ، که به اتفاق هم نتوانیدآن را حل کنید . همچنین به او بیاموزید که خوشبین باشد. اگر اتفاق بدی افتاد، با صدای بلند فکر کنید و بگذارید او افکار شما را بشنود (وای نه باورم نمی شود که این اتفاق افتاده ، اما درستش می کنم ، چیز مهمی نیست) یادگیری خوشبینی مهم است زیرا کودک مشتاق و آرزومند به احتمال زیاد بزرگسالی شاد خواهد شد . افراد ناراضی و ناخشنود بر حوادث منفی زندگی متمرکز می شوند ،‌درحالی که افراد شاد به وقایعی می اندیشند که چشم انداز بهتری از آینده به آنها می دهد .
5-  حلقة شادی کودکتان را کامل کنید :
والدین در پی معلمان و مربیانی هستند که بتوانند حلقه شادی کودکانشان را کامل کنند . به کودکتان کمک کنید ارتباطات دوستانه اش را حفظ کند و گسترش دهد . داشتن ارتباطات قوی و مهارت برقراری آن از شروط اصلی شاد زیستن در آینده است .
6- کودکان را به تحریک بیشتر وادارید :
کودکان امروز سنگین وزن ترند و این برای سلامت و شادابی آنها مضر است . کودکان چاق ، در مقایسه با سایر کودکان ،‌اعتماد به نفس کمتری دارند و افسرده ترند . اگر کودکان سرگرمی های پر تحرک خارج از خانه را جانشین فعالیت های کم تحرک خانگی کنند و به جای غذاهای آماده ای که فاقد ارزش غذایی است ،‌غذاهای سالم و طبیعی بخورند ، از فوائد شاد زیستن بهره خواهد برد . کودکی که خوب غذا می خورد و ورزش می کند مغزش موادی شیمیایی به نام اندروفین ترشح می کند که به او احساس شادی می بخشد . با فراهم کردن میان وعده های طبیعی از جمله میوه های تازه فصلی ،‌پرهیز از قرار دادن تنقلات در دسترس کودکان و جانشین کردن غذاهای سالم خانگی به سلامت کودک خود کمک کنید . کودکتان را به انجام دادن ورزش و سرگرمیهای خارج از منزل تشویق کنید . بازی با سایر کودکان قدرت خلاقیت خلاقیت کودکتان را تقویت می کند و مهارت های اجتماعی را به او می آموزد .
7-  شادی را در جعبه یادگاری ها ذخیره کنید:
اشیای مورد علاقه کودکتان  ، عکس ها، کارت پستال ها ، یادگاری ها ، کاردستی هایی را که یاد آورد خاطرات شاد برای کودک هستند داخل جعبه ای قرار دهید . هرگاه کودکتان بیمار است یا غمگین و لبخندی ساده نیاز دارد ،‌آنها را از جعبه بیرون آورید و به او نشان دهید .
8-  لحظات جادویی ارتباط را بیابید :
اخیراً مطالعه ای بر روی 2000 کودک 5 تا 17 ساله انجام شده است . از آنان پرسیده شد که خواهان چه چیزی هستند که با پول نمی شود خرید . همة آنها در پاسخ گفته بودند که والدین و توجه آنها هستند . کودکان ما می خواهند که به آنها فکر کنیم ، برنامه هایی ترتیب دهید که همة اعضای خانواده بتوانند در آن شرکت کنند و لذت ببرند.( کوهنوردی،‌ پیاده روی…)‌ کودکان را در فعالیت های روزمره تان مانند انجام دادن کارهای خانه ، خرید و آبیاری باغچه شریک کنید .
9-  ژن تلاش دوباره را به کودک خود منتقل کنید :
کودک شما همه فکر و ذهن این است شاگرد اول کلاس شود ،‌ولی در این رقابت همکلاسش برنده شده است . یک راز اصلی شاد زیستن برخورداری از قدرت پشت سر گذاشتن مشکلات است . سعی نکنید کودک خود را ازهمه ناراحتی ها دور نگه دارید . به او کمک کنید بیاموزد چگونه با آنها مواجهه شود . اگر شکست درسی یا غیر درسی اورا نا امید کرده ،‌کمک کنید تا هرچه سریع تر به وضعیت عادی خود برگردد . تشویق کنید تا احساسات خود را در قالب نوشته یا نقاشی بیان کند. شما الگوی کودکتان هستید . مطمئن شوید که الگوی مناسبی در مقابل اوست روحیه خود را در هیچ شرایطی نبازید .
10-دراو شگفتی ایجاد کنید :
هنگامی که کودک با چیزی بزرگتر از خودش مواجه می شود ،‌خواه پدیده ای فیزیکی باشد یا معنوی ، احساس رضایت خاطر می کند . با کودکان درباره عقاید خود خداوند و مقدسات دینی صحبت کنید لازم نیست که او همه جزئیات را درک کند . با او در جنگل قدم بزنید ،‌به ستارگان خیره شوید . احساس مراقبت و توجه در کودکان را پرورش دهید .
 پیام عشق برای کودکان
1- بگویید که دوستش دارید:
این جمله باید اولین چیزی باشد که کودکتان صبح ها ، پس از بیدار شدن از خواب می شنوند و نیز آخرین جمله ای باشد که پس از شنیدن آن به خواب می رود . موقع دعوا و مشاجره و هر زمانی که انتظارش را ندارند بگویید که دوستش دارید .
2-در آغوشش بگیرید.
هیچ مانعی برای در آغوش گرفتن کودکتان وجود ندارد .
3-  لمسش کنید:
آرام به پشت او بزنید ، بازوهایتان را دور شانه هایش حلقه کنید ، موهایش را به هم بریزید.
4-در بازی اش شریک شوید :
توپ بزنید ، برای پرندگان دانه بریزید ة‌باد بادک هوا کنید و با او مسابقه دهید .
5-گوش دهید ،‌واقعاً گوش دهید :
درحین گوش دادن جملاتی به زبان بیاورید که نهایت توجه تان را به صحبت های او نشان دهید . کانند (وای چه جالب) ( من اصلاً نمی دانستم ) (بیشتر در این مورد توضیح بده )
6-  بدون به زبان آوردن کلمه ای با او حرف بزنید :
به تماشای بازی او در مدرسه یا زمین بازی بنشینید . لحظه هایی که به شما نگاه می کند یا نگاهتان باهم تلاقی می کند ،‌به او لبخند بزنید . علائم خاصی برای رابطه تان تعریف کنید که فقط خودتان دونفر معنی آنها را بدانید .

منبع:  tafahomnews.com

 نظر دهید »

جملاتی که نباید به کودکان گفت

07 مرداد 1398 توسط پري كرمي

۱. خودت را جمع کن، مرد باش. خودت یک چیزی روی زخمت بگذار!
صرف نظر از نیت خوب شما، اینکه به کودکان گفته شود احساسات‌شان را برای خودشان نگه‌ دارند، برای رشد آنها خطرناک است. چرا که به کودکان شما می‌آموزد که احساسات آنها نباید به زبان آورده شود و این باعث بروز مشکلاتی مانند اضطراب و افسردگی در آینده می‌شود.

۲. این رفتارِ یک خانم نیست، دخترها از این کارها نمی‌کنند!

درست مانند مثال قبل که انتظارات جنسیتی برای بچه‌ها ایجاد می‌کند، این جمله نیز باعث خجالت دختربچه‌هایی می‌شود که نمی‌توانند رفتار زنانه داشته باشند. محدود کردن رفتار جنسیتی کودکان و تطبیق دادن آنها با دوگانه‌های جنسیتی نادرست، نه تنها باعث احساس ناامنی و ناتوانی کودکان در درک صحیح خودشان می‌شود، بلکه بی‌عدالتی نظام‌مندی را که در جامعه وجود دارد و به مردان امتیازات ویژه‌ای می‌دهد نیز، تقویت می‌کند.

۳. پسرها این‌ طوری هستند دیگر!
تایید خشونت و رفتار آسیب‌زای مردان، حتی مردان کوچک، در نهایت منجر به فرهنگ تجاوز می‌شود. اگر به فرزندان خود بگویید پسرها به طوری ذاتی خشن‌تر هستند و خشونت آنها به خاطر جنسیت‌شان کاملا طبیعی است، زمانی که این کودکان بزرگ شوند زندگی دیگران در جامعه به خطر خواهد افتاد.

۴. گریه نکن، مثل بچه‌ها رفتار نکن!
زمانی که از گریه‌ی فرزندتان به ستوه آمده‌اید فراموش نکنید که آنها هنوز نمی‌دانند چطور احساسات خود را مدیریت کنند. اگر به طور مداوم به کودک گفته شود که او حساس است، او شروع به پنهان کردن احساسات خود می‌کند چرا که عدم تایید شما این احساس را به او می‌دهد که حقیقت اصلا خوشایند نیست.

۵. زیادی حساسی، یکم پوست‌کلفت باش!
وقتی به فرزند خود می‌گویید که بیش از حد حساس است، این تصور را به او القا می‌کنید که نقص دارد و ضعیف است. وقتی کودکی بارها و بارها می‌شنود که خیلی حساس است، کم کم احساساتش را پیش خودش نگه می‌دارد و آنها را با شما در میان نمی‌گذارد، زیرا به رسمیت نشناختن احساس او توسط شما باعث می‌شود ماهیت احساسات خود را نامطلوب در نظر بگیرد.

۶. روی پای خودت بایست، تو هم آنها را بزن!
بین حساس بودن و خشونت تفاوت وجود دارد. اینکه به فرزندان خود بیاموزید که آنها نیز باید بجنگند، به محله‌ای که در آن زندگی می‌کنید بستگی دارد و در بعضی مواقع ممکن است کاملا ضروری باشد. اما باید توجه داشت که پاسخ دادن به خشونت با خشونت، در نهایت باعث تشدید خشونت می‌شود.

به جای اینکه فرزندان خود را به رفتار‌های سطح پایین تشویق کنید، به آنها بیاموزید درایت بیشتری داشته باشند.

۷. من توی رژیم هستم، من چاق هستم!
سریع‌ترین راه برای اینکه به کودکان خود بیاموزید که آنها دارای عیب هستند این است که درباره مشکلات ظاهری بدن خودتان صحبت کنید. افراد با تصور خاصی از بدن‌شان یا اختلالات اشتها به دنیا نمی‌آیند، بلکه آنها را از دیگران می‌آموزند.

۸. تو مشکلی نداری!

با وجود اینکه این حرف با نیت بسیار خوبی گفته می‌شود، اما تایید بیش از حد کودکان به آنها می‌آموزد احساس خودشان را خیلی جدی نگیرند. اگر کودک‌تان به شما می‌گوید که خوب نیست و مشکلی دارد، به او فرصت بدهید تا بفهمد چه چیزی در حال رخ دادن است و سپس از او بپرسید چه مشکلی دارد و به نیاز او پاسخ دهید. با آموزش این روند، به او کمک می‌کنید توانایی‌های درونی خود را افزایش دهد و درآینده اعتماد به نفس بیشتری در روابطش خواهد داشت.

۹.مثل خواهر/برادرت باش
برجسته کردن رقابت خواهری و برادری خیلی سریع باعث ایجاد فاصله‌ی عاطفی و رقابت میان فرزندان شما می‌شود. همچنین طرفداری از بچه‌ها باعث منزوی شدن آنها می‌شود، حتی کسی که از او طرفداری شده است.

۱۰. تو مرا شرمنده/ناامید می‌کنی!
اگر به فرزندان خود بگویید آنها شما را شرمنده می‌کنند یا باعث ناامیدی شما می‌شوند، این پیام را به آنها داده‌اید که خود آنها دارای عیب هستند و نه رفتارشان. این احساس عمیق شرمندگی در شخصیت آنها ریشه می‌کند و سال‌ها برای ترمیم آن‌ زمان نیاز است. برای آنها به صراحت روشن کنید که مشکل رفتار آنها است، نه خودشان.

اولین قانونی که باید در ذهن داشت این است: تایید کنید، ابراز کنید، عادی‌سازی ‌کنید.

 نظر دهید »

اصول واجب در تربیت کودک

02 مرداد 1398 توسط پري كرمي

1. تحسین و پاداش

بهترین پاداش برای کودکان تعریف، تمجید، تحسین و محبت شماست. استفاده از اسباب بازی و خوراکی های متنوع برای پاداش به کودکان الزامی نیست. شاید استفاده از تابلوی ساده ای که در آن ها رفتار خوب فرزندتان را با یک ستاره پاداش دهید، موثرترین تمجید از وی باشد.

2. ثبات قدم و استمرار

وقتی مقرراتی را برای کودکتان تعیین می کنید، نباید آن را به سادگی تغییر دهید. اغلب والدین برای برقراری آرامش در خانه و یا پایان دادن به گریه فرزندشان، قوانین را نقض می کنند اما اگر قاعده ای را تعیین کردید، هیچ کس – پرستار بچه، همسرتان و حتی خود شما – نباید آن را نقض کند و همگی باید آن را محترم بشمارید. قانون وقتی قانون است که همه آن را رعایت کنند و در برابر آن مطیع باشند.

3. برقراری روال معین

نظم و روال شخصی را در خانه برقرار کنید. مهمترین اصل در برقراری روال معین در زندگی، تعیین وقت دقیق خوابیدن، بیدار شدن و غذا خوردن است. وقتی روال شخصی را در زندگی برقرار کردید، فقط در موارد خاص مانند زمان سفر و بیماری می توانید کمی انعطاف به خرج دهید.

تربیت صحیح فقط با وجود نظم امکان پذیر است اما این فقط فرزند شما نیست که باید نظم را رعایت کنید بلکه تمام اعضای خانواده باید منظم باشند تا کودک منظم زندگی کند و امکان تربیتش فراهم شود. تعیین روال مشخص، چهارچوب برنامه خانواده است و باید آن را حفظ کرد اما افراط نکنید و عاقلانه انعطاف به خرج دهید چرا که بی شک خانه پادگان نیست.

4. حد و حدود و خط قرمزها

کودکان باید به طور کامل با حد و حدود و خط قرمزها آشنا باشند و به وضوح بدانند چه کارهایی پذیرفته و کدام غیرقابل قبول هستند. با تعیین حد و حدود برای فرزندتان مشخص می کنید از وی چه انتظاری دارید و محدوده آزادی عمل او کجاست.

5. نظم

حد و حدود و خط قرمزها با رعایت نظم امکان پذیر می شود و نظم یعنی نظارتی قاطعانه و عادلانه. برای برقراری نظم راه های متفاوتی مانند قاطعیت در صحبت کردن یا هشداری ساده با حرکت انگشت سبابه وجود دارد، اما نکته پراهمیت این است که هرگز نباید نظم را با استفاده از خشونت و تنبیه برقرار کنید.

6. هشدارها

هشدار دو نوع است. در هشدار نوع اول برنامه بعدی روزانه را به اطلاع کودک می رسانید. برای مثال به او اطلاع می دهید که به زودی باید آماده رفتن به رختخواب شود یا اینکه تا چند دقیقه دیگر سفره غذا پهن می شود. در هشدار نوع دوم رفتار نامناسب فرزندتان را به گوشزد می کنید و در واقع به او فرصت می دهید تا رفتار خود را تصحیح کند.

7. انتظارها

بهتر است به بچه هایتان بگویید که چه انتظاری از آن ها دارید و چه رفتاری را می پسندید. برای این منظور با آنان راجع به خواسته هایتان صحبت کنید اما از ارائه توضیحات اضافه، استدلال و پیچیده کردن موضوع پرهیز کنید و فقط نکته اصلی را به ساده ترین شکل ممکن بیان کنید. به خاطر بسپارید; توضیح های خود را متناسب با سن فرزندانتان بیان کرده و از آن ها سوال کنید، آیا متوجه شده اند که چرا چنین انتظاری از آنان دارید یا خیر، تا به تدریج نظم مورد نظر شما را بپذیرند.

8. محدودیت ها

خونسرد بوده و بر اعصاب خود مسلط باشید. بی شک تصمیم نهایی بر عهده شما والدین است. نافرمانی را نباید با خشم و فریاد پاسخ دهید. همچنین اجازه ندهید کودکان به راحتی با اعصابتان بازی کنند.

9. مسئولیت پذیری

کودکان در نهایت روزی بزرگ خواهند شد، پس به آنها اجازه رشد بدهید. به آن ها اجازه رشد بدهید. به آنها امکان دهید کارهای کوچک را خودشان به تنهایی انجام دهند و موفقیت های هرچند ناچیز به دست آورند تا اعتماد به نفسشان پرورش یابد و مهارت های زندگی و توانایی های اجتماعی در آنان تقویت گردد. اما دقت کنید که انتظارهای شما باید متناسب با سن و توانایی های کودک باشد، در غیر این صورت به جای برنده شدن، بازنده بودن را به کودک می آموزید.

10. آسودگی خیال و آرامش

وقت اختصاصی برای تمام اعضای خانواده از اهمیت فراوانی برخوردار است. علاوه بر آن آگاه باشید که قصه گفتن و در آغوش کشیدن کودک، روش های مناسبی برای آرام کردن او به شمار می آیند.

به دلیل آنکه توجه، ترکیبی از تایید کلامی و غیرکلامی است، اعضای خانواده باید از طریق گفتار و رفتار به یکدیگر اطمینان خاطر بدهند که برای همدیگر مهم و دوست داشتنی هستند و این قانون فقط شامل حال کودکان نمی شود بلکه در مورد والدین هم صادق است.

 نظر دهید »

بازی حل مسئله برای کودکان

26 تیر 1398 توسط پري كرمي

کودکان نیاز هست تا قدرت حل مسئله را یاد بگیرند.
توانایی حل مسئله یکی از مهارتهایی هست که والدین و مربی‌ها باید به کودک یاد بدهند و آموزش حل مسئله به کودک موضوع مهم و اساسی می باشد.


شروع یادگیری مهارت های حل مسئله از کودکی و پیش دبستانی شروع می‌شود و تا زمانی که بزرگ می‌شوند ،آموزش مهارت حل مسئله به کودکان و کمک به آنها برای تصمیم گیری صحیح و سالم ادامه دارد.
یکی از موضوعات مهم که توجه روان­شناسان کودک را به خود جلب کرده است، رابطه میان بازی با یادگیری مهارت حل مسئله در کودکان است.
یکی از فواید بازی حل مسئله برای کودکان تأثیرات مثبت آموزشی آن است.
می­توان از این راه مهارت حل مسئله را در کودکان ایجاد کرد تا بتوانند تجربیات خود را در حین بازی درونی کنند و در زندگی واقعی از این تجارب برای حل مسایل خود استفاده کنند.
از آنجایی که بازی کودکان خود انگیخته و آزادنه است، اغلب تخیلی است.
در واقع گاهی می­توان ویژگی آفرینندگی را در آنها مشاهده کرد.
آفرینندگی فرآیندی ذهنی و نوعی شیوه تفکر و رویکرد حل مسئله است.
تحقیقات نشان می ­دهد که کودکانی که آزادانه با وسایل بازی، بازی می­ کردند و به کودکانی که روش حل مسأله را مشاهده می ­کردند نسبت به گروهی که نه با وسایل بازی، بازی می­ کردند و نه حل مسأله را مشاهده کرده بودند، موفق ­تر بودند.
در واقع کودک از طریق بازی مهارت­های گوناگونی کسب می­کند که یکی از آنها یادگیری مهارت حل مسأله است.

هدف از بازی حل مسئله برای کودکان این است که بچه ها بتوانند به شکل های مختلف در مورد یک مشکل فکر کنند و در حین حل آن لذت ببرند.
در این صورت بچه ها خلاقیت خود را توسعه خواهند داد، زیرا آنها به دنبال راه حل هستند و از طریق کشف یک راه حل پرورش خلاقیت در کودکان نیز شکل می گیرد.
بازی ها و فعالیت های حل مسئله یک راه عالی برای سرگرم نگه داشتن بچه ها است.
آماده کردن بازی حل مسئله برای کودکان و فعالیت هایی که کودک بتواند از فکر خود استفاده کند ،بخش مهمی از رشد و توسعه مهارت های مختلف کودک شما را تشکیل می دهد.
بازی های گروهی حل مسئله کار تیمی را بهبود می بخشد.
به شرکت کنندگان کمک می کند در موقعیت های پیچیده قرار گیرند.
از سبک های مختلف تفکر استفاده می کند.
به طور خلاصه منجر به تصمیم گیری می شود.
مذاکره و همکاری را می آموزد.

نمونه هایی از بازی حل مسئله برای کودکان:

بازی ساختن ماز،بازی بیست سوالی،بازی چمدان بستن،بازی کودک کارآگاه،بازی با کارت های «فرض کن…»،بازی الفبا،بازی تطبیق ظروف،بازی الگوی بلوک ها،بازی پازل ها،بازی شطرنج

 نظر دهید »

وقتی کودک مدرسه ای تان به شما بی توجهی می کند، چه باید کرد؟

17 تیر 1398 توسط پري كرمي

منظورتان را واضح بیان کنید و سعی کنید درخواست هایتان واقع بینانه باشد. اطمینان حاصل کنید که درخواستتان مشخص و قابل انجام دادن است. اگر بگویید پارکینگ رو تمیز کن، کودکتان ممکن است خرت و پرت ها را کمی مرتب کند. اما اگر بگویید « پارکینگ رو جارو بزن و روزنامه ها رو مرتب یک جا بچین »، در آن صورت فرزندتان می داند که دقیقاً چه کار باید بکند. همچنین سعی کنید چیزی را که می خواهید، از نظر زمانی هم واضح و مشخص باشد. بهتر است به او بگویید که ساعت 9 در رختخواب باشد تا اینکه به او هشدار دهید که تا دیروقت بیدار نماند.

از آنجایی که برخی کارها هنوز برای کودکان در این سن و سال ترسناک به نظر می رسند، بهتر این است که کودکتان را بار اول در انجام کارهای بزرگ راهنمایی کنید. اگر او قبلاً هرگز باغچه را آب نداده است، به او نشان دهید چگونه دقیقا این کار را انجام دهد. این کار نه تنها باعث نزدیکی بیشتر شما به فرزندتان می شود، بلکه دفعه بعد که از او می خواهید باغچه را آب دهد، دیگر نگران این که چطور انجامش دهد نخواهد بود.

درخواست های خود را به صورت ساده و قابل فهم بیان کنید. فرزندتان ممکن است شما را نادیده بگیرد، به این دلیل که نمی فهمد از او چه چیزی می خواهید. سعی کنید دستوراتتان تا حد ممکن ساده باشد و بیشتر از سه یا چهار مرحله نباشد.

 تا به آخر کارهای کودکتان را دنبال کنید. اگر از کودک مهد کودکی تان می خواهید که برای رفتن به مهد لباس هایش را بپوشد، هر گامی را که او برای رسیدن به هدف مورد نظر بر می دارد با تشویق خود مورد حمایت قرار دهید. هنگامی که از او می خواهید که با توپش در خانه بازی نکند و او همچنان به کار خود ادامه داده و از دیوار به عنوان تخته بسکتبال استفاده می کند، توپ را از دستش درآورید تا اینکه حاضر به همکاری شود.

به کودک مهد کودکی خود انگیزه بدهید. واقعیت این است که همه ما وقتی که فرزندمان چندین بار لجمان را در می آورد وسوسه می شویم که بگوییم، «چون که من می گم!». اما راه های بهتری وجود دارد که فرزندتان را به همکاری با خواست های خود تشویق کنید. یادتان باشد قرار نیست که او خواست شما را انجام دهد به این دلیل که از انجام ندادن آن می ترسد. شما از فرزندتان می خواهید که کار صحیح را انجام دهد، چون که او خودش می خواهد. کودکان مدرسه ای عاشق این هستند که کسی را خشنود کنند، بنابراین تمجید و تشویق می تواند در پیروی فرزندتان از خواست های شما بسیار موثر باشد. علی جان، خیلی ممنون از این که خودت صبحانه را درست کردی» یا «خدای من، تو واقعاً دیگه بزرگ شدی، مگه نه؟

همچنین در صورت امکان به جای «نه» ، «بله» بگویید و از هر فرصتی برای تشویق کودک به جای منصرف کردنش استفاده کنید. به طور مثال، اگر کودک از ایده نقاشی کردن اتاقش به وجد آمده است، با جمله «حتماً می تونی امتحان کنی!» یا «بابا کمکت می کنه» به او پاسخ دهید که به نظر می رسد به مراتب مثبت تر از عبارت «این طور فکر نمی کنم» باشد
 همچنین می توانید به فرزندتان برای انجام آنچه که از او می خواهید، انگیزه بدهید: «وقتی قطعات پازل رو در جعبه اش گذاشتی، می ریم پارک بازی می کنیم» (نکته: نگویید «اگه قطعات پازل رو در جعبه بگذاری»). همچنین کودکان در این سن و سال ممکن است از نوشتن قرارداد خوششان بیاید. به طور مثال قراردادی که می گوید: سارا هر بار که دوش می گیرد حوله اش را آویزان می کند و لباس هایش را در سبد می گذارد. وقتی او این کار را به مدت یک هفته به طور مرتب انجام داد، مامان او را همراه یک دوست به استخر می برد. قرارداد را امضا کنید و اجازه دهید که کودک نیز آن را رنگ آمیزی کند. سپس آن را در جایی قرار دهید که در معرض دید او نیز باشد. فرزندتان نه تنها احساس می کند که او در این ماجرا دخیل است، بلکه از آن میزان مسئولیتی که قرارداد به او محول کرده است نیز راضی و خوشنود است.

 

از کلمات دیگری به جای (نه) استفاده کنید. اگر وقتی به فرزندتان نه می گویید توجهی نمی کند، شاید به این خاطر باشد که آن را به کرات شنیده است. راه های دیگری را برای نه گفتن امتحان کنید. به جای این که فریاد بزنید، «نه! با توپ تو آشپزخونه بازی نکن»، به طور مثال بگویید، «لطفاً برو تو حیاط توپ بازی کن». و به جای این که به کودک بگویید، «نه، نمی تونی الان آب نبات بخوری»، بگویید، «می تونی از یخچال میوه برداری بخوری» یا «می تونی بعد از ناهار میوه بخوری». هنگامی که به کودک حق انتخاب می دهید، در حقیقت به او این فرصت را می دهید که به شیوه ای قابل قبول به ابراز وجود بپردازد.

همچنین در صورت امکان به جای «نه» ، «بله» بگویید و از هر فرصتی برای تشویق کودک به جای منصرف کردنش استفاده کنید. به طور مثال، اگر کودک از ایده نقاشی کردن اتاقش به وجد آمده است، با جمله «حتماً می تونی امتحان کنی!» یا «بابا کمکت می کنه» به او پاسخ دهید که به نظر می رسد به مراتب مثبت تر از عبارت «این طور فکر نمی کنم» باشد.

طبیعتاً بسیاری اوقات لازم است با قاطعیت کودک را از خوردن شیرینی قبل از شام یا بازی کردن با کامپیوتر تا نیمه شب منع کنید. نکته این است که فقط هنگامی که مجبور هستید، این کار را بکنید. اگر محیطی را ایجاد بکنید که هم امن و هم مهیج باشد، فرزندتان می تواند استقلال فردی اش را تجربه کند در حالی که بسیار کم از انجام کاری منع می شود.

 سعی کنید قابل فهم باشید. تصور کنید که در حال خواندن یک رمان هستید یا با دوستی صحبت می کنید که یکدفعه کسی از شما می خواهد از کاری که انجام می دهید دست بکشید، چون که همین الان باید کار دیگری را انجام دهید. واقعیت این است که همیشه فرصت نداریم فرزندانمان را برای سوار شدن به اتومبیل یا آماده شدن برای مدرسه تشویق کنیم. اما هروقت امکان داشت، قبل از این که ناگهان به فرزندتان بگویید کاری را انجام دهد، او را مطلع کنید؛ این می تواند بسیار مفید باشد. همچنین می توانید بگویید: «عزیزم تا 10 دقیقه دیگه میریم، پس کارت رو تموم کن.» اگر فرزندتان مثل اکثر کودکان باشد در صورتی که به او بگویید بساط اسباب بازی را جمع کند یا مهمانی را ترک کند، بر آشفته نمی شود. اما لا اقل به او گفته شده که وقت رفتن است.

اگر فرزندتان به جای اینکه به حرفتان گوش دهد غالباً به شما بی توجهی می کند، راجع به این مشکل با پزشک کودک صحبت کنید. پزشک ممکن است که تست شنوایی یا آزمونهای رشد را توصیه کند.

 نظر دهید »

کودک لجباز

01 تیر 1398 توسط پري كرمي

رفتار كودك را ريشه‌يابي و تحليل كنيد

لجبازي از جمله رفتار‌ها و واكنش‌هايي است كه معمولا در كودكان با گريه‌كردن، جيغ كشيدن، فحش دادن يا تخريب اشيا يا آسيب زدن به كودك ديگر بروز پيدا مي‌كند. به اعتقاد برخي از روانشناسان كودك، لجبازی غالبا در شرايطي كه كودك اعتماد به نفس كافي ندارد و مدام همسالان خود را از خود برتر مي‌بيند بروز مي‌كند و گاهي كودك اين رفتار را با الگو گرفتن از والدين اجرا مي‌كند. براي مواجهه با كودكي كه براي جلب‌توجه دست به دامن لجبازي شده چند راه پيش رو داريد.

بايد ببينيد هدف او از لجبازي جلب‌ توجه است يا اينكه واقعا مشكلي دارد؟ در اين صورت دو راه پيش‌رو داريد:

گام اول:
اگر هدفش از لجبازی جلب‌ توجه است مي‌توانيد به‌راحتي او را مهار كنيد؛ مثلا اگر از او خواستيد كاري انجام دهد و او بر سر انجام آن لجبازي كرد با اين لفظ دوباره از او درخواست كنيد كه« اگر تونستي اين كار رو بكني؟» يا «اگر تونستي يك شوت محكم بزني؟» در اين شرايط كودك لجباز اگر به دنبال جلب ‌توجه باشد با انجام اين كار به دنبال هدفش مي‌گردد.

گام دوم
اما اگر كار پيچيده‌تر از اين حرف‌هاست و او با شما همراهي لازم را ندارد، بايد طي چند مرحله حالت‌هاي او را بررسي كنيد و ببينيد آيا لجبازي عادت ثانويه او شده يا با اين كار احساس آرامش مي‌كند؟ شايد تفكيك اين مسائل براي‌تان سخت باشد كه در اين صورت مي‌توانيد از مشاور كودك كمك بگيريد.

 نظر دهید »

جروبحث در حضور فرزندان

25 خرداد 1398 توسط پري كرمي

به نقل از هایپرکلابز :شاید به نظرتان عجیب برسد اما جر و بحث کردن در مقابل فرزندانتان برای سلامتی آن‌ها و ازدواج شما بهتر است، حتما می پرسید چطور ؟ آیا چیزی ضایع‌تر از جر و بحثی که سعی در مخفی کردنش دارید وجود دارد؟ مثلا زمانی که به دیدن زوجی می روید و ناگهان بحثی ایجاد می‌شود و آن‌ها معذرت‌خواهی می‌کنند و از اتاق خارج می شوند تا با هم جرو بحث کنند. ایده این است که جر و بحث آرام و یواشکی که شما قرار است نشان دهید در حال رخ دادن نیست، از یک جروبحث پر سر و صدا بهتر است، اما چطور؟ همه می‌دانند که شما در حال جرو بحث هستید. همه حس غریبی نسبت به این قضیه دارند. قرار نیست اسرارتان را جلوی همه بیان کنید، اما به نظرم بهتر است که مانند زمان‌های قدیم جر و بحثی آزاد و جلوی دیگران به خصوص فرزندانمان داشته باشیم. من عادت داشتم که دخترم متوجه اختلافات بین من و پدرش نشود، تا زمانی که فهمیدم شاید بتوانم با استفاده از این قضیه به او درسی راجع به عشق بی قید و شرط بدهم. ایده جروبحث کردن در مقابل کودکان تاثیرپذیر و بی‌گناه آنقدر ایده غیرمتعارفی است که وقتی من به مردم می‌گویم که در مقابل دخترمان با همسرم بحث می‌کنم، همه فکر می‌کنند با این کار او قبل از آنکه آماده باشد بزرگ خواهد شد، اما من آن قدر‌ها هم آدم بد و وحشتناکی نیستم. فقط کمی به حرف من گوش دهید. حداقل جروبحث در جلوی فرزندمان باعث می‌شود که متمدنانه رفتار کنیم. وقتی راجع به این قضیه فکر می‌کنیم، می‌بینیم که مردم برای این نمی‌خواهند این کار را بکنند چون فکر می‌کنند که ممکن است کار به داد و بیداد و جدال برسد و درست هم می‌گویند؛ شما دوست ندارید که فرزندتان بشنود که فریاد می‌کشید یا به یکدیگر حرف‌های زشت می‌زنید. از طرفی دیگر، هیچ کدام از این کار‌ها هیچ چیز باارزشی به جرو بحث اضافه نمی‌کنند و اکثرا آن‌ را طولانی‌تر هم می‌کنند. من خودم اولین کسی هستم که اعتراف می‌کنم چه حرفای زشت و بدی هر دفعه که عصبانی می‌شوم می‌توانم به همسرم بگویم، اما اگر فرزندم آنجا باشد آن حرف‌ها را نخواهم زد. به علاوه، یک کودک باعث می‌شود که شما صادق باشید. با اینکه شما هرگز نباید نقش یک داور را به فرزندتان بدهید، هیچ کس در بو کشیدن، خرده گرفتن و لو دادن شما بهتر از یه کودک 7 ساله نیست. وقتی می دانم اگر یکی از کار‌های بد همسرم را بزرگ کنم و به آن پر و بال دهم، دخترم به من خواهد گفت که واقعا امکان ندارد که تو جوراب‌های کثیف پدر را “میلیارد‌ها بار” روی پله ها پیدا کرده‌باشی، دیگر دلیلی ندارد که این حرف را بزنم. در آخر و مهم‌تر از همه این است که کشمکش و تضاد در همه روابط وجود دارد، چه با والدین چه با شریک زندگی. هیچ کدام از اینها فرزند مرا وقتی که بزرگتر شد گیج نخواهد کرد، چون او مستقیما خواهد دید که یک جر و بحث زنگ مرگ یک رابطه نیست. برای من و همسرم مهم است که دخترمان متوجه شود که در یک رابطه سالم تضاد و مشکلات وجود دارد، ولی رفتار سوءاستفاده گرایانه و توهین آمیز نه! او خواهد دانست که یک جر و بحث سازنده، خشن، غیر قابل کنترل یا دعوایی نیست که در آن به هم فحش بدهیم. جر و بحث زمانی اتفاق می‌افتد که شما به یک دست‌انداز برخورد می‌کنید؛ گاهی ساده است و گاهی پیچیده، اما اگر رابطه ارزش نجات دادن را داشته باشد، شما پای آن می‌مانید و برای درست شدنش تلاش می‌کنید. مهم‌تر از همه این است که دخترم می‌بیند که یک جر و بحث چطور تمام می‌شود. گاهی با بغل کردن، گاهی با عذرخواهی و گاهی هم به بن‌بست ختم می‌شوند، اما در هر حال تمام می‌شوند. خیلی چیزها هست که امیدوارم دخترم با دیدن جروبحث‌های من و همسرم یاد بگیرد، اما بزرگترین آن‌ها این است: گاهی ما کارهایی را که افرادی که عاشقشان هستیم انجام می‌دهند را دوست نداریم. متاسفانه گاهی خود آن‌ها را هم دوست نداریم. اما در این خانواده همیشه فضا برای خرابکاری کردن و هم‌چنان بی شرط وشروط دوست داشته شدن هست.

منبع: هایپرکلابزhttp://hyperclubz.com/main/Club.aspx?qClub=golestan&qCat=home-lifestyle-gr2&qId=28507

 نظر دهید »

کودکان موفق چه چیزی لازم دارند؟

19 خرداد 1398 توسط پري كرمي

1. نشان دادن عشق و علاقه

کودکان به عشق نیاز دارند. حمایت احساسی شما به کودک به او احساس امنیت برای کشف دنیا را می دهد. تحقیقات نشان داده اند توجه و عشق والدین در سال های اولیه زندگی کودک در رشد فکری، روحی و فیزیکی او تاثیر بسیاری دارد. عشق باعث رشد مغز کودک می شود.

اما چگونه باید عشق خود را نشان داد؟ بغل کردن، بوسیدن، لبخند، گوش کردن، شجاعت دادن و بازی کردن با کودک همه نشانه های علاقه به کودک هستند که می توانید انجام دهید. هنگامی که گریه می کند – مخصوصا زیر شش ماه - سریع به او رسیدگی کنید.

هنگامی که کودک غمگین یا خیلی شاد است، با توجه زیاد می توانید رابطه احساسی عمیقی با او برقرار کنید.

2. رسیدگی به نیازهای اولیه کودک

کودک با انرژی و سالم یادگیری بهتری نیز دارد و شما می توانید این هدف را با برطرف کردن نیازهای اولیه او محقق کنید. سعی کنید در فواصل زمانی معینی چک‌آپ کاملی از سلامت جسمی و سیستم ایمنی او داشته باشید. اگر در دوره های مشخص شده و به وقت واکسن و آمپول های کودک تزریق شوند، در واقع سلامت او را تضمین کرده ایم.

خواب نیز برای رشد و موفقیت کودک بسیار مهم است. هنگام خواب وقتی پلک ها سریع به هم می خورند، مغز کودک در حال رشد در زمینه یادگیری، حرکت و فکر کردن است.

از سینه شیر خوردن کودک نیز در شش ماه نخست همه نیازهای جسمی او را برآورده می کند. کودکانی که از شیر مادر تغذیه می کنند، کمتر دچار آلرژی، اسهال، مشکلات تنفسی و عفونت گوش می شوند. همچنین، شیر مادر موجب افزایش ضریب هوشی کودک نیز می شود.

3. حرف زدن با کودک

تحقیقات نشان داده است کودکانی که والدین آنها از همان ابتدا زیاد با آنها صحبت کرده اند، سریع تر مهارت های کلامی را فراخواهند گرفت. این کار را می توانید از همان دوران جنینی آغاز کنید. پس از به دنیا آمدن کودک، هنگام تعویض پوشک، غذادادن یا حمام کردن با او صحبت کنید. سعی کنید از کلمات ساده و مختص خود کودک استفاده کنید تا درک بهتری داشته باشد و موقع صحبت کردن نیز به او نگاه کنید. مثلا همه کارهایی که برای او انجام می دهید را برای او توضیح دهید.

4. کتاب خواندن برای کودک

هنگام مطالعه مجله یا کتاب، آن را با صدای بلند بخوانید تا کودک نیز بشنود. به این ترتیب دایره لغت او و مهارت های کلامی او افزایش پیدا می کند و می توانید باعث برانگیخته شدن قوه تخیل او بشوید. در خلال کتاب خواندن می توانید کودک را در آغوش بگیرید و به او احساس امنیت و عشق نیز بدهید.

نوزادان از شنیدن صدای موسیقی نیز لذت می برند و می توانید موسیقی دلخواهش را برایش زمزمه کنید.

5. تقویت احساسات کودک

برای اینکه کودک در مورد انسان ها، مکان ها و مسایل مختلف آگاهی کسب کند باید در معرض آنها باشد. هر نوع تعامل جدیدی اطلاعات جدیدی نیز به دانسته های کودک اضافه می کند. تحققات ثابت کرده اند، کودکانی که در محیط های مملو از امکانات و انسان ها رشد می کنند و با مسایلی روبه رو هستند که مستقیما به حواس پنجگانه آنها مرتبط است، مغز فعال تر و انگیزه های بیشتری دارند.

البته قرار نیست کودک را به طور 24 ساعته تحت اتفاق های مختلف قرار دهید تا حواسش رشد کنند. به طور مثال، کودکان تا زیر دو سال نباید تلویزیون نگاه کنند.

وقتی کودک از بازی لذت می برد، برای او اسباب بازی های متنوع با شکل، بافت، رنگ، صدا و وزن های مختلف تهیه کنید. برای او آواز بخوانید. همین بازی های ساده و تعاملی می توانند به رشد مغز و افزایش ضریب هوشی کودک کمک بسیاری کنند.
همچنین باید به کودک فضای لازم برای پرسه زدن و راه رفتن هم بدهید. این کار برای رشد ماهیچه های کودک مفید است. برای این منظور باید خانه را از وسایل خطرناک خالی و فضا را برای چهاردست و پا کردن او مهیا کنید.

کودکان برای موفقیت به چه چیزی نیاز دارند

6. مراقب خود باشید

وقتی خود والدین سالم و خوشحال باشند، فرزندان آنها نیز سالم و خوشحال خواهند بود. سعی کنید در زمان های خالی ورزش کنید؛ حتی اگر این ورزش یک پیاده روی ساده باشد. می توانید کودک را سوار کالسکه کنید و با هم بیرون بروید. به اندازه کافی استراحت داشته باشید.

اگر از انجام کارهای خانه و بچه داری به طور همزمان خسته شده اید آن را با همسر خود تقسیم کنید. اگر تنها هستید می توانید از دوستان یا خانواده کمک بگیرید.

حتما هر چند وقت یکبار به خود مرخصی بدهید و تنها باشید. تنها بودن می تواند کمک کند تا انرژی دوباره کسب کنید. حتی لازم است با یک دوست در مورد مشکلات خود درددل کنید.

برخی از خانم ها پس از زایمان دچار افسردگی می شوند و این حالت تا هفته ها یا شاید ماه ها در آنها باقی می ماند. این حالت به هیچ وجه خوب نیست اما قابل درمان است.

 نظر دهید »

راه هایی برای کشف نبوغ و استعداد در فرزندانمان

11 خرداد 1398 توسط پري كرمي

فعالیت‌های کودک را یک بررسی دقیق کنید

به دنبال پرسشها و پروژه های کتاب کار در این زمینه باشید

 حرف زدن با خود کودک

به کودک خود حق انتخاب بدهید

در زمان بازی رفتارها و حالات کودکتان را مورد دقت قرار دهید

به علایق کودکتان احترام بگذارید و انتخابهای وی را حمایت کنید

هرگز به استعدادها و توانایی‌هایشان بی‌توجهی نکنید

 نظر دهید »

شب قدر خاطره انگیز برای کودکان

04 خرداد 1398 توسط پري كرمي

کودکتان را آماده کنید
اولین و مهمترین کار آماده کردن ذهنی کودک از وقایع شب قدر است. برای کودکتان از فضیلت ها و اهمیت شب قدر به گونه ای که او درک فهم آن را داشته باشد توضیح دهید. مثلا با مقایسه ی کردن چیزای گران بها ارزش ها را به کودک یاد دهید تا وقتی می گویید که شب قدر از هزاران ماه بهتر و از شب های دیگر با ارزش تر است قدرت درک آن را داشته باشد .

در قالب داستان برای کودکتان شب قدر را شرح دهید چرا که کودکان از سه- چهار ماهگی با داستان و قصه ارتباط زیادی برقرار می کنند و تمام ان را در ذهنشان تجسم می کنند.

کودک را با تاثیرات دعا اشنا کنید
پیامبر گرامی اسلام دعا کردن را اسلحه مومن و موجب نجات انسان در روزهای زندگی می دانند لذا در این شب‌ها از تاثیرات دعا کردن برای فرزندانتان بگویید. به او بگویید که در این شب با دعا کردن همه ی اتفاقات خوب و بد برای انسان ها رقم می خورد .

کودکان آرزوهایی دارند که شاید آن آرزوها برای ما بزرگترها خنده دار باشد حال رسیدن به این آرزوها به اندازه ی اجابت دعا برای ما هیجان آنگیز و نشاط اور است اما باید شیوه ی درست دعا کردن را به کودک آموخت. باید به او بگویید که وقتی می خواهی دعا کنی و از خدا چیزی میخواهی اول باید از همه ی مهربانی ها و لطف هایش تشکر کنی و به خدا نشان بدهی که چقدر دوستش داری و بعد خواسته ات را بگویی تا خدا هم خواسته ات را براورده کند.

شما می توانید شیوه ی دعا کردن و همچنین انتظار کشیدن برای رفع حاجت را به کودک بیاموزید مثلا اگر فرزندتان از شما می خواهد که برای او وسیله ی بازی بخرید به او بگویید که برو و برای داشتن این وسیله ی بازی ات دعا کن و بعد از مدتی که این وسیله را برای او خرید مسلما کودکتان از داشتن آن خوشحال می شود و این عمل باعث می شود که کودکتان از طرفی قدر داشته هایش را بداند و از طرفی متوجه شود با دعا کردن دیر یا زود به خواسته هایش می رسد و همچنین این عمل در دراز مدت باعث تقویت ارتباط کودک با خدا می شود.

وسایل مورد نیاز برای سرگرم کردن کودک
شرایط را برای کودک فراهم کنید تا در طول روز و اوایل شب راحت بخوابد تا بتواند شب را بیدار بماند اما بیدار ماندن کودک به تنهایی کافی نیست و حضور در چنین مراسم هایی برای کودکان جذابیتی ندارد و حتی ممکن است به دلیل گریه و زاری اطرافیان باعث وحشت کودک هم بشود لذا این والدین هستند که باید فضا را برای کودک مهیج کنند اما چگونه ؟

ما بزرگتر ها در این شب اغلب کتاب دعا به دست داریم و از آنجا که بچه ها هم علاقه ی زیادی دارند که مانند بزرگتر ها رفتار کنند بهتر است دفترچه یا کتابی را به همراه داشته باشید. حتما اسباب بازی کوچک اما بی صدا با خود ببرید تا حوصله ی کودک سر نرود . همچنین از انجا که این مراسم ها با صدای بلندی پخش می شود و این مساله می تواند برای کودکان کلافه کننده باشد می توانید با استفاده از هدفون و گذاشتن کارتون در موبایل او را سرگرم کنید .

بردن خوراکی را فراموش نکنید . ممکن است کودکتان گرسنه و تشنه شود پس با خودتان خوراکی های مناسب مثل آب، نان و پنیر و سبزی، کیک و بیسکویت، پسته همراه داشته باشید .

بازی با هم سن و سال ها
والدین بچه دار در مکان تاریک ننشینند . اگر می بینید که در جایی تعدادی بچه جمع شده اند و بازی می کنند شما هم نزدیک آنها بروید تا کودکتان بتواند با آنها هم بازی شود.کودک وقتی ببیند که کودکان دیگر هم همراه والدین خود در این مراسم حضور دارند احساس خوبی به او دست می دهد و انگیزه ی سرشاری در او ایجاد می شود که باعث می شود بدون آنکه غر بزند یا گریه کند تا پایان مراسم بیدار بماند.

سحری دلچسب در پارک!
اگر می توانید با خودتان سحری ببرید تا بعد از تمام شدن احیا سحری تان را در پارک میل کنید. این مساله شادی بچه ها را صد چندان می کند و خاطره ی حضور در این شب ها برای او شیرین تر می شود مخصوصا که ممکن است شب های دیگر موقع سحری خوردن شما خواب بوده باشند.

صبوری فراموش نشود
برای شرکت در این مراسم باید خودتان را آماده کنید که ممکن است از دعا جا بمانید، کودک گریه کند ، گرسنه شود، بی قراری کند و … و شما تنها باید با صبوری و آرامش با او برخورد کنید چرا که عصبانیت و خشونت تنها کارتان را خراب می کند و باعث می شود کودکتان از حضور در این مراسم دلزده شود لذا شرایط را طوری تنظیم کنید که کودکتان برای حضور در شب قدر باقی مانده اشتیاق داشته باشد .

 نظر دهید »

اصول ده گانه تحسین و تعریف کودکان

30 اردیبهشت 1398 توسط پري كرمي

1- کردار و عملکرد کودک را مورد تحسین قرار دهید نه خودش را

کودکان و نوجوانان نیاز دارند که به خاطر همان چیزی که هستند – صرف نظر از آنچه می توانند انجام دهند – مورد تایید و پذیرش قرار گیرند . کودک و نوجوان چه موفق بشود چه نشود بخاطر سعی و تلاشش باید تحسین و تشویق شود. اگر والدین تنها زمانی که کودکشان استعداد و شایستگی از خود نشان می دهد ، او را قبول و تأیید کنند ، آنگاه رسیدن به کمال ، برای کودک به کاری یکنواخت و کسل کننده تبدیل می شود.

2- فرایند سعی و تلاش را مورد تحسین قرار دهید نه نتیجه کارش را

وقتی فرزندان کوچک هستند ، فرایند آزمودن برای آنها حیاتی و بسیار مهم است . آنان نمی توانند به طور کامل و شایسته بنویسند ، نقاشی کنند یا ریاضیات را درک کنند . در آغاز کار ، آنچه تولید می کنند ، کمتر از فرایند یادگیری اهمیت دارد. اما ، بعد ها ، تنیجه ی کارشان هم اهمیت پیدا خواهد کرد. بنابر این اگر در آغاز ، چیزی اشتباه است یا به قدر کافی خوب نیست ، کم و بیش همان است که هست . انتقاد سازنده ، راه پیش رفتن را به کودک و نوجوان می نمایاند و تلاش هایی را که فرزند تا آن نقطه به عمل آورده ، مورد تقدیر و تحسین قرار می دهد.

3- عملکرد مشخصی را مورد تمجید و تحسین قرار دهید

با ذکر جزئیات شرح دهید کجای کاری که کودک و نوجوان انجام داده خوشحال کننده است ، به طوری که بچه ما بفهمد چه کاری را به طرز صحیح انجام نداده است و مجددا چه کار باید بکند.

4- کودک را با صراحت و بدون اما و اگر و گوشه و کنایه ، مورد تحسین قرار دهید

برای گرفتن بهترین نتیجه ، تعریف و تحسین باید رک و صریح ابراز شود ، بدون اما و اگر ، گوشه و کنایه درباره شکست های گذشته یا تضعیف کردن نتیجه . حرف هایی مثل ” خوب عمل کردی – تعجب می کنم که تنبلی نکردی ! ” یا “مشق امشبت خوب است . چرا قبلا از این کارهای خوب نمی کردی ؟” هرگونه تاثیر مثبتی را که ممکن است تعریف و تحسین داشته باشد ، خنثی و بی اثر می کند.

5- تحسین و تعریف باید واقعی و صادقانه باشد

همانطور که در مورد بزرگسالان صدق می کند، تمجید دروغین از کودک و نوجوان ، نوعی اهانت ناخوشایند به او محسوب می شود . تحسین و تمجید دروغین ، خودآگاهی کودک را زایل می کند . اعتماد او را به پدر و مادر یا هر بزرگسال دیگر از بین می برد و ممکن است ترس از شکست را در او افزایش دهد.

6- تحسین و تمجید را به صورت خودانگیخته ابراز کنید

تعریف و تحسین را بدون فوت وقت به زبان بیاورید نه پس از تعمق و اندیشه . آن را در حضور کودک بگویید نه آنکه از او دور شوید یا از اتاق دیگری بگویید ، طوری باشد که او بتواند طرز گفتن شما را ببیند.

7- روش های فیزیکی را فراموش نکنید

تماس بدنی و حالت چهره نیز می تواند بیانگر تحسین باشد. در آغوش کشیدن ، لبخند زدن و بوسیدن ، مهم است. این کارها بیانگر محبت و قدردانی هستند ، کمتر جنبه ی قضاوت دارند و بیشتر از بیان شفاهی ، حالت خودانگیخته دارند.

8- پیشرفت های مقطعی کودک را نیز مورد تحسین و تعریف قرار دهید

پیشرفت کودک را در هر مرحله ، شایسته تعریف و تحسین بدانید . از این طریق ، کودک احساس آرامش می کند.

9- بگذارید کودک موفقیت را از آن خود بداند

نگویید فوق العاده است ،” تو قبول شدی من گفتم که از روش های من در انجام کارت استفاده کن” ، “اگر من وادارت نکرده بودم که برای درس شنا بروی ، این نشان را نمی توانستی بگیری” یا ” او در خواندن فوق العاده است ، ولی من پنج سال هر شب برایش می خواندم ” بگذارید کودک کامیابی خود را باور کند.

10- برای بی اثر کردن آسیب هر انتقاد ویرانگر چهار بار “تحسین و تشویق” لازم است

پژوهش نشان داده است که برای ترمیم آسیب هر انتقاد غیر منصفانه و سرزنش کودک ، چهار بار “تحسین و تشویق” ضروری است . این امر در مورد همه ما ، قطع نظر از سن و سالمان ، صادق است . عیب جویی شدید باعث می شود کودکان احساس کنند که بد، بی شعور و غیر قابل دوست داشتن هستند. برای حفظ خودباروری در آنان ، باید نسبت چهار به یک تحسین و تشویق به عیبجویی را در امر فرزندپروری، فراموش نکنیم.

 نظر دهید »

۶ رفتار مخربی که اعتماد به نفس کودکان را خدشه‌دار می‌کند

25 اردیبهشت 1398 توسط پري كرمي

۱. فرصت خطر کردن را از کودک‌تان می‌گیرید
این دنیا پر از خطرها و تهدیدهایی است که والدین را می‌ترساند. معمولا پدرومادرها برای اینکه کودک‌شان را از مواجهه با این خطرها و تهدیدها دور نگه دارند، به مراقبت بیش‌از‌حد و احتیاط افراطی روی می‌آورند. درست است که والدین باید از کودکان‌شان محافظت کنند، اما گاهی این نوع ابراز عشق در قالب مراقبت بیش‌از‌حد می‌تواند مانع یادگیری و رشد فردی کودک شود. نتایج برخی مطالعات انجام‌گرفته در کشورهای اروپایی نشان داده است، کودکانی که برای مثال اجازه‌ی بازی در بیرون از منزل را ندارند، به بزرگسالانی گرفتار ترس یا فوبیا تبدیل می‌شوند.

۲. به کودک‌تان فرصت یادگیری حل مشکلات را نمی‌دهید

این‌روزها بسیاری از والدین همه‌چیز را بدون اینکه خودِ بچه هیچ زحمتی بکشد، در اصطلاح برایش راست‌وریست می‌کنند، به‌قدری که بچه حسابی لوس بار می‌آید و چون پدرومادر در همه‌ی مسائل مداخله می‌کنند و به قول خودشان هوای فرزندشان را دارند، کودک از یادگیری برخی مهارت‌های اساسی زندگی باز می‌ماند. اگر قرار باشد که تمامی مشکلات کودک‌تان به دست شما حل شود، آن‌وقت دلبندتان یاد نمی‌گیرد که گاهی هم باید سختی بکشد و راه خودش را از میان دشواری‌های زندگی پیدا کند. درواقع، با این رفتار فرصت استقلال را از کودک‌تان می‌گیرید. این درحالی است که توانایی‌ حل مسئله‌ کودک‌ به پرورش نیاز دارد و درصورتی‌که این فرصت از او گرفته شود، کودک به‌ فردی وابسته و غیرمستقل تبدیل خواهد شد، یعنی فردی که همیشه به کمک دیگران نیاز دارد و به‌عنوان بزرگسال دارای قابلیت‌های ناکافی است.

۳. رویکرد صحیحی در تشویق کودک‌تان ندارید

هیچ اشکالی ندارد که کودک‌تان را به‌خاطر موفقیت‌هایش تشویق کنید، البته تشویق اصولی، زیرا تشویق باعث شکل‌گیری این ذهنیت در کودک می‌شود که فردی با توانایی‌های خاص است. اما مطالعات جدید نشان می‌دهد که گاهی تشویق در بعضی از کودکان باعث می‌شود که در پی هر کاری انتظار تشویق داشته باشند و از ارتکاب خطا در قبال والدین و هر کس دیگری بترسند و اگر تشویق نشوند، به توانایی‌های خودشان شک کنند. پس به‌جای اینکه در تشویق رفتارهای پسندیده و انتقاد از رفتارهای نسنجیده‌ی کودک‌تان زیاده‌روی کنید، حد وسط را بگیرید تا مبادا کودک‌تان برای اینکه همیشه برنده باشد یا خودش را برنده نشان بدهد، به هر وسیله‌‌ای مانند تقلب، بزرگ‌نمایی‌، خودستایی یا داستان‌پردازی چنگ بیندازد. چنین کودکی در بزرگسالی از خصیصه‌ی روراستی برخوردار نخواهد بود و چه بسا که توانایی رویارویی با دنیای واقعی را نیز نداشته باشد.

۴. کودک‌تان را صرفا با مشوق‌های مادی به انجام کار درست ترغیب می‌کنید

بعضی اوقات بچه‌ها طوری رفتار می‌کنند که باعث رنجش والدین‌شان می‌شود. اما لازم نیست که در چنین مواقعی کودک‌تان را با ایجاد احساس گناه و وعده‌ی جایزه وادار به انجام کار درست کنید. در شیوه‌ی تربیتی کودک خود، به‌جای برقراری سیستم پاداش یا تنبیه سعی کنید به کودک‌تان بفهمانید که موفقیت به‌خاطر اراده و رفتار و کردار خوب خودش است؛ نه از جایزه‌ای که در قبال انجام کار درست از شما یا دیگران دریافت می‌کند. گاهی جایزه‌ی سخت‌کوشی تلاش بیشتر است، به این معنی که مثلا جایزه‌ی نمره‌ی خوب همیشه قرار نیست یک هدیه‌ی مادی باشد. در کنار مشوق‌های مادی، به کودک‌تان تجربه‌ی انگیزش درونی را بیاموزید و به او یاد بدهید که انگیزه‌ی تصمیم‌گیری درست را نباید با باج‌گیری عاطفی به‌دست بیاورد. به این ترتیب به فرزندتان کمک می‌کنید تا به فردی قوی تبدیل شود؛ کسی که چالش‌های روزگار بزرگسالی را به‌عنوان فرصتی جهت تقویت اعتمادبه‌نفس می‌بیند و نه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف.

۵. اشتباهات‌تان را نمی‌پذیرید و مدام فرزندتان را در مقام مقایسه با دیگران قرار می‌دهید

انسان جایزالخطاست و بالاخره پدرومادرها نیز از این قضیه مستثنی نیستند و کاملا طبیعی است که آنها نیز اشتباهاتی داشته باشند. وقتی کودک‌تان از دوره‌ی کودکی به نوجوانی می‌رسد، دیگر فقط کافی نیست که پدرومادرش باشید، بلکه بیشتر باید به‌عنوان یک دوست به فرزندتان نزدیک شوید. نوجوانان ممکن است تحت تأثیر تصوری که از بزرگسالی در ذهن دارند، رفتارهای نابه‌هنجار یا سرکشانه از خود بروز بدهند. این حالت به‌ویژه اگر به فرزندتان فرصت اینکه خودش باشد را نداده باشید یا او را دائما با دیگر هم‌سالانش مقایسه کنید، وخیم‌تر خواهد شد. درعوض، بپذیرید که هر بچه‌ای منحصربه‌فرد است و نیاز دارد که درکش کنید و به او اجازه بدهید که در همان چهارچوب شخصی خودش عمل کند. نوجوانان سالم‌تر کسانی هستند که در تلاشند تا مستقل باشند و سعی می‌کنند که در انجام کارها از والدین‌شان کمک نگیرند. البته نه اینکه فرزندتان را رها کنید تا هر کاری دلش خواست بکند، بلکه باید در عین اینکه به او آزادی عمل می‌دهید، از تجارب خودتان نیز برایش بگویید. با فرزندتان درمورد اشتباهاتی که در نوجوانی مرتکب شدید و عواقبی که این اشتباهات برای‌تان در پی داشتند، حرف بزنید. به‌ویژه اگر می‌بینید که فرزندتان درگیر تجربه‌ی مشابهی است، می‌توانید با به‌اشتراک گذاشتن تجارب‌تان به او کمک کنید. فرزندتان با مشاهده‌ی این طرز رفتار احساس خواهد کرد که به او به‌عنوان یک فرد بالغ و فهیم ارزش و احترام می‌گذارید. رفتارتان نباید طوری باشد که فرزندتان احساس کند فردی ناتوان است و احتمالا از پسِ هیچ کاری برنخواهد آمد، بلکه طوری با فرزندتان رفتار کنید که در جهت توانمندتر شدن پیش برود.

۶. حرف و عمل‌تان یکی نیست

والدینی هستند که فرزندان‌شان را درمورد رفتار و کردار درست نصیحت می‌کنند، اما خودشان به خلاف چیزی که می‌گویند عمل می‌کنند. حواس‌تان باشد که همیشه حرف و عمل‌تان یکی باشد. با اذعان به نقاط ضعف خود به کودک‌تان نشان بدهید که منش مهم‌تر از شخصیت است. به این ترتیب، کودک‌تان نیز یاد می‌گیرد که به نقاط ضعف خود اذعان داشته باشد و به فردی فروتن، معتمد و مسئولیت‌پذیر تبدیل شود. لازم است فرزندتان یاد بگیرد که در این دنیای پرحیله خودش باشد و از اخلاقیات دور نشود. الگوی او باشید و نشانش بدهید که اگر انسانی قوی و دور از خودپرستی باشد، اگر با مردم خوب رفتار کند و همیشه پای حرف و عملش بایستد، پاداشش را از زندگی خواهد گرفت.

 نظر دهید »

ماه رمضان را چگونه به کودک بشناسانیم؟

16 اردیبهشت 1398 توسط پري كرمي

معرفی ماه رمضان بخشی از وظایف رمضانیه
اهل معرفت می گویند ماه رمضان، ماه حرکت است. نباید در ماه رمضان بنشینیم و بگوییم ما را حرکت بده باید بیدار شویم و حرکت کنیم و یکی از حرکت های مهم ماه رمضان تربیت است، تربیت خودمان و تربیت نسل آینده.
جالب اینکه در احادیث آموختن مسائل و مفاهیم دینی به کودکان، ارزش بسیاری دارد تاجایی که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:هر کس کودکی را تربیت کند تا «لااله الاالله» بگوید خدا از وی حساب نمی کشد.
گاهی والدین حس می کنند اگر این آموزش از طریق کلاس درس و آموزش های رسمی باشد، اثر بیشتری دارد. شاید بد هم نباشد که فرزند ما روزه داری ما را ببیند و از زبان معلمی مهربان و در جمع کودکان با موضوعی مثل ماه رمضان آشنا شود. البته بد نیست بدانید که در این صورت هم والدین از پاداش آموزش دین به کودک محروم نمی شوند و آموختن مفاهیم دینی در کنار همسالان، طعم شیرین تری برای بچه ها دارد و اجر معنوی برای معلم، پدر و مادر کودک.2
اما برای معرفی ماه رمضان، حساب و کتابی داشته باشیم؛ اینکه چه بگوییم چه نگوییم، چطور بگوییم، کی بگوییم، موضوعاتی است که در موفقیت ما تاثیر بسزایی دارد.

چطور بگوییم
وقتی وارد حیطه تربیت می شویم و مخاطب مان کودک است، اصل اول زبان کودکی است. به قول جناب مولانا «چون که با کودک سر و کارت فُتاد پس زبان کودکی باید گشاد»
قرار است ماه رمضان را برای بچه ها توضیح بدهیم، پس بر اساس فهم آنها و تجربیات شان «ماه رمضان» را به آنها معرفی کنیم. مهمانی هایی که به آنها خوش گذشته را برایشان یادآوری کنیم و از خوشی های آن بگوییم. از اینکه خدا می خواهد یک ماه، زندگی ما پر از خوبی و خوشی باشد. ویژگی هایی مثل صحبت کردن با خدا، خواستن و امید به اجابت خدا، مهربانی کردن با بقیه و همه چیزهایی که بچه ها دوست دارند در یک میهمانی تجربه کنند را در جریان میهمانی ماه مبارک برایشان جا دهیم.

از قصه غفلت نکنیم
قصه ها حرف های ما را با ماندگاری طولانی در ذهن کودکان نگه می دارند. شیرینی قصه ها را به شیرینی ماه مبارک اضافه کنیم و بگذاریم بچه ها به ماهی که خدا با برکت و رحمت و مهربانی میزبان ماست، آشنا شوند. قصه زندگی ائمه و انبیا را وارد کتاب قصه های بچه گانه شان کنیم و از ظرفیت قصه های این چنین بهره مندشان کنیم.
برایشان کتاب های مصور و جذاب تهیه کنیم و زمانی که قصه ای برای آنها تعریف می کنیم با صدایی که مختص به فراز و فرودهای قصه است، آنها را به شنیدن ترغیب کنیم. از عروسک های بندانگشتی یا بزرگتر برای بیان داستان استفاده کنیم. به صورت کلی تمام تلاش مان را برای اینکه قصه های انبیا در ذهنشان نقش ببندد، به کار ببریم.

 نظر دهید »

روش های تشویق کودک

10 اردیبهشت 1398 توسط پري كرمي


مهم ترین عامل در فرایند یادگیری آموزشگاهی و دیگر انواع آن، «میل و رغبت درونی» فرد یاد گیرنده است که از آن به عنوان «انگیزه» یاد می کنیم.
بی میلی به یادگیری بین کودکان، دانش آموزان و دانشجویان در سال های اخیر یکی از معضلات جامعه آموزشی و دانشگاهی بسیاری از کشورهاست و کشور ما هم از این مقوله مستثنا نیست.
حالا سوال این جاست که علت چیست و موثرترین روش های ایجاد انگیزه برای یادگیری در کودکان و دانش آموزان کدام اند؟ بعضی روش های تشویق هم کاملا تاثیر مخربی در مسیر یادگیری کودک دارد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.

بررسی ساز و کار اثر تشویق بر کارایی
همان طور که گفته شد، چنین مسئله ای کم و بیش در کشورهای دیگر نیز وجود دارد و دانشمندان را به پی جویی علل آن وا داشته است. تحقیقی که در این مطلب به آن اشاره خواهد شد، یک نمونه از این تلاش هاست که به متغیر تشویق و نحوه اثرگذاری آن بر انگیزه و روند یادگیری پرداخته و از معتبرترین پژوهش های این حوزه است.
در سال ۱۹۹۸ دانشگاه استنفورد مقاله ای منتشر کرد که در آن دومحقق به نام های Mueller و Dweck به بررسی ساز و کار اثر تشویق بر کارایی دانش آموزان پرداخته بودند. نتایج این تحقیق، نگرش به شیوه انگیزش را نه تنها در حوزه دانش آموزان و درس و مدرسه بلکه حتی در حوزه آموزش و یادگیری سازمانی نیز تغییر داد.

3 شیوه متفاوت تشویق
در این تحقیق کودکان و دانش آموزان به سه گروه مختلف تقسیم و در هر گروه، زمانی که دانش آموزان در حل یک مسئله موفق می شدند به شیوه متفاوتی مورد تشویق قرار می گرفتند.
شیوه اول، این بود که به آن ها می گفتند: «آفرین. تو خیلی تیزهوش هستی». در روش دوم زمانی که مسئله حل می شد، می گفتند: «آفرین. مسئله را خوب حل کردی» و زمانی که مسئله نادرست حل می شد، می گفتند: «نه! مسئله را اشتباه حل کردی». در سومین روش به عنوان تشویق گفته می شد: «آفرین. تو تلاش خودت را کردی.» این آزمایش بارها و در شرایط مختلف تکرار شد و نتیجه بسیار جالب بود.

بهترین نوع تشویق کودک و دانش آموز
کسانی که به عنوان تشویق از استعداد و تیز هوشی آن ها تعریف می شد، به تدریج توانمندی حل مسئله آن ها کاهش یافت. در گروه دوم نیز در صورتی که در حل یک مسئله با شکست مواجه می شدند، توانایی آن ها در حل مسائل بعدی نیز تحت الشعاع قرار می گرفت اما بهترین نتیجه زمانی حاصل شد که همواره در تشویق از میزان تلاش دانش آموز یا کودک صحبت می شد.

آثار منفی تعریف از هوش کودکان
«مولر» که یکی از اصلی ترین محققان این پژوهش بود، درباره دلیل تاثیر منفی تعریف از هوش روی کارایی و عملکرد کودکان و دانش آموزان می نویسد: «ما هرگز همیشه برنده نیستیم. همیشه مشکلاتی وجود دارند که حل نمی شوند و نبردهایی هستند که در آن ها شکست می خوریم.
آن فردی که احساس کند موفقیت هایش ناشی از هوش بالاست، پس از هر بار شکست، اعتماد به نفس و باور خود را کمی از دست خواهد داد. در مقابل فردی که احساس می کند موفقیت هایش ناشی از تلاش است، هر موفقیتی به او انرژی بیشتر می دهد و هر شکستی به او یادآوری می کند که باید تلاش خود را افزایش دهد.»

مهم ترین سرمایه ای که والدین باید به کودک شان بدهند
با توجه به توضیحات مطرح شده و نتایج این پژوهش باید دانست والدینی که پس از موفقیت کودک با ذوق به او یادآوری می کنند ما فهمیدیم که تو از موفقیت خود حس خوبی داری و از تلاشی که انجام دادی نتیجه گرفتی، کودک را در مسیر درست هدایت کرده اند. در واقع والدین با این کار انگیزه درونی کودک را تقویت می کنند و زمینه مسئولیت پذیری و عامل بودن در زندگی را که مهم ترین سرمایه برای رشد و پیشرفت اوست، در اختیارش قرار می دهند.

اصولی ترین شیوه برخورد با شکست کودک
در هنگام شکست نیز ابتدا نیاز است با او همدلی کنید و سپس امیدوار کردن او از طریق یادآوری این موضوع که «تو فرصت خواهی داشت با تلاش بیشتر به نتیجه لازم برسی»، ضروری و کاربردی به نظر می رسد. همچنین تاکید روی این نکته که تلاش او و انجام وظیفه اش برای شما مهم است، بسیار گره گشا خواهد بود.

تفاوت قائل شدن بین رفتار و شخصیت کودک
نکته دیگری که در این تحقیق به طور غیرمستقیم بدان اشاره شده و باید مورد توجه قرار بگیرد، تفکیک رفتار فرد از خصوصیات شخصیتی و به عبارتی هوشی وی است.
وقتی منشأ درستی و نادرستی را رفتار بر می گزینیم، در واقع فرصت تلاش و تغییر مجدد را به فرد داده ایم چراکه رفتار می تواند تغییر کند ولی وقتی منشأ را خصوصیات ذاتی و به نوعی غیر قابل تغییر برمی گزینیم، این امکان را از وی سلب کرده ایم که بی شک موجب کاهش تلاش و انگیزه فرد برای ادامه مسیر می شود.
خلاصه این که در فرایند آموزش و به ویژه پرورش باید رفتار فرد نقد و تحلیل شود نه شخصیت یا خصوصیات ذاتی وی. این تحقیق نشان می دهد که انگیزه فرزندان ما در انجام امور، رابطه مستقیم با مهارت ما در شناخت فرایند یادگیری دارد.
پرهیز از برچسب های تنبل، کم هوش یا حتی باهوش، قیاس های آسیب زا، فشار مخرب برای درس خواندن و مواردی از این قبیل و از سویی اتخاذ روش های علمی و هوشمندانه در ارتقای پیشرفت تحصیلی عزیزان مان می تواند امروز و فردای بهتری برای آن ها و جامعه مان به ارمغان بیاورد.

منبع: سلامت نیوز

 نظر دهید »

تبعیض بین فرزندان

04 اردیبهشت 1398 توسط پري كرمي

در میان فرزندان خود عدالت را مراعات کنید. همان گونه که دوست دارید در نیکی و لطف به شما، به عدالت رفتار کنند. پیامبر اکرم (ص)

رقابت امری است که همیشه بین بچه های یک خانواده وجود دارد. اما ممکن است والدین نیز، با رفتارهای ناخودآگاه خود، به آن دامن بزنند. ما همگی مصرانه بر این باوریم که بین فرزندان خود تفاوتی قائل نیستیم و از صمیم قلب می گوییم: «ما همه بچه هامون رو یک جور دوست داریم.» اما چه طور می توان بچه هایی را که به طور طبیعی با هم تفاوت دارند به یک شکل و یک اندازه دوست داشت؟ چنین چیزی محال است.

پیامدهای تبعیض بین فرزندان

کینه توزی و انتقام: توجه والدین به یکی از فرزندان باعث می شود که یکی نسبت به دیگری و والدینش تنفر و کینه پیدا کرده و درصدد انتقام جویی برآید. لذا تبدیل به شخصی خشمگین و عصبانی می شود که درپی بهانه است. فرد خشمناک بر اثر رفتارهای ناپسند و ناهنجار، از جامعه طرد شده و به فردی گوشه گیر و منزوی تبدیل می شود.

ترس و اضطراب: ترس و اضطراب های مرضی معمولا ریشه در دوران کودکی افراد دارد. اتفاق و حادثه ای در آن دوران و نفوذ به ضمیر ناخودآگاه کودک منشا چنینترس ها و اضطراب هایی است. از این رو کودکی که در معرض تبعیض والدین است، نوعی احساس تنهایی ترس آور و نداشتن پشتیبان و تکیه گاه مطمئن در او به وجود می آید.

عدم اعتماد به نفس: اعتماد به نفس مهم ترین حالت عاطفی برای رشد کامل شخصیت است اگر فرزندی در دوران کودکی موفق به کسب آن شود، اعتماد به نفس جای خود را به حس حقارت و سرخوردگی می دهد.
تبعیض بین فرزنداناز طرف والدین حس ناتوانی و عدم اعتماد به نفس را در فرزند به وجود می آورد و به کلی ناامید و مایوس می شود.

ایجاد فاصله: تبعیض در بین فرزندان از طرف والدین باعث می شود که فرزند احساس کند، پدر و مادرش او را دوست ندارند. از این لحاظ سعی می کند زیاد همراه والدین خود نباشد تا کم تر دیده شود و مورد سرزنش قرار نگیرد و هر روز فاصله او با والدینش بیشتر می شود. بنابراین فرزند برای یافتن پناهگاه برای محبت و دوستی جایی غیر از خانواده و والدین را جستجو می کند والدین باید آگاه باشند که ایجاد فاصله آنان و فرزندان شان با وجود این که زیر یک چت و در یک خانه هستند، چه اثرات منفی برای فرزندان آنان دارد.

پس نباید اجازه هیچ گونه فاصله ای را بدهند و دوستان خوبی برای فرزندان شان باشند.

کمبود محبت: کودکی که در معرض تبعیض والدین است، نوعی احساس تنهایی ترس آور و نداشتن پشتیبان و تکیه گاه مطمئن در او به وجود می آید.

محبت همچون آب که در رشد و نمو جانداران حیاتی است، در پرورش آدمی ضروری است. کودک ما برای رشد عاطفی و هیجانی خویش باید سیراب محبت شود.

اما متاسفانه تبعض والدین این حق حیاتی را از او سلب می کند و او را تشنه محبت، تحویل اجتماع می دهد. چه بسا در آینده برای جبران این کمبود دست به سوی هر آب گل آلودی دراز کند و با محبت های کاذب خیابانی جبران مافات نماید.

 نظر دهید »

اراده کودک

31 فروردین 1398 توسط پري كرمي

میزان اراده از خواص فطری انسان نیست . انسان اراده را نه با ارث به دست می آورد و نه با اراده ضعیف و یا قوی به دنیا می آید، بلکه اراده نیز همانند بسیاری از صفات در جریان فعالیت انسانی شکل می گیرد و شرایط زندگی سهم عظیمی در تکامل اراده دارد.

یک اراده پخته و رسیده یک خاصیت ترکیبی است که تحت تأثیر جهان بینی و پایه های اخلاقی انسان، تمایلات او، شایستگی های او، به دنبال هدف رفتن های او و… شکل می گیرد و تکامل می یابد. طبیعی است که درباره اراده کودک خردسال نمی توان آن مفهوم اراده بارور رسیده را که مربوط به انسان بالغ است تطبیق داد.


چند راهکار برای تقویت اراده کودک

ابزار اراده

درباره ابزار اراده در کودکان به مبانی متعددی می شود اشاره کرد.

وجود هدف معین

کوشش برای حفظ هدف

استعداد کودک بر فائق آمدن به مشکلات به خاطر توفیق یافتن به هدف و خواسته خود

استعداد کودک در به تأخیر انداختن امیال

استعداد کودک در خودداری

استعداد کودک در تأثیر پذیری و همانند سازی

دوستم می گفت : (این دختر من اصلا صبر ندارد، برای هر خواسته خودش گریه می کند، اصرار می کند و سرانجام مرا تسلیم می کند و راضی و خشنود پی کار خود می رود.)

در تحلیل رفتار این کودک درمی یابیم که مادر با تسلیم شدن زیانی جبران ناپذیر به کودک خود رسانده و در او یکی از مهمترین خصوصیات مربوط به اراده را که همانا صبر و تحمل است از بین برده و بدآموزی دیگری نیز به او انتقال داده است (گریه و شیون برای هر درخواستی).

واقعیت این است که هیچ ماشینی نمی تواند بی ترمز باشد و هیچ اراده ای نیر نمی تواند بی ترمز باشد. اراده نه تنها خواستن و توفیق یافتن است بلکه تسلط بر نفس و خودداری نیز هست.

اگر کودک عادت کند که همیشه امیال خود را به مرحله عمل درآورد و هیچ گاه تمرین ترمز کردن نکند دارای اراده قوی نخواهد شد. فرم و شکل دادن اراده در کودک می بایستی در همان خط سیر کامل آن خصوصیاتی که برای رفتار یک شخص بالغ با اراده لازم است جریان یابد. به کودک باید آموزش داده شود که در مقابل خود هدفی قرار دهد و با استقامت به سوی آن هدف پیش برود و فعالیت کند.

دوستم در ارائه گله مندی از کودک خود می افزاید: (همه جا را به هم می ریزد و هیچ توجه به حرفهای من که (ریخته های خود را جمع کن ) ندارد، البته نمی توانم زیاد او را تحت فشار قرار دهم چون چهار سال بیشتر ندارد).

این قضاوت نادرستی است، خواستن مسئولیت از کودک در حد امکانات او از همان اوایل زندگی دقیقا از آن لحظه ای که می تواند مخاطب قرار گیرد و خطاب به خود را می فهمد و شروع به بیان مطلب می کند، باید شروع شود.

متاسفانه بسیاری از والدین کودک خود را در محدودیت فوق العاده ای بزرگسالان احاطه می کنند. این چنین کودکانی کوچکترین کوششی برای نیل به خواسته های خود انجام نمی دهند و بعضا به جای کودک کارهای او را انجام می دهند، حتی آن کار هایی که کودک خود قادر به انجام آن است. در چنین شرایطی هرگز کودک دارای اراده نخواهد شد و انسانی عاری از سجایای محکم و عقاید پایدار خواهد بود.

برای تقویت اراده کودک قبل از هر چیز می بایستی او را با یک روش منظم روزانه آشنا کرد، به طوری که زمان غذا خوردن، به بستر رفتن، جمع کردن اسباب بازیها، شستن دست ها قبل از غدا، بازی کردن، تماشای تلویزیون، رفتن به پارک و نظایر آن تعیین گردد، این برنامه منظم زندگی تشکیلات دادن و فعالیت را به کودک می آموزد و بدین و سیله خصو صیات اخلاقی مربوط به اراده او را شکل می دهد.

والدین به تدریج و از همان روزهای آغاز شکل گیری شخصیت کودک (مخاطب قرار گرفتن ، فهمیدن خطاب) باید به او بیاموزند تا کارهای جسمانی مربوط به خود را مانند پوشیدن و در آوردن لباس، شانه کردن مو، مسواک زدن، جمع آوری لوازم بازی وغیره انجام دهد و در ضمن حس همکاری و تعاون را نیز با دادن مسئولیت آب دادن گلدانها و کمک کردن برای چیدن سفره و یا جمع آوری آن در او ایجاد کرد و از خسارت احتمالی که کودک بر اثر انجام امور ایجاد خواهد کرد، نهراسید. چون تمامی این امور منجر به پرورش اراده در کودک حساس می باشد.

تکامل اراده کودک

در بزرگسالان و والدین رفتار واحدی نسبت به کودک وجو د د اشته باشد و در مناسبات خود با کودک همیشه صادق باشند . چون هیچ چیز بدتر از اختلاف عقیده بین پدرو مادر و سایر بزرگسالان در زمینه تربیت کودک نیست.

مثلا پدر کاری را به کودک محول می کند بزرگسالی می گوید او توان انجام آن کاررا ندارد و یا مادر می گوید: بچه را خسته نکن ، و یا خود امور محوله به کودک را انجام می دهد.

در اثر این نوع برخوردها در کودک دو روئی در رفتار و حیله گری و تزویر خاص به و جود می آید . در بسیاری از خانواده ها کودک خردسال در سر دو راهی عاطفه قرارمی گیرد و اختلاف بزرگترها احساسات او را جریحه دار می کند.

بهتر است که هرگز اختلافات به کودکان معصوم انتقال داده نشود. با صادق بودن و عمل به و عده های داده پایبندی به اصول اخلاقی را به کودک بیاموزید و به جای داد ن وعده و عمل نکردن به آن بر سر حرف خود ثابت قدم باشید تا کودک نیز به شما اعتماد کند و خود نیز بیاموزد که وقتی وعده می دهد، آن را اجرا نماید و بدین ترتیب در او پایبند بودن به گفته و حس مسئولیت تقویت شود.

برای تکامل اراده درکودک می بایستی مسلط شدن بر امیال و احساسات، هوی و هوس، احساس ترس، درد و رنج را تقویت نمود. چون اینگونه اعمال اراده کودک را استحکام می بخشد و والدین باید به هوش باشند که سالهای اولیه زندگی کودک بهترین و مناسب ترین زمان برای پایه گذاری اساس خصوصیات اراده به یک انسان است و هر چه کودک بزرگتر می شود به همان اندازه خواسته های پدر و مادر از او باید بیشتر گردد و به همان نسبت او باید به دستورات آنان بیشتر پایبند گردد و خصوصیات اراده او تحت تربیت بیشتر قرارگیرد.

سخن آخر

استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب “ تعلیم و تربیت در اسلام ” نوشته است : تربیت عبارت است از پرورش دادن به معنای شکوفاکردن استعدادهای موجو د زنده و اگر قر ار باشد کسی پرورش یابد و تربیت شود باید کوشش کرد همان استعداد راکه در اوهست بروز و ظهور کند . آن چیزی را که نیست نمی توان پرورش داد . در عصر کودکان تقویت اراده در کودک با تربیت و تعلیم او عجین می شود ، بدین منظور لازم است

جهت اراده در کودک:

رفتار والدین نسبت به کودک توأم با تفا هم باشد.

در مناسبات خود با کودک صادق باشید.

با ا نجام کارهای به استقلال او صدمه نزنید.

به کودک مسئولیت در خور بدهید.در کودک حس به تأخیرانداختن امیال را تقویت کنید.

درکودک حس تعاون را ایجاد کنید .برای کودک بر نامه روزانه منظمی تنظیم کنید.

برای کودک همانند با اراده ای باشید.

 نظر دهید »

آموزش تصمیم گیری به کودکان

27 فروردین 1398 توسط پري كرمي

راه و روش آموزش برای افزایش قدرت تصمیم گیری کودکان
متاسفانه امروزه به دلیل برخی مسائل والدین جوان اجازه تصمیم گیری به موقع و لازم را به کودکشان نمی دهند. یعنی زمانی که نباید دخالتی در کارهای شخصی کودک داشته باشند وارد عمل شده و درست زمانی که بایستی کودک را راهنمایی کنند او را به حال خود وامی گذارند.

بچه ها باید بیاموزند خودشان چگونه مسائل و مشکلات را حل و فصل کنند. حل مسئله یکی از شش مهارت مهم زندگی است که والدین باید آنها را به فرزندانشان بیاموزند. از زمانی که کودکان پیش دبستانی است آموزش مهارت حل مسئله را به کودکان آغاز کنید و تا نوجوانی در این زمینه با آنها کار کنید تا دقیقا بیاموزند چگونه مشکلات را حل کنند و تصمیمات سالمی برای خودشان بگیرند.
به هرجهت، بسیاری از بزرگسالان دقیقا نمی دانند که چگونه مسایل و مشکلات را حل و فصل کنند. برای اکثر ما، این صرفا کاری است که باید انجام دهیم. بدون اینکه به هیچ وجه درخصوص پروسه ای که استفاده می کنیم فکر کنیم. بسیار مفید است که به فرزندانمان استراتژی های اصولی و منظم تری برای حل مشکلاتشان بیاموزیم.

راههای آموزش و افزایش قدرت تصمیم گیری کودکان
برای ایجاد این قدرت در فرزندتان بایستی نا محسوس عمل کنید. نکاتی که در زیر می خوانید را در شرایط خاص رعایت کنید تا بتوانید یک کودک مستقل با قدرت تصمیم گیری بالا تربیت کنید.

 دلایلی که کودکان به مهارت حل مسئله کودکانه نیاز دارند

کودکان هرروزه با مشکلات و مسائل گوناگونی مواجه می شوند. گستره مشکلات آنها از مشکلات تحصیلی گرفته تا مسائل هم سن و سالان، مشکلات در زمینه های ورزشی، انجام تکالیف و وظایف یا حتی تصمیم گیری درخصوص اینکه چه چیزی بپوشند را شامل می شود، در حل همه این موارد فرایند حل مسئله اصولی و صحیح می تواند خیلی مفید واقع شود. زمانی که بچه ها مهارت های حل مسئله را می آموزند، اعتماد به نفس زیادی در توانایی شان برای اخذ تصمیمات صحیح و خوب برای خودشان را کسب می کنند.
زمانی که بچه ها مهارت های حل مسئله را نداشته باشند ممکن است از انجام و تلاش و تجربه هرکاری یا حتی حل وفصل مسائل امتناع و اجتناب کنند. برای مثلا، اگر بچه ای را هم سن و سالانش مورد تمسخر قرار دهند و وی نداند که چطور باید عکس العمل نشان دهد، ممکن است آن را هرگز ابراز و عنوان نکند، درعوض ممکن است به مرور از مدرسه زده شود، نمراتش افت کنند، یا حتی ممکن است از دل درد و سردرد شکایت کند.

راههای آموزش تصمیم گیری به کودکان
سایر بچه هایی که فاقد مهارت حل مسئله هستند ممکن است هرگز متوجه حق انتخابهایی که در حل مشکلات دارند نشوند. این بچه ها ممکن است بدون فکر کردن به انتخابات و تصمیمات شان شتابزده و نسنجیده عکس العمل نشان دهند. برای مثال، بچه ای که دوستش اسباب بازی او را گرفته است ممکن است تنها راهی که برای پس گرفتن اسباب بازی به نظرش برسد این باشد که به او حمله کند و با زدن اسباب بازی اش را پس بگیرد. او به هیچ وجه نمی داند که می تواند چه انتخاب های دیگری داشته باشد. کمک به بچه ها در فراگیری و آموزش نحوی تشخیص انتخاب ها و فرصت هایی که در اختیار دارند به آنها کمک می کند تا از اینکه قادرند تصمیمات سالم و درست برای خودشان بگیرند اطمینان حاصل کنند.

به بچه ها بیاموزید چگونه مسائل و مشکلات را ارزیابی کنند

با بچه ها در مورد نحوه تشخیص و شناسایی مشکل صحبت کنید. گاهی اوقات فقط بیان و ابراز یک مشکل خودش می تواند تفاوت شگرفی را ایجاد کند. برای مثال، بچه ای که می تواند به مادرش بگوید، «بچه ها زنگ تفریح مرا اذیت می کنند»، ممکن است تا حدودی احساس راحتی و سبکی کند. زمانی که بچه ها مشکل و مسئله را تشخیص می دهند، به آنها بیاموزید تا فکر کنند و چندین راه حل ممکن را برای مشکل قبل از اینکه وارد عمل شوند مدنظر بگیرند. سعی کنند دست کم چهار راه ممکن برای حل مشکل پیدا کنند. سپس درخصوص دلایل موافق و مخالف هر شیوه بحث کنید. خیلی مهم است که بچه ها بیاموزند تا پیامدها و عواقب مثبت و منفی احتمالی رفتارشان را تشخیص دهند.

 زمانی که بچه ای انتخاب های مختلف و پیامدهای احتمالی هریک را بازشناخت، در آن زمان است که می تواند بهترین را انتخاب کند. به بچه ها بیاموزید که اگر روشی را انتخاب کردند که مشکل را حل نکرد، همیشه می توانند راه دیگری را هم امتحان کنند. فرزندتان را تشویق کنید تا مشکل را حل نکرده است دست از تلاش و کوشش برندارد.

به طور جدی با هم درخصوص مسائل و مشکلات بحث و گفت و گو کنید

زمانی که مشکلی بروز می کند، عجله نکنید تا فورا مشکل فرزندتان را شما حل کنید. اگر می بینید فرزندتان با چیزی درگیر است و کلنجار می رود، قبل از اینکه به کمکش بشتابید به فرزندتان فرصت دهید تا آن را خوب بفهمد و از آن سر در بیاورد.
برای مثال، اگر فرزندتان با خواهر یا برادرش سر یک اسباب بازی مجادله دارد، به آنها فرصت دهید تا اول خودشان تلاش کنند تا به راه حل مناسب برسند. اگر نتوانستند چنین کنند و موفق نشدند، به آنها کمک کنید تا راه حل مناسبی بیابند. البته اگر نگران ایمنی و سلامت آنها هستید، بی مقدمه باید وارد عمل شوید.

در زندگی نقش الگوی مهارتهای حل مسئله را بازی کنید تا به فرزندتان کمک کنید تا در شرایط زندگی واقعی چگونه باید عمل کنند. برای مثال، اگر نامه ای از معلم فرزندتان دریافت کردید که در آن نوشته شده بود که عملکرد فرزندتان در ریاضی رضایت بخش نیست، فورا عصبانی نشوید و فرزندتان را از امتیازاتش محروم نکنید. درعوض، با او بنشینید و با بهره گیری از فرایند حل مسئله درخصوص مشکل بحث و گفتگو کنید. فرزندتان ممکن است ایده های زیادی درخصوص اینکه چطور می تواند عملکردش را تغییر دهد و حتی بهتر کند داشته باشد یا می توان برای بهبود نمراتش از شخص خاصی کمک بگیرد.

سعی کنید تا به توافقی متقابل برای راه حل برسید. هر زمان که فرزندتان موفق شد تا راه حل مناسب و خوبی برای مشکلش بیابد، حتما او را تشویق کنید، حتی برای او جایزه درنظر بگیرید. پیشرفت را زیر نظر بگیرید و به طور دوره ای به مسئله بپردازید تا ببینید آیا تغییرات بیشتری نیاز هست یا خیر.

به پیامدهای طبیعی اجازه وقوع دهید

زمانی که به بچه ها فرصت داده می شود تا پیامدها و عواقب طبیعی و معمول کار یا تصمیم شان را تجربه کنند، این امر می تواند یک استراتژی تربیتی موثر باشد که مهارتهای حل مسئله را به آنها می آموزد. بروز و مواجهه با پیامدهای طبیعی بدین معنی است که شما به فرزندتان اجازه می دهید تا تصمیمی بگیرد و بعد با عواقب و پیامدهای منفی آن مواجه شود. به هرجهت مهم است که هیچ جای نگرانی به لحاظ امنیت و سلامتی برای فرزندتان وجود نداشته باشد، هرگز فراموش نکنید که اصل سلامت و ایمنی فرزندتان از هر چیزی مهم تر است.

  آموزش تصمیم گیری کودکان و افزایش قدرت تصمیم گیری فرزندان
برای مثال، زمانی که به فرزندتان اجازه می دهید به محض ورود به مرکز خرید اولین چیزی را که دید و خواست، بخرد و سپس اگر پول بیشتری مطالبه کرد از دادن پول بیشتر به او امتناع می کنید، اینگونه فرزندتان با یک پیامد طبیعی مواجه می شود و می فهمد توانایی خرید هر آنچه که می بیند و می خواهد را ندارد، بنابراین باید خواسته ها و حتی مقدار پولش را مدیریت کند.

این اتفاق می تواند درخصوص حل مسئله درس های مهمی به او بدهد و به او کمک کند تا دفعه بعد انتخاب بهتری انجام دهد. مدنظر داشته باشید که چنین پیامدهای طبیعی می توانند لحظاتی پرارزش به لحاظ آموزشی باشند تا به شما کمک کنند تا با کمک هم مسائل را حل فصل کنید و با هم بیشتر بر روی مهارت حل مسئله کار کنید.

 

 نظر دهید »

چند راهکار برای داشتن کودک موفق

17 فروردین 1398 توسط پري كرمي

درحالیکه دستورالعمل هایی برای پرورش کودکان موفق وجود ندارد اما تحقیقات روانشناسی انگشت شمار به عوامل اشاره کرده است که موفقیت آنها را درآینده پیش بینی می کند.

وادار کردن کودکان به انجام کارهای روزمره یکی از عواملی است که می تواند در آینده موفقیت کودک را در زمینه هایی پیش بینی کند.

جولی هایمز رییس سابق دانشجویان سال اول در دانشگاه آکسفورد و نویسنده کتاب ‘چگونه کودک خود را پرورش دهیم و به دوران بلوغ برسانیم’ گفت: اگر کودکان ظرف نمی شویند به این معنی است که فرد دیگری این کار را برای آنها انجام می دهند.

وی افزود: بنابراین آنها نه تنها از انجام این کار بلکه از فراگیری این موضوع که هر یک از اعضای خانواده باید در انجام کارهای روزمره مشارکت داشته باشیم، تبرئه می شوند.

این کارشناس معتقد است، کودکانی که در انجام کارهای روزمره مشارکت دارند، کارمندانی می شوند که همکاری خوبی با همکاران خود دارند و دلسوزترند زیرا مبارزه را می شناسند و می توانند کارها را بطور مستقل انجام دهند.

وی می گوید، با وادار کردن کودکان به انجام کارهای روزمره مانند بیرون بردن زباله، شستن لباس های خود در ماشین لباس شویی، آنها متوجه می شوند که برای داشتن سهمی در زندگی باید کارهایی را در زندگی انجام دهند.

یاد دادن مهارت زندگی به کودکان

از دیگر راهکارهایی که والدین برای موفقیت کودکان خود می توانند انجام دهند یاد دادن مهارت زندگی به آنهاست.

محققان دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و دانشگاه دوک در یک مطالعه بیش از 700 کودک را سراسر آمریکا از فاصله زمانی میان سنین مهدکودک تا 25 سالگی مورد بررسی قرار دادند و ارتباط قابل توجهی را میان مهارت های اجتماعی کودکان در سنین مهدکودک و موفقیت های آنها در دو دهه بعدی زندگی در بزرگسالی کشف کردند.

این مطالعه 20 ساله نشان داد، کودکانی که مهارت های اجتماعی دارند یعنی آنهایی که می توانند بدون تشویق با هم سن و سالان خود همکاری کنند، به دیگران کمک کنند، احساسات آنها را بفهمند و مشکلات را خود حل کنند، در قیاس با کودکانی که مهارت های اجتماعی محدودی دارند، بیشتر احتمال دارد که در 25 سالگی یک مدرک دانشگاهی و یک کار تمام وقت پیدا کند.

کریستین شوبرت مدیر برنامه بنیاد ‘روبرت وود جانسون’ که بودجه این تحقیق را تامین کرده است، گفت: این مطالعه نشان می دهد که کمک به کودکان در توسعه مهارت های اجتماعی و احساسی یکی از مهمترین کارهایی است که می توان برای آماده سازی آنها برای یک آینده سالم انجام داد.

داشتن انتظارات بالا از کودکان

از دیگر راهکارهایی که پدر و مادرها برای موفقیت آتی کودکان خود می توانند انجام دهند این است که انتظارات بالایی از کودکان خود داشته باشند.

پروفسور نیل هالفون از دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس و همکارانش با استفاده از داده های ناشی از نظرسنجی ملی شش هزار و 600 کودک که در سال 2001 متولد شده بودند، متوجه شدند که انتظارات پدر و مادرها از کودکان خود تاثیر بالایی در موفقیت آنها دارد.

وی در بیانیه ای اعلام کرد: والدینی که رفتن به دانشگاه را در آینده کودکان خود ترسیم می کنند، به نظر می رسد که کودکان خود را صرف نظر از درآمد خود و دیگر دارایی هایشان به سمت این هدف هدایت می کنند.

این کارشناس با اشاره به اثر پیگمالیون ( Pygmalion effect) که بر اساس آن افراد نسبت به سطح انتظارات دیگران واکنش ‌های مستقیم نشان می‌ دهند، به والدین توصیه می کند که انتظارات بالایی از کودکان خود داشته باشند.

آموختن ریاضی به کودکان در سنین پایین

یک متاآنالیز در سال 2007 بر روی 35 هزار کودک پیش دبستانی در آمریکا، کانادا و انگلیس نشان داد که پرورش مهارت های ریاضی در سال های اولیه زندگی کودک می تواند به یک مزیت بزرگ تبدیل شود.

گرگ دانکن از دانشگاه نورث وسترن در یک بیانیه مطبوعاتی اعلام کرد، اهمیت فراگیری مهارت های ریاضی در سال های اولیه زندگی - شروع مدرسه با دانش اعداد، نظم اعداد و دیگر مفاهیم ابتدایی ریاضی یکی از مسائل حیرت آور این مطالعه است.

وی افزود: این مطالعه نشان داد که تسلط کودکان بر مهارت های ابتدایی ریاضی نه تنها باعث موفقیت آنها در ریاضیات شده بلکه مهارت خواندن آنها را نیز تقویت می کند.

داشتن مادران شاغل

به گفته محققان دانشکده بازرگانی هاروارد، کودکانی که مادرانشان در خارج از خانه کار می کنند، فواید بسیاری شامل حالشان می شود.

این مطالعه نشان داد، دخترانی که مادرانشان کار می کردند در قیاس با 23 درصد از هم سن و سالان خود که مادرانشان کار نمی کردند، احتمال بیشتری داشت که مدارج تحصیلی بالاتری را کسب کنند، شغلی در یک نقش نظارتی داشته باشند و پول بیشتری بدست آورند.

این مطالعه همچنین نشان داد که پسران مادرانی که در خارج از خانه کار می کنند نیز در بزرگسالی تمایل بیشتری به انجام کارهای روزمره خانه و نگهداری کودک دارند بطوریکه این افراد در هفته هفت و نیم ساعت بیشتر از کودک نگهداری می کنند و 25 دقیقه بیشتر کارها خانه انجام می دهند.

انتخاب نام مناسب برای کودکان

یک تحقیق در زمینه تاثیر نام بر موفقیت های زندگی نشان می دهد افرادی که اسامی رایجی دارند که تلفظ آنها راحت است موفقیت های بیشتری بدست می آورند.

 نظر دهید »

آموزش آداب معاشرت به کودکان

25 اسفند 1397 توسط پري كرمي


آداب معاشرت، نه‌تنها جزو لاینفک زندگی ما هستند، بلکه هر پدر و مادری هم آرزو دارد بچه مبادی آدابی داشته باشد ولی چه‌طور می شود این ریزه‌کاری‌ها را به آن‌ها آموخت؟ اولین نکته برای آموختن آداب معاشرت به کودکان این است که شما به‌عنوان پدر یا مادر بپذیرید که این اتفاقی یک‌شبه نیست و به‌تدریج باید در فرزند شما اتفاق بیفتد. بچه‌ها، به‌خصوص اگر کم‌تر از چهار سال داشته باشند، نمی‌توانند یک‌باره، همه آداب را به‌جا بیاورند و شما، با گفتن پی در پی «الان باید چی بگی؟» یا «کلمه جادویی‌مون چی بود» و…، بیش‌تر او را گیج و سردرگم می‌کنید.
یک گوش در و یک گوش دروازه؟
والدین توضیح می‌دهند و کودکان فراموش می‌کنند. این مساله، غیرقابل اجتناب است.بهتر است به‌جای این‌که وقت‌تان را با صحبت‌های بی‌پایان در زمینه اهمیت رعایت آداب معاشرت با فرزندتان تلف کنید، کمی به بازی بپردازید. بازی، بهترین روش برای آموختن روابط اجتماعی است که باعث می‌شود کودک موقعیت را از نزدیک لمس کند. در این بازی‌ها، گاهی شما میهمان شوید و گاهی او. در مورد هر آن‌چه او باید رعایت کند، برایش نقشی را که به‌عنوان میهمان و میزبان دارید بازی کنید و قبل از رفتن به میهمانی، این بازی‌ها را برایش مرور کنید تا آن‌چه را آموخته، به خاطر بیاورد.
دوصد گفته چون نیم کردار نیست!
بعد از یک روز کاری خسته‌کننده، وارد خانه می‌شوید، کیف و روزنامه را به گوشه‌ای پرت می‌کنید و شاید زیر لبی غر هم بزنید که چرا این بچه اسباب‌بازی‌هایش را روی زمین، ولو کرده است. خب در چنین شرایطی، نباید انتظار داشته باشید که کوچک‌ترها، به استقبال‌تان بیایند، سلام کنند و خسته نباشید بگویند. کودکان، برای آموختن آداب معاشرت، به یک الگوی عملی احتیاج دارند و والدین، در این زمینه نقش مهمی دارند. پس اگر دوست دارید فرزندتان بلند سلام کند وقتی از سر میز یا سفره غذا بلند می‌شود، با کلمات رسا و شمرده، تشکر کند،میان حرف دیگران نپرد، از کلمه «لطفا» استفاده کند و…، خودتان پیش‌قدم شوید و این الفاظ را در صحبت کردن با او، زیاد به کار ببرید.

حتما،مسوولیت‌های کوچک به فرزندان خود بدهید تا در آینده بتوانند مسئولیت‌پذیر شوند. مسئولیت‌هایی چون؛ آب دادن به گل‌ها، مرتب کردن اتاق خود، شستن جوراب‌های خود، نگهداری از خواهر یا برادر کوچک‌تر، کمک و مشارکت در تمیز کردن خانه، پختن غذاهای ساده، مرتب کردن لباس و … – فرزندان خود را راحت‌طلب بار نیاورید. همه کار‌های او را انجام و نیاز‌های او را برآورده نسازید. – عبارت عذر خواهی را حتما به آنها آموزش دهید. اگر اشتباهی کردند یا باعث زحمت برای کسی شدند، از این عبارت، معذرت‌ خواهی استفاده کنن. این عبارت یک کلمه کلیدی و حلال مشکلات او در زندگی آینده است. – شایسته است با فرزندان خود با ادبیات شایسته صحبت کرده و عفت کلام را رعایت کنید. همچنین این عفت کلام را به آنها به صورت مستقیم و غیر مستقیم آموزش دهید. آنها باید از بیان و شنیدن بعضی کلمات خجالت بکشند. در برخورد با نزدیکان، اقوام و دوستان، کودکان باید یاد بگیرند با احترام با اشخاص رفتار کرده و پاسخ مودبانه به آنها دهند. در عوض گفتن؛ آره، هان، هوم و… یاد دهید بگویند؛ بله، خیر، حتما، خواهش می‌کنم، متشکرم و… – پاسخ یک کلمه‌ای، بیش از حد صریح است، بهتر است با اضافه کردن چند لغت به لطافت صحبت بیفزایم. این نکته ظریفی است که باید والدین به کودکان خود بیاموزند. همچنین کودکان باید یاد بگیرند که مکث کردن ( نه طولانی )‌ در حین صحبت کردن خوب است، چرا که باعث فکر کردن قبل از شروع صحبت می‌شود. آنها نباید یکسره پرگویی کرده و بدون فکر صحبت کنند. – فرزند‌ان خود را تشویق کنید ، واضح و شمرده صحبت کنند. آنها باید کلمات را درست ادا کنند و نباید بعضی از حروف را حذف کنند. کلمات باید واضح و مشخص و صحیح ادا شوند. چرا که زیر لب سخن گفتن، سریع و بدون فکر صحبت کردن فاقد گیرایی، هوش و ذکاوت بوده و او را زیر سوال می‌برد. در این آموزش‌ها نکاتی ظریف‌تر از مو نهفته است که والدین محترم باید با درایت، سیاست، مشاوره با افراد حاذق، مطالعه و آگاهی به این امر مهم بپردازند. فرزندان ما سرمایه‌های آینده یک جامعه، یک کشور و سرپرستان نسل‌های آینده هستند. باید در پرورش آنها نهایت دقت، حوصله و آگاهی را به کار برد.

 نظر دهید »

در عیدی دادن به کودکان این نکات را رعایت کنید

22 اسفند 1397 توسط پري كرمي

عیدی گران ندهید
عیدی گران نشانه شخصیت بالاتر شما نیست! شاید همه نتوانند عیدی زیادی بدهند و اگر شما این کار را بکنید، امکان دارد باعث رقابت شود و حتی ارتباط بعضی خانواده ها را قطع کند. توصیه می کنیم مقدار کمی پول با توجه به سن و سال بچه ها برای عیدی در نظرگرفته شود؛ برای بچه های کوچک تر کمتر و برای بچه های بزرگ تر بیشتر. عیدی زیاد به کودکان هم چنین توقع آنها از دیگران را نیز بالاتر می برد و روحیه تشکر کردن در آنها را به روحیه “برخورد طلبکارانه” تغییر می دهد.

مسخره نکنید
والدین باید به کودکانشان آموزش دهند تا انسان هایی قدردان باشند. اگر از عیدی کودک انتقاد و درباره کم یا زیاد بودن ارزش مادی آن صحبت نکنیم و شخص عیدی دهنده را قضاوت نکنیم، بلکه به فرزندمان فرهنگ تشکر کردن را بیاموزیم، این مهم انجام می پذیرد.

اسکناس نو و با تعداد بیشتر بدهید
سعی کنید قبل از فرارسیدن سال جدید، اسکناس های تازه و نو تهیه کنید و آن ها را به عیدی کودکان اختصاص دهید؛ چون اسکناس های نو، تأثیر مثبتی بر کودکان می گذارد. بسیار مشاهده شده که کودکان سنین پایین، از تعداد اسکناس ها بیشتر لذت می برند تا از مبلغ آن، پس بهتر است به کودکان سنین پایین، مبلغ عیدی را با اسکناس های ریزتر و نو هدیه کنید.

بگذارید عیدی شان را بشمارند
کودکان از شمارش اسکناس ها هم لذت می برند و هم شمارش پول را یاد می گیرند. هم از شمردن اسکناس های نو لذت می برند و هم درباره شمردن و جمع زدن آموزش می بینند!

آموزش دهیم
عید نوروز فرصت مناسبی است برای آموزش مفاهیمی مانند احترام به بزرگ ترها و ارزش صله رحم. به کودکان آموزش دهیم که در ایام نوروز حتما به دیدن بزرگ ترها بروند، عید را به آن ها تبریک بگویند و در صورت دریافت عیدی تشکر کنند. هدف از دید و بازدید عید را برای بچه ها به چیزی فراتر از دریافت عیدی ارتقا دهیم.

به چشم و هم چشمی میدان ندهید
به کودکان بیاموزیم که دادن عیدی از طرف بزرگ ترها جزو واجبات نیست و اگر بزرگ تری عیدی می دهد لطف می کند. از طرفی، عیدی دادن نباید جنبه رقابت به خود بگیرد.

عیدی های کودکان را نگیرید
با کودکان صحبت کنید تا با عیدی شان، آن چه را که نیاز دارند، تهیه کنند. امروزه علم اقتصاد «قلک پول» در منزل را قبول ندارد و پول باید با سیستم اقتصادی و مالی کشور اتصال برقرار کند پس به کودکان بیاموزید تا پول های شان را در بانک نگه داری کنند. شاید برخی کودکان از این که پول های شان از آنان دور می شود، ناراحت شوند و در برابر آن، مقاومت کنند؛ صبر و حوصله، همراه با روشن کردن مسئله، بهترین شیوه رفتار با این کودکان است.

برایشان پس انداز کنید
عیدی های فرزندان را با نام خودشان در حساب قرض الحسنه پس انداز کنید تا سودی هم به آن تعلق بگیرد. بهتر است قسمتی از عیدی های فرزندتان را به حساب های مخصوص قرعه کشی اختصاص دهید. هنگام افتتاح حساب، او را هم به بانک ببرید تا احساس خوبی داشته باشد و با بانک آشنا شود. اگر کودکان دوقلو دارید، برای هرکدام، حساب جداگانه ای افتتاح کنید تا از همان آغاز کودکی، استقلال و انضباط اقتصادی را یاد بگیرند.

عیدی شان را خرج نکنیدس
تا حد ممکن عیدی کودکان تان را صرف هزینه خود یا امور خانواده نکنید؛ چون این عمل، تأثیر بدی بر آنان دارد. هرگاه به ناچار از عیدی فرزندتان در کاری ضروری استفاده کردید، بهتر است مبلغی را به آن اضافه کنید و در موعد مقرر، به او تحویل دهید

به طور مساوی عیدی بدهید
اگر در یک جلسه می خواهید به چند کودک عیدی دهید، سعی کنید به همگی به یک میزان عیدی هدیه دهید.

با احترام و نوازش عیدی بدهید
در هنگام عیدی دادن، بهتر است کودکان را ببوسید و دستی بر سرشان بکشید و با احترام، عیدی را تقدیم آنان کنید؛ چون تأثیر بسیار مطلوبی بر روح و روان شان می گذارد.

به آن ها بگویید اصل عیدی گرفتن مهم است
به طور معمول کودکان در محافل خانوادگی، از عیدی های خود صحبت می کنند. در این بین، شاید کودک شما عیدی کم تری دریافت کرده باشد و احتمال دارد از این وضعیت، نگران و ناراحت شود. در این صورت با او صحبت کنید و به او بیاموزید که مبلغ عیدی، مهم نیست بلکه مهم، اصل دریافت عیدی است. یعنی بزرگترها او را دوست داشته اند! و هدف اصلی از دید و بازدیدهای عید در اصل  جمع کردن مقداری پول نبوده است.

مبلغ عیدی کودکان را نپرسید
هیچ گاه از کودکان فامیل یا دوستان، نخواهید مبلغ عیدی خود را به شما بگویند؛ چون احتمال دارد در چنین موقعی، کودک به دروغ متوسل شود. زمینه دروغ گویی کودکان را فراهم نکنید و روحیه رقابت ناسالم را در آنها برانگیخته نکنید.

شبهه تبعیض را رفع کنید
اگر کودک تان مشاهده کرد افرادی در دادن عیدی نسبت به او تبعیض قائل شدند، با او هم عقیده نشوید و سعی کنید این مسئله در خاطره و حافظه او باقی نماند.

عیدی مشترک ندهید
سعی کنید عیدی دو یا چند کودک را با یک اسکناس هدیه نکنید چراکه این کار برای آنان، مشکل و مشاجره ایجاد می کند! بسیاری از کودکان در این سن با مفاهیم مشارکت آشنا نیستند!

دیر اقدام نکنید
هیچ گاه عیدی دادن به کودکان را به تأخیر نیندازید، چراکه این وظیفه ماست که کودکان را هر چه زودتر و بیشتر شاد کنیم.

 نظر دهید »

چگونه اعتماد به نفس را در کودکان افزایش دهیم؟

11 اسفند 1397 توسط پري كرمي

اعتماد به نفس باید در هنگام تولد نوزاد از طرف مادر یا دیگر مراقبان نزدیک به کودک در او پایه گذاری شود.

 اگر مادر در سن ۱۰ تا ۱۸ ماهگی برای فرزند خود جهان را امن ترسیم کند، پایه‌های عزت نفس و اعتماد به نفس را در او شکل داده است، اگر در سن ۱۰ تا ۱۸ ماهگی دنیا برای کودک قابل اعتماد نشود، منجر به پایه گذاری یک اضطراب جدایی و یک پایگاه ناامن برای او می‌شود.

هنگامی که جهان برای کودک قابل اطمینان نباشد، این حس به کودک منتقل می‌شود که من دوست داشتنی و خواستنی برای دیگران نیستم.

 در سن 2 تا 4 سالگی کودک خود محور است، در این سن او دنیا را از دید خودش می‌بیند و گمان می‌کند دیگران نیز دنیا را مانند او می‌بینند. در این سن اگرمادر و دیگر مراقبان بایدها و نبایدها را مدام به کودک خود گوشزد کنند، منجر به از بین رفتن اعتماد به نفس در او می‌شوند.

 در سن ۲ تا ۴ سالگی بهترین راه برای افزایش اعتماد به نفس در کودکان این است که اگر او کار اشتباه و خطرناکی انجام داد، به جای باید و نبایدهای نابجا از راهکار حواس پرتی استفاده شود. در این شرایط او را از محیط دور کنند یا چیزهای خطرناک را از دسترسش بردارند و به طور کلی ایرادی به او نگیرند،چراکه او در این شرایط احساس می‌کند ارزشمند نیست و این خود باعث از بین رفتن عزت نفس و اعتماد به نفس در او می‌شود.

در سن ۴ سالگی کودک بایدها و نبایدها را می‌فهمد، اما منطق کودک هنوز شکوفا نشده است، باید با محبت و با زبان ساده و بهترین حالت انواع بایدها و نبایدها را به او آموخت، در این سن نباید کودک را مورد توبیخ قرار داد.

 اگر کودک کاری را درست انجام نداد، نباید مورد تنبیه  قرار گیرد و باید مورد خاموشی واقع شود. در حقیقت عمل او نادیده گرفته شود و اگر کاری را درست انجام داد، باید تشویق شود. البته تشویق نباید مادی باشد، بلکه تشویق کلامی بهترین گزینه برای کودک است.

منبع:https://www.yjc.ir/fa/news/6600678

 نظر دهید »

اگر کودک حرف نشنو دارید...

05 اسفند 1397 توسط پري كرمي

چقدر در برابر حرف‌شنوی کودکتان حساس هستید؟ آیا از والدینی هستید که وقتی فرزندتان در مقابل حرف‌ها و خواسته‌های شما نظیر لباس پوشیدن و یا جمع کردن وسایل اتاق توجهی نمی‌کند و به تماشای تلویزیون ادامه می‌دهد، فریاد می‌کشید و خواسته خود را تکرار می‌کنید و فکر می‌کنید هرچه بیشتر تکرار کنید،‌ او بالاخره مجبور می‌شود به حرف شما گوش دهد.

در حالی که بچه‌ها زرنگ‌تر از آن هستند که ما فکرش را می‌کنیم. آنها ارزش زمانی که برای اولین مرتبه او را صدا می‌کنید و زمانی که واقعا با او کار دارید را می‌دانند و احتمالا از 5 یا 10 دقیقه اضافی استفاده کرده و به بازی خود ادامه می‌دهند. اگرچه هنگامی که کودک، خود را به نشنیدن زده و یا حرفتان را جدی نمی‌گیرد، بسیار ناراحت‌کننده است؛ ولی بچه‌های 4 - 3 ساله از این که می‌توانند با بی‌اعتنایی و گوش ندادن، والدین را عصبانی نمایند، احساس قدرت می‌کنند.

پس با این قضیه به طور شخصی برخورد نکنید، بچه‌ها در این سن نمی‌خواهند که بد و بی‌ادب باشند، آنها فقط می‌خواهند استقلال خود را نشان دهند.

کودکان مشابه بقیه افراد هستند. آنها ممکن است برخی وقت‌ها حرف‌های دیگران را گوش ندهند؛‌ در واقع در این سن، شما باید به آنها یاد دهید که چگونه به حرف‌های دیگران توجه کنند؛ اما آنچه در اغلب موارد اتفاق می‌افتد، این است که والدین یک چیز را 10 مرتبه تکرار می‌کنند، سپس شمارش معکوس را برای تنبیه کودک آغاز می‌کنند، نتیجه این کار این است که کودک یاد می‌گیرد که هیچ وقت قبل از بار دهم به حرف‌های آنها گوش ندهد.

به بیان دیگر کودک شما با گوش نکردن به حرف‌های شما سعی می‌کند توجه شما را جلب کند که البته نق زدن دائمی، نوع خوبی از توجه کردن به کودک نیست؛ اما اگر کودک شما بتواند هنر حرفی‌شنوی را بخوبی یاد بگیرد، به پیشرفت فرآیند یادگیری در او کمک می‌کند، موجب می‌شود تا بیشتر به علائم هشدار توجه کند، به او کمک می‌کند تا با شما و معلمانش و سایر بزرگتر‌هایی که از او انتظار می‌رود تا به آنها احترام بگذارد، بهتر کنار بیاید و همچنین به او کمک می‌کند تا دوستان بهتری پیدا کند. استراتژی‌های ساده‌ای وجود دارد که اگر به طور مداوم از آنها استفاده کنید، کودک شما مهارت‌های لازم برای تبدیل شدن به یک «شنونده خوب» را فرا می‌گیرد. فراموش نکنید که هیچ‌گاه برای آموزش دادن به کودک زود نیست. ممکن است یک کودک در این سن نتواند بخوبی یک کودک 5 ساله به حرف‌های شما گوش بدهد؛ اما باز هم می‌تواند تا حد زیادی حرف‌شنوی داشته باشد.

 توجه کودک را به خود جلب کنید
همه پدر و مادرها دیر یا زود می‌فهمند که حرف زدن با کودک در حالتی که مثلا شما ایستاده‌اید و او روی زمین نشسته است، بندرت اثر مناسب را بر کودک می‌گذارد، البته اگر شما از یک اتاق دیگر شروع به حرف یا داد زدن بکنید، نتیجه کمتری خواهید گرفت. جلوی کودک روی زمین بنشینید یا او را بغل کنید تا بتوانید مستقیما در چشمانش نگاه کرده و توجهش را به خودتان جلب کنید.

قبل از هر وضع جدیدی همچون سوار شدن به هواپیما یا حضور در جشن تولد ، موقعیت را برای  او شرح دهید و انتظارات واقعی خود را بیان كنید . به طور مثال بگویید :وقتی فردا به جشن تولد می رویم ، از تو انتظار دارم شلوغ نكنی و هنگامی كه دوستت كادوهایش را باز می كند ، بنشینی و تماشا كنی
برخورد مثبت داشته باشید
 به رفتار مناسب فرزند خود توجه كنید و در همان لحظه از آن تعریف كنید . سپس از او درخواست نمایید ( یا او را راهنمایی كنید ) تا فعالیت بعدی را انجام دهد . در این روش برای هر كاری كه كودك درست انجام می دهد امتیازی قائل شوید ،  به نوعی كه گویی جادویی در كار است ، او به طور باور نكردنی ، درخواست های بعدی را اجابت می كند.  به طور مثال به او بگویید :آفرین كه یك لیوان شیر خوردی . حالا بیا كمی تخم مرغ بخور .

 فرزند خود را دوباره راهنمایی كنید
 فرزند خود را به سمت رفتار پسندیده هدایت كنید . اگر او به چیزی دست می زند كه  نباید  دست بزند ، به او بفهمانید كه دقیقاً چه چیزهایی را می تواند لمس كند یا بردارد . اگر او روی مبل بالا و پایین می پرد ، به جای اینكه او را سرزنش كنید ، جایی را كه می تواند جست و خیز كند  به او نشان دهید.

فرزند خود را برای حضور در جمع آماده كنید
اگر فرزند شما در حضور دیگران بد رفتاری كند ، باعث خجالت شما می شود و افرادی كه شاهد خرابكاری او هستند رنجیده می شوند . در این زمان اگر به او بگویید ” ساكت بنشین “، معمولاً رفتارش بهبود نمی یابد .

قبل از هر وضع جدیدی همچون سوار شدن به هواپیما یا حضور در جشن تولد ، موقعیت را برای  او شرح دهید و انتظارات واقعی خود را بیان كنید . به طور مثال بگویید :وقتی فردا به جشن تولد می رویم ، از تو انتظار دارم شلوغ نكنی و هنگامی كه دوستت كادوهایش را باز می كند ، بنشینی و تماشا كنی.

 به كودك كمك كنید كه كمی جلوتر را ببیند
بچه ها در هر موقعیتی كه قرار دارند ، رویدادهای بعدی را نمی بینند و فقط در لحظه زندگی می كنند . برای همین ، هنگام گــذر از مرحله ای دیگر ، دچار مشكل می شوند . بنا براین بهتر است هنگامی كه می خواهید او را از جایی كه دوست دارد به جای دیگری ببرید ، ابتدا پنج دقیقه قبل او را مطلع كنید كه تا چند لحظه دیگر باید اینجا را ترك كنید . اگر بی خبر دست او را بگیرید و به جای دیگری ببرید باعث آزار او می شوید .

گاهی بعضی امور را به كودك یادآوری كنید
 بچه ها به راحتی ممكن است چیزی را فراموش كنند . این وظیفه شماست كه بعضی موارد را به آنها تذكر دهید . مثلاً اگر كودك شما فراموش كرد به دستشویی برود . باید با مهربانی به او بگویید ” وقت دستشویی” رفتن است . یك كلمه ی یاد آوری برای او بسیار مفید خواهد بود.

  حرف خود را واضح، ساده و مقتدرانه بگویید
 اگر شما حرف زدن درباره یک موضوع را بیش از حد کش بدهید،‌ کودک چندان توجه نخواهد کرد. اگر کلمات زیادی را به کار ببرید، کودک قادر نخواهد بود به مفهوم حرف‌های شما پی ببرد. از طرفی نیز برای کودک روشن کنید که روی حرف خود ایستاده‌اید و آن را اجرا می‌کنید، مثلا اگر از او کاری خواستید و انجام نداد  و به او گفته اید در صورت انجام ندادن آن کار ، او را در اتاقش برای نیم ساعت قرار می‌هید، حتما این کار را انجام دهید.

 علت انجام هر كاری را برای كودك توضیح دهید
 همانطور كه شما و فرزندتان در حال مسواك زدن هستید ، برای آگاهی او توضیح دهید كه چه كار می كنید و چرا . مثلاً بگویید : ” ببین من خمیر دندان را به تمام دندانم می رسانم . می خواهم همه ی جوجوهایی كه آنجا زندگی می كنند را در بیاورم . حالا با آب ، دهانم را می شویم ، غرغره می كنم و بعد آب دهانم را بیرون می ریزم . بیا با هم این طوری مسواك بزنیم.

 با اشتباهات‌ کودک، برخورد مناسبی داشته باشید
این‌که والدین چگونه با اشتباهات کوچک فرزندان کنار می‌آیند، از ریختن شیر گرفته تا شکستن اسباب‌بازی، می‌تواند منجر به دوستی و اعتماد بین آنها و فرزندانشان شود یا سبب فاصله و خصومت گردد. گاهی فرزندانتان کارهایی می‌کنند که شما باید تحمل کنید البته خیلی سخت است؛ ولی برخورد خشونت‌آمیز به آنها یاد نمی‌دهد چگونه رفتارشان را تصحیح کنند. اگر با فریاد بگویید: «فورا آن را تمیز کن»، عمل تمیز کردن نه الزام منطقی عملش بلکه بیشتر شبیه تنبیه به نظرش می‌رسد. نحوه برخورد فرزندتان با راه‌حل انتخابی شما مهم است. متوجه باشید که هیچ سرزنشی در کار نباشد فقط به طور ساده بیان موقعیتی باشد که نیازمند اصلاح است. اگر اتاق درهم و برهم فرزندتان شما را ناراحت می‌کند، به جای این که بگویید: «اتاقت را مرتب کن وگرنه…» بگویید: «یا الان مرتب کن و یا تا ده دقیقه بعد، انتخاب با خودت است.» والدین اغلب به استفاده از تهدیدهای توخالی روی می‌آورند که تاثیر چندانی بر بچه‌ها ندارد. به نظر می‌رسد نتیجه این نوع برخورد، افزایش کشمکش است که می‌تواند بسرعت شدت یابد.

از دادن اولتیماتوم اجتناب ورزید. سعی کنید که همیشه بر وجه مثبت کار تاکید کنید، مثلا بگویید اگر اسباب‌بازی‌ها و لباس‌هایت منظم باشد، اتاقت خیلی قشنگ می‌شود و با دادن انتخاب محدودی به فرزندانتان در مورد زمان انجام این کار در واقع از برخورد و درگیری با او پرهیز می‌کنید.

گاهی اوقات به جای خشونت و رفتار خصمانه باید آرامش خود را حفظ کنیم. نفس عمیقی بکشیم و تا 10 بشماریم. اساسا تربیت یعنی آموزش رفتار صحیح به کودکان، اما اگر شما عصبی یا احساساتی باشید، نمی‌توانید آموزش را به طور موثر انجام دهید
احساسات‌ خود را کنترل کنید
به اعتقاد روانشناسان علوم تربیتی، هنگامی‌که والدین عصبانی هستند فرزندان خود را شدیدا تنبیه می‌کنند و بیشتر از قبل مورد آزار زبانی و بدنی قرار می‌دهند. گاهی اوقات به جای خشونت و رفتار خصمانه باید آرامش خود را حفظ کنیم. نفس عمیقی بکشیم و تا 10 بشماریم. اساسا تربیت یعنی آموزش رفتار صحیح به کودکان، اما اگر شما عصبی یا احساساتی باشید، نمی‌توانید آموزش را به طور موثر انجام دهید. مثلا به جای این که به کودک خود حمله کنید و حرف ناشایستی به او بزنید، بهتر است یک لحظه صبر کنید. بعد با آرامش از او بپرسید: اینجا چه خبر است؟ همه کودکان به راهنمایی والدین برای شناخت رفتار پسندیده نیاز دارند.

منبع:https://article.tebyan.net

 نظر دهید »

چرا و چه قصه هایی برای فرزندانمان بگوییم؟

27 بهمن 1397 توسط پري كرمي

چرا قصه بگوییم؟

 1. این روش، قبلاً تجربه شده و امتحانش را هم داده است. بهترین نمونه‌اش هم قصه‌های زیبای قرآن است. نه‌تنها کودکان، بلکه بزرگ‌ترها هم از این راه بهتر می‌آموزند، راحت‌تر می‌پذیرند و بهتر جذب می‌شوند.

2. قصه گفتن سبب می‌شود والدین با فرزندان خود ارتباط عاطفی بیش‌تری برقرار کنند.

3. از این راه احساسات، باورها و تفکرات والدین به کودکانشان منتقل می‌شود.

4. از طریق قصه‌گویی و تعامل با کودک می‌توان به گرایش‌های درونی و علاقه‌مندی‌های آنان پی برد، و احساسات کودکان را جهت‌دهی کرد.

5. در قالب قصه می‌توان مفاهیم اخلاقی، دینی، سیاسی، اجتماعی و… را به‌خوبي به فرزندان القاء کرد و این گام مؤثری در سلامت فکری فرزندان است.

6. در این زمان که بیش‌تر اطلاعات از رسانه‌ها، تلویزیون، رادیو، اینترنت و… دریافت می‌شود، قصه‌گویی زمینه مناسبي است تا فرد در بزرگ‌سالی موعظه‌گریز نشود و نسبت به این مسائل بی‌حوصله نباشد.

7. قصه‌گویی «احساس ارزشمندی» فرزند را تقویت می‌کند. کودک وقتی ببیند که پدر و مادر وقت ویژه‌ای برای او در نظر می‌گیرند و قصه می‌گویند، احساس خوشایندی می‌یابد.

8. قصه‌گویی، بستر بسیار مناسبی برای پرورش خلاقیت والدین است؛ وقتی آن‌ها سعی می‌کنند داستان‌ها را برای فرزندان خود قابل‌فهم و به زبان کودکانه بیان کنند، خلاقیت آن‌ها هم تقویت می‌شود.

9. قصه‌گویی یکی از آسان‌ترین و در دسترس‌ترین راه‌ها برای اهداف بلند تربیتی است.

10. در قصه‌ها می‌توان به صورتی بسیار لطیف و ماهرانه پیروزی حق را و این‌که رستگاری از آنِ اهل حقیقت است، القاء کرد.

11. با انتخاب درست قصه‌های مردان و زنان موفق و بیان داستان کسانی که با سخت‌کوشی به پیروزی رسیده‌اند می‌توان مفهوم سعی و تلاش و پشتکار را در قالب قصه‌ها آورد.

12. با قصه‌گویی می‌توان قدرت شناخت و شناسایی پاکی‌ها و پلیدی‌ها را در فرزندانمان تقویت کرد. برای مثال می‌توان در کنار معرفی شخصیت‌های بد داستان به کودک گفت که چرا و چگونه آنان به این سرنوشت گرفتار شدند، یا توضیح داد که به چه دلیل او انسان خوبی بوده است.

13. از قصه‌ها می‌توانیم برای تصحیح رفتار غلط یا نادرست کودک استفاده کرده و به صورتی غیرمستقیم مشکلات رفتاری او را گوشزد کنیم.

 چه قصه‌هایی بگوییم؟

باید دقت داشت که هر قصه‌ای مناسب تعریف برای فرزندانمان نیست.

* باید محتوای قصه مناسب با استعداد فرزندانمان و در جهت پرورش فکری و اعتقادی آنان باشد. به همین دلیل از گفتن قصه‌های سنگین و غیرقابل فهم مثل داستان حضرت خضر برای کودک، یا غیر مناسب با آموزه‌های دینی و فرهنگی مثل داستان سفیدبرفی، سيندرلا، هری‌پاتر و… پرهیز شود. یادمان نرود که قصه گفتن نوعی ارائه الگو است.

* قصه باید کوتاه باشد و فرزند هرچه کوچک‌تر باشد باید داستان‌های کوتاه‌تری برای او انتخاب کرد و به‌طور کلی از طولانی کردن بیهوده و بی‌هدف پرهیز کرد، ولی برای فرزندان بزرگ‌تر می‌توان با رعایت شرایط گفته شده داستان‌های چند قسمتی بیان کرد.

* داستان باید ملموس باشد تا کودک یا نوجوان بتواند خود را به جای قهرمان داستان بگذارد و احساس کند که می‌تواند مثل او باشد.

* باید اطلاعات والدین از داستانی که برای تعریف در نظر گرفته‌اند، صحیح و واضح باشد.

* داستان‌هایی از زبان حیوانات یا داستان‌های تخیلی، داستان‌های مناسبی برای فرزندان هستند.

 نظر دهید »

فرزند سالاری

23 بهمن 1397 توسط پري كرمي

تعریف فرزندسالاری
وقتی امور کلی خانواده و نیازهای آن و به صورت کلی محور خانواده روی فرزندان باشد، به این خانواده فرزندسالار می گوییم، اما تاثیر پدر یا مادر یکی از دلایلی است که باعث به وجود آمدن فرزندسالاری در خانواده می شود. دلیل این است که برخی نیازهای مادر یا پدری که در سیستم مادر سالارانه یا پدرسالارانه بزرگ می شوند، سرکوب شده و برای اینکه فرزندان آنها تجربه مشابه شان را نداشته باشند فرزندسالاری در سیستم خانواده به وجود می آید.

در چنین خانواده ای والدین نیازهای خود را سرکوب می کنند و اینجاست که خانواده به سوی مدرن شدن پیش می رود اما دلیل مهم دیگری که پشت فرزندسالاری وجود دارد، نگرانی والدین از آینده کودک است. درواقع، خانواده ها برای کم کردن نگرانی ها تمام تلاش خود را برای برآورده کردن اهداف فرزندشان انجام می دهند و در این راه حتی از خود و نیازهایشان نیز می گذرند.

صمیمیت زیاد ممنوع!
درست است که خانواده باید با فرزندشان صمیمی باشند اما این صمیمیت نباید به اندازه ای باشد که اقتدار پدرانه یا مادرانه زیر سوال برود و کودک احترام والدین را نگه ندارد. درواقع، صمیمیت زیاد باعث از بین رفتن مرز بین آنها می شود و در این بین کودکان از والدین خود انتظارات زیادی دارند. در خانواده هایی که والدین با اقدام به مثلث سازی از کودک به عنوان ابزاری در بحث ها و اختلافات شان استفاده می کنند تا حمایت او را به سمت خود جلب کنند نیز فضای فرزندسالاری شکل می گیرد.

در این محیط ها کودک به خوبی رشد نمی کند و به تدریج به یکی از والدین گرایش پیدا می کند، اما در نتیجه این مثلث سازی کودک انتظارات زیادی از والدین خود خواهد داشت که از عوامل تاثیرگذار در فرزندسالاری است. می توان گفت اگر نوع ارتباطی که والدین با یکدیگر دارند و به دنبال آن انتظاراتی که از یکدیگر دارند درست و منطقی باشد، فرزندسالاری کمتر اتفاق می افتد.

والدین باید به صورت منطقی و بجا نیازهای کودک را برآورده کنند. در غیر این صورت باعث بالارفتن سطح انتظارات فرزندشان خواهند شد.

فرزندسالاری باعث خودشیفتگی و اعتماد به نفس کاذب در کودکان می شود

رقابت طلبی کودکان بیشتر شده است
اگر خاطرتان باشد در زمان های گذشته میزان همبستگی و نزدیکی بین کودکان بیشتر بود. برای مثال بچه ها از یک پاک کن یا مداد مشترک استفاده می کردند و اگر فرضا کسی مداد نداشت بچه های دیگر به او قرض می دادند.

درواقع، فضای هماهنگ و همسطح بین کودکان باعث می شد آنها نزدیکی بیشتری با یکدیگر احساس کنند، اما امروزه در رقابت طلبی بین افراد و حتی بین کودکان بیشتر مشاهده شده و کودکان برای اینکه بتوانند با دوستان و همسالان خود رقابت کننده داشته های خود را به آنها عرضه می کنند زیرا در چنین سیستمی اگر داشته های یکی از بچه ها کمتر از دیگری باشد باعث تمسخر و تحقیر بچه های دیگر می شود و کودک برای این که بتواند در چنین محیطی دوام بیاورد خانواده اش را برای برطرف کردن نیازهایش تحت فشار قرار می دهد.

اما خانواده ها در مقابل بروز چنین شرایطی برخلاف میل باطنی خود نیازهای کودک را برطرف می کنند زیرا دوست ندارند فرزندشان فشار و تحقیر همسالان را تجربه کند که دلیل این اتفاق همان طور که قبلا هم به آن اشاره کرده ایم سرکوب شدن نیازهایی است که والدین در دوران کودکی خود داشته اند و نمی خواهند چنین اتفاق مشابهی برای فرزندشان تکرار شود.

آسیب های فرزندسالاری
اولین آسیبی که فرزندسالاری ایجاد می کند در درجه اول متوجه والدین است. هر چقدر سطح انتظارات کودک از والدین بیشتر باشد باعث فشار بیشتری روی والدین می شود و این فشارها نه تنها از لحاظ روانی بلکه از نظر جسمی نیز آثار نامطلوبی را بر جای می گذارد و این شرایط به تدریج باعث ایجاد فاصله بین کودک و والدین می شود.

اما آسیب بسیار جدی ای که فرزندسالاری به دنبال دارد شکل گیری اعتماد به نفس کاذب در کودک است. از آنجا که والدین تمام خواسته ها و نیازهای کودک را برآورده می کنند او به یک حس رضایت خواهد رسید، اما اگر او در محیطی قرار بگیرد که خواسته و نیازش در آنجا برآورده نشود 2 حالت سراغ او می آید؛ مورد اول خشم و مورد دوم ناتوانی و احساس ضعف نسبت به توانایی های خود.

والدین باید به صورت منطقی و بجا نیازهای کودک را برآورده کنند

خودشیفتگی در کودکان
فرزندسالاری همان طور که باعث خودشیفتگی و اعتماد به نفس کاذب در کودکان می شود، از طرفی باعث ایجاد حس ناتوانی نیز می شود، اما این نکته را هم باید اضافه کرد که خودشیفتگی نیز نشانه نبود اعتماد به نفس است. درواقع، از لحاظ روان شناسی واکنش وارونه خودش را نشان می دهد یعنی کسانی که شخصیت خودشیفته و اعتماد به نفس کاذب دارند به نوعی از نبود اعتماد به نفس رنج می برند. رفتار کودکان در این موقعیت متناقض است یعنی در ظاهر شخصیتی خودشیفته دارند اما از درون بدون اعتماد به نفس هستند.

راهکار چیست؟
اولین نکته ای که والدین باید به آن توجه کنند ایجاد رابطه صمیمی اما در عین حال مقتدر با فرزندان است. اگر والدین بتوانند جذابیت و اقتدار خود را حفظ کنند و رابطه ای صمیمی با فرزندان داشته باشند می توانند نقش زیادی در بالا رفتن اعتماد به نفس کودکان در رویارویی با شرایط و موقعیت های مختلف پیرامونش داشته باشند. والدین باید با فرزندان صداقت داشته باشند یعنی اگر در شرایطی نتوانند خواسته فرزندشان را برآورده کنند بهتر است روراست باشند و خود را دچار تنش و فشار نکنند.

نکته مهم دیگری که والدین باید به آن توجه کنند بررسی وضعیت اعتماد به نفس کودک است. تعامل والدین با فرزندان و شرایط بیرونی که کودک در آن قرار دارد تاثیر زیادی در اعتماد به نفس کودک دارد. کودکانی که دارای اعتماد به نفس بالا هستند کمتر والدین خود را برای ارضای خواسته هایشان در فشار قرار می دهند و انطباق و سازگاری بیشتری با محیط دارند و مهم تر از همه به رقابت با دیگران نمی پردازند.

خانواده ای ایده آل است که نه فضای فرزندسالاری در آن باشد و نه پدرسالاری یا مادرسالاری بلکه در یک خانواده سالم تمام اعضای خانواده با یکدیگر تعامل دارند و اگر انتقاد و اعتراضی از یکدیگر داشته باشند آن را ابراز می کنند. رد سایه صمیمیت و اقتدار والدین با بچه هاست که اعتماد به نفس در آنها تقویت می شود و خانواده میل به سوی فرزندسالاری، پدرسالاری یا مادرسالاری نخواهد داشت.

منبع:http://khabareno.com

 نظر دهید »

نقش خانواده در تربیت دینی

14 بهمن 1397 توسط پري كرمي

1- همسر صالحه و شایسته: اسلام به عنوان دین کامل و جامع، نقطه ی آغازین تربیت را قبل از ازدواج می‌داند، لذا رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در بیان شرایط همسر شایسته می‌فرماید: «ازدواج کن ولی بر تو باد که با زن دیندار و با ایمان ازدواج کنی».

۲-غذای حلال: از نکته‌های مهم و کاربردی تعالیم اسلامی در تربیت دینی فرزند ، لقمه ی حلال والدین می‌باشد. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: آثار کسب حلال، در نسل انسان آشکار می‌شود،

به نظر روان شناسان، «سلامت بدن بیش از هر چیز، به چگونگی غذای شخص مربوط است و حالات روانی و روحی نیز همواره از حالات بدنی متاثر می شود و بدین ترتیب، چگونگی تغذیه در رشد ذهنی و بدنی انسان اثر می کند.»

در زمینه تاثیر غذا بر رفتار و تربیت دینی انسان، جای انکار نیست. از این رو، دین اسلام برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار آن نسبت به تغذیه مادران و فرزندان، توصیه های فراوانی نموده که اگر به خوبی اجرا شود، مسلما مشکلات تربیتی پدید نمی آید.

منبع:تبیان

 نظر دهید »

فرزند شایسته

07 بهمن 1397 توسط پري كرمي

کسانی که تمایل به برخورداری از فرزندان صالح و شایسته دارند و می‌خواهند اولاد آنها نور چشم دنیا و آخرت و موجب سرافرازی شوند، قبل از هر چیز و علاوه بر تزکیه باطنی خود، باید در انتخاب همسر دقت کنند؛ زیرا همسر ناصالح، آلوده و گناهکار، بعید است بتواند فرزند صالح و نیکوکار پدید آورد.

پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) بارها به مسلمین سفارش می فرمودند که در امر ازدواج، دقّت کنید و فقط به دنبال اموری مثل ثروت و زیبایى ظاهری نباشید و در انتخاب همسر، نجابت خانوادگى را در نظر بگیرید. آن حضرت در روایتی می‌فرمایند:

«إِیَّاکُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِى مَنْبِتِ السَّوْء»[الکافى، ج 5، ص 332]

بپرهیزید از گیاهان سبز و خرّمى که در لجن‏زار پرورش یافته است. گفته شد: یا رسول اللَّه مقصود از این سخن چیست؟ فرمودند: مراد، زن زیبا و خوب‏رویى است که در خانواده بد و محیط فاسد پرورش یافته باشد.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به صورت مکرّر سفارش می فرمودند که در ازدواج و در انتخاب همسر، اخلاق و دین طرف مقابل را بررسی کنید. اگر شخصى که اخلاق او پسندیده است و تقیّد به دیانت دارد، از دختر شما خواستگارى کرد، به او دختر دهید:

«إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَة فِى الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبِیر»[الکافى، ج 5، ص 347]

همچنین اگر به خواستگاری دختری رفتید که دین و اخلاق او مطلوب و مورد پسند است، او را به همسری برگزینید و چنانچه از این قاعده سرپیچی کنید و فقط در پی ظواهر، مادیّات، شهرت و ثروت باشید، فتنه و فساد بزرگ در خانواده و در جامعه انسانى به بار خواهد آمد.

پیروی از این دستور راهگشای پیامبر گرامی، مقدمه مهمّی برای برخورداری از فرزندان صالح و نیکوکار است؛ زیرا وقتی پدر و مادر، دین و اخلاق داشته باشند، فرزند آنان نیز دیانت و خلقیّات آنها را به ارث می‌برد و با تربیت صحیح والدین، مۆمن و خوش اخلاق خواهد شد و اگر جامعه اسلامی به صورت یکپارچه به این دستور عمل کنند، طولی نمی‌کشد که شاهد گسترش اخلاق اسلامی در جامعه خواهیم بود و مفاسد اجتماعی و اخلاقی از جامعه زدوده خواهد شد.

خانم‌ها باید توجه داشته باشند که غیبت، تهمت، دروغ، شایعه، نگاه‌آلوده، فکر شهوت‌انگیز و تمایل نفسانی و شیطانی به مرد نامحرم، در زمان بارداری، روی بچه آن‌ها اثر منفی می‌گذارد، همچنان که نماز شب، صداقت، خیرخواهی و ارتباط عاطفی با خدا، چه از جانب مرد و چه از سوی زن، بر تربیت اخلاقی فرزند آن‌ها اثر مثبت و مفید دارد
معیارهای نادرست انتخاب همسر و نتایج زیان‌بار آن
متأسفانه وضع ازدواج در جامعه ی امروزی به جایگاه بدی تنزّل یافته است؛ به گونه‌ای که بسیاری از افراد، وقتی به خواستگاری می‌روند، قبل از هر چیز، به در و دیوار خانه عروس و فرش‌ها و تزئینات خانه نگاه می‌کنند و اگر جلوه و تجمّل مورد نظر آنها را نداشت، آن‌ نمی‌گیرند؛ امّا آیا از دیانت دختر یا میزان گذشت و ایثار و فداکاری او سۆال می‌کنند؟ آیا می‌پرسند که این دختر نماز می‌خواند یا نه؟

همچنین هنگامی که برای دختر خواستگار می‌آید، اولین پرسش این است که داماد خانه دارد یا نه؟! کار او چیست و میزان در آمد او چقدر است؟! ماشین دارد یا نه؟! امّا آیا از نماز یا ارتباط او با روحانیّت و مجالس مذهبی یا از اخلاق او سۆال می‌شود؟

ظاهراً سۆال راجع به دین و اخلاق در مجالس خواستگاری، خرافی و قدیمی تلقی می‌شود و سۆال در خصوص مادیّات و تجمّلات و تشریفات، اساسی و مدرن قلمداد می‌گردد. یعنی جای معروف و منکر عوض شده است و بسیاری از افراد، حتی قشر متدیّن نیز به جای امر به معروف و نهی از منکر، از همین روش‌های غلط و مخرّب پیروی می‌کنند.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) با پیش بینی فرارسیدن چنین زمانی: زمانی بیاید که مردم امر به معروف و نهی از منکر را ترک می‌کنند. اصحاب با تعجّب از آن حضرت پرسیدند: مگر می‌شود مسلمانان چنین وضعی پیدا کنند؟ آن حضرت فرمودند: بله و بدتر از آن واقع می‌شود، زمانی که: مردم را به گناه امر می‌کنند و از نیکی‌ها نهى می‌نمایند! یاران حضرت عرض کردند: یا رسول اللَّه آیا امکان دارد چنین وضعى پیش آید؟! پیامبر فرمودند: بله و باز هم بدتر از آن، این که: نیکی‌ها، در نظر مردم، گناه و منکر و منکرات و گناهان، نیک و پسندیده باشد!! یعنی منکر، معروف و معروف، منکر شود. [بحارالأنوار، ج 52، ص 181]

متأسفانه جامعه فعلی، دستورات روح‌بخش قرآن و عترت را در روش زندگی فراموش کرده و مثلاً بسیاری از مردم در ازدواج، به جای عمل به دستور پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و به جای دقّت در دین و اخلاق، برای انتخاب همسر، صرفاً بر مادیّات و میزان درآمد و ثروت و مقدار جهیزیه و مهریه تأکید دارند. در حالی که قرآن کریم می‌فرماید: اگر جداً متّقی شدید،‌، مشکلات مالی و رزق و روزی و سایر مسایل زندگی را از راهی که گمان ندارید، اصلاح می‌کند: «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَایَحتَسب»[طلاق / 3-2].

امّا اگر کسی متّقی نباشد، گرچه از نظر ظواهر و از حیث قدرت، ثروت و شهرت، از رتبه اجتماعی خوبی برخوردار باشد، زندگی او و مرتبه اجتماعی او در اثر بی‌تقوایی، بی‌برکت می‌شود و زندگی او در آتش نزاع و اختلاف می‌سوزد.

پیروی از این دستور راهگشای پیامبر گرامی، مقدمه مهمّی برای برخورداری از فرزندان صالح و نیکوکار است؛ زیرا وقتی پدر و مادر، دین و اخلاق داشته باشند، فرزند آنان نیز دیانت و خلقیّات آنها را به ارث می‌برد و با تربیت صحیح والدین، مۆمن و خوش اخلاق خواهد شد و اگر جامعه اسلامی به صورت یکپارچه به این دستور عمل کنند، طولی نمی‌کشد که شاهد گسترش اخلاق اسلامی در جامعه خواهیم بود و مفاسد اجتماعی و اخلاقی از جامعه زدوده خواهد شد
ضرورت اهمیّت به طهارت روحی فرزند
اسلام، همان‌طور که برای زیبایی ظاهری و جسمی فرزندان دستوراتی دارد، برای طهارت روحی و زیبایی درونی فرزندان هم دستورات مخصوصی دارد، اما کمتر کسی به این دستورات مهم، توجه و عمل می‌کند. اگر خانم‌ها همان‌طور که مثلاً در زمان بارداری به خوردن سیب می‌پردازند تا فرزند آنها زیبا شود، به تزکیه و تهذیب فرزند خود هم اهمیت می‌دادند و از خوردن مال حرام و شبهه‌ناک پرهیز می‌کردند یا از دیدن مناظر تحریک‌آمیز و شهوت‌انگیز در جامعه یا در تلویزیون و ماهواره اجتناب می‌کردند، اکنون جامعه ما فرزندان سالم‌تر و صالح‌تری داشت.

خانم‌ها باید توجه داشته باشند که غیبت، تهمت، دروغ، شایعه، نگاه‌آلوده، فکر شهوت‌انگیز و تمایل نفسانی و شیطانی به مرد نامحرم، در زمان بارداری، روی بچه آن‌ها اثر منفی می‌گذارد، همچنان که نماز شب، صداقت، خیرخواهی و ارتباط عاطفی با خدا، چه از جانب مرد و چه از سوی زن، بر تربیت اخلاقی فرزند آن‌ها اثر مثبت و مفید دارد.

چرا در زمان فعلی، بسیاری از فرزندان، حتی فرزندان افراد متدیّن و مقدّس، حال عبادت و نماز و نشاط رفتن به مسجد و شرکت در جلسات مذهبی ندارند؟ پاسخ این سوال را باید در رفتار والدین آن‌ها در زمان انعقاد نطفه، زمان بارداری و زمان تربیت فرزند جستجو کرد.

گاهی رفتار ناپسند پدر و مادر و مقیّد نبودن آن‌ها به ظواهر شرع یا عملکرد اشتباه و خودسرانه والدین در امور دینی و مذهبی، فرزند آنان را از دین و دیانت بیزار می‌کند و این خطر بزرگی برای آن فرزند و برای آینده اجتماع محسوب می‌شود.

منبع: بیانات آیت الله مظاهری

 نظر دهید »

کدام والدین بهترین شیوه فرزندداری را دارند

01 بهمن 1397 توسط پري كرمي

شیوه فرزندداری والدین مقتدر بهترین شیوه تربیت فرزندان شمرده می شود. والدین مقتدر به رابطه نزدیک با کودکانشان باور دارند و در عین حال به حفظ سطح بالا و قابل قبولي از انتظارات و قواعد و دستورالعمل ها اعتقاد دارند. در حالی که انجام این کار مشکل است اما این شیوه فرزندداری سالم ترین و متعادل ترين سبك براي پرورش كودكان است.

والدین مقتدر مشی رفتاری کاملاً روشن و عادلانه اي درقبال فرزندانشان دارند. این خط مشی با توجه به شرایط خاص، سبک و تغییرات شخصیتی ای که ممکن است در کودک به وجود بیاید و متناسب با سن او قابل انعطاف است. به عبارت دیگر این قبیل والدین شفاف و استوارند، اما منجمد و سخت نیستند. پدر و مادر مقتدر شنونده خوبي هستند، احترام مي گذارند و ارتباطشان با بچه شان دو طرفه است. این قبیل والدین حتی ممکن است مشوق فرزندانشان برای بحث کردن پیش از اتخاذ تصمیم نهایی در مورد یک موضوع داغ باشند.

قوانین دلبخواهی هیچ جایی در خانواده مقتدر ندارد. اما در این خانواده، پدر و مادر همیشه حرف آخر را مي زنند. به عنوان مثال پدر و مادر مقتدر کودک را هدایت مي كنند و باور دارند كه نقش الگو را براي فرزندانش دارند. اما درعین حال اذعان دارند که هیچ کس کامل نیست، دست كم درباره خودشان يا بچه هايشان چنین فکر می کنند و هنگامی که شرایط اقتضا می کند آشكارا عذر خواهی می كنند.

پدر و مادر مقتدر و بچه هايشان روابط گرم، دوستانه و با احترام متقابل برقرار مي كنند. حتی زمانی که اختلاف نظر وجود دارد، آنها شیوه ای محترمانه در پیش می گیرند. کودک در يك خانواده مقتدر می داند كه حتی زمانی که پدر و مادر از دست او ناراحتند باز هم به او عشق می ورزند.

پدر و مادر مقتدر حس رو به رشد استقلال در کودک را با افزایش آرام آزادی های مجاز و بر اساس بلوغ آنها، مسئولیت پذیری و اعتماد به آنها تشویق می کنند. هدف پدر و مادر مقتدر اين است كه کودکان را برای يك زندگی كاملاً مستقل در بزرگسالی آماده كنند.

درنتیجه وجود عشق و احترام متقابل در يك خانواده مقتدر، شمار درگیری ها بسیار ناچیز خواهد بود و مجازات ها نادر خواهند شد. زمانی که لازم باشد مجازات هم درکار خواهد بود كه نتیجه طبیعی و منطقی یک عمل است.

 نظر دهید »

چگونه با فرزندم دوست شوم؟

22 دی 1397 توسط پري كرمي

روش‌های کاربردی در مورد تربیت فرزندان
همه ما تداوم وجود خویش را در فرزندان‌مان جستجو می‌کنیم. آنان میوه شیرین درخت حیات و ثمره تمام رنج و تلاش ما در زندگی این جهان می‌باشند، آنها آیینه وجود خود ما هستند که افکار، رفتار و روش‌های تربیتی درست یا غلطی را که در مورد آنان به‌ کار برده‌ایم، منعکس می‌سازند. هرگز فراموش نکنید که باید فرزندانمان را برای زمانی غیر از زمانی که خود در آن زندگی می‌کنیم، تربیت نماییم. جامعه‌ای که از خیلی جهات با اجتماع کنونی ما تفاوت دارد.
زبان فرزندان خود را بیاموزیم، زیرا شخصیت ما ثمره گذشته است و آنان متعلق به آینده هستند.
الف – اصول برقراری ارتباط سالم با فرزندان
1) فرزندان خود را همان‌طوری که هستند بپذیرید و از مقایسه آنان با دیگران خودداری کنید.
2) علاقه خود را به‌صورت جملات شیرین و شیوه‌های غیرکلامی محبت‌آمیز به او ابراز کنید.
3) با کودکان با زبان کودکی سخن بگویید و در قالب بازی‌ها با آنها ارتباط برقرار کنید.
4) با احترام و تشویق در فرزندانتان ایجاد امنیت روانی و انگیزه مثبت کنید.
5) فاصله روحی خود را با درد دل کردن و تعریف خاطرات کودکی با فرزندانتان کم کنید.
6) الگوی شخصیتی فرزندان خود باشید و بدون کلام رشد معنوی را در آنان تقویت کنید.
7) اشتباهات فرزندان خود با بزرگواری، بدون پرده دری و ایجاد جسارت در آنها رفع نمایید.
8) به او دستورندهید و نام فرزند خود را با احترام ‌به‌ویژه در حضور دیگران صدا کنید.
9) دادن هدیه‌های کوچک و مناسب، به بهانه‌‌های مختلف به آنان. به صورتی که آنها را پرتوقع نسازید و برای هر کار کوچکی از شما انتظار پاداش و جایزه نداشته باشند.
10) فاصله سنی خود را با فرزندانتان در ذهن خود به حداقل برسانید تا بتوانید زمینه‌هایی برای صحبت دوستانه فراهم کنید و او به راحتی مانند یک دوست نزدیک مسائل درونی خود را با شما مطرح کند. بدین‌منظور از روش عدد طلایی استفاده نمایید.
عدد طلایی ارتباط با فرزندان: عددی است که باید از سن خود کم کرده و به سن فرزند خویش اضافه نمایید تا بتوانید به راحتی با وی ارتباط صمیمانه برقرار کنید:
سن فرزند- سن خویش /2=عدد طلایی
ب – اصول تربیتی فرزندان
فرزندان ما آنچه را که می‌بینند یاد می‌گیرند، نه آنچه را که می‌شنوند. بنابراین به جای نصیحت و باید و نباید‌های تحکم‌آمیز تربیتی باید خود الگوی تربیتی فرزندانمان باشیم. بهترین شیوه و موثر‌ترین راه تربیت فرزندان و اولین مرحله تربیت شروع از خود است.
1- فرزندان خود را با سختی و محرومیت آشنا کنید، تا دارای روحی قوی و محکم شوند.
2- در مقاطع دشوار در کنارش باشید و با او هم‌دردی کنید، اما او را به خود وابسته نسازید.
3- در موقع انتقاد شخصیت وی را زیر سوال نبرید، بلکه عمل ناپسند او را مطرح کنید.
4- توقعات و انتظارات خود را به‌صورت دقیق و در حد توان او برایش توضیح دهید.
5- اهمیت وی را در خانواده به او تفهیم کنید تا در حفظ و رشد شخصیت خود بکوشد.
6- نسبت به دوستان فرزند خود حساسیت و شناخت بالایی داشته باشید. زیرا گرایش او به پذیرش در گروه همسالان و مشابهت با آنان، از عوامل اصلی تربیت نوجوانان است.
7- با توجه به شخصیت هر کودک تنبیه او شکل و مراحل خاص خودش را دارد. مانند (محبت، کنایه، نصیحت، گذشت، محرومیت و … که تنبیه بدنی آن هم به صورت ضعیف، آخرین مرحله می‌باشد)
8- پرهیز از روش فرزند سالاری در تربیت (تربیت گل‌خانه‌ای) که نتیجه‌ای جز پرورش فرزندانی پرتوقع، ضعیف، زودرنج و شکننده در برابر حوادث زندگی را نخواهد داشت.
9- ایجاد حس مسئولیت و اعتماد به نفس در فرزندان با تعیین وظایف آنان در خانواده.
10- شناخت محدودیت‌ها و کشف استعداد کودک و ایجاد زمینه رشد و بروز خلاقیت در او.
هر کسی را بهر کاری ساختند مهر آن را در دلش انداختند

 نظر دهید »

چگونه ترس کودکان را برطرف کنیم؟

18 دی 1397 توسط پري كرمي

10نکته کاربردی برای مقابله با ترس در کودک

1.به احساسات کودک خود گوش دهید

2.به فرزند خود بیاموزیم که چگونه روشی متعادل برای بیان احساساتش پیدا کند

3.با همدیگر درباره موضوع مورد ترس حرف بزنید

4.هرگز از الفاظ تمسخرآمیز استفاده نکنید

5.هرگز و هرگز کودک خود را تنبیه نکنید.

6.صبور باشید.

7.درباره بهترین و بدترین سناریوها با کودک خود صحبت کنید

8.به تشویق کردن ادامه دهید

9.مراجعه به متخصص

10.با ترس‌های خود روبرو شود

 نظر دهید »

افزایش عزت نفس در کودک

08 دی 1397 توسط پري كرمي

کاری کنید که کودک‌تان احساس خاص بودن کند

بسیار مهم است که به کودک‌تان کمک کنید تا استعدادها و توانایی‌های خود را کشف کند و برای آنها ارزش قائل شود. در عین حال به او بیاموزید که احساس خاص بودن به معنای برتری او نسبت به دیگران نیست.
کودک‌تان را تشویق کنید تا اهدافش را دنبال کند

به کودک‌تان بیاموزید که برای رسیدن به اهدافش تلاش کند و اگر موفقیتی کسب کرد، از آن احساس رضایت و غرور کند. برای او شرایطی به وجود بیاورید تا بتواند برای موفقیت تلاش کند.
کودک‌تان را به تلاش و کوشش تشویق کنید

کودک‌تان را تشویق کنید تا مسائل را به روش خودش حل کند، با چالش‌ها رو‌به‌رو شود و ریسک‌هایی را بپذیرد و در انجام کارها تلاش و کوشش به خرج بدهد.

 نظر دهید »

بازی کودکان

02 دی 1397 توسط پري كرمي

در انتهای روز یاهای کودکانمان باید گلی و کثیف باشد، موهایش به هم ریخته باشد و چشم هایشان از خوشحالی برق بزند.

 نظر دهید »

تربیت فرزند

27 آذر 1397 توسط پري كرمي

 نظر دهید »

برخورد با هوش هیجانی کودک

19 آذر 1397 توسط پري كرمي

زمانی که برای کودک تعیین می کنیم چه احساسی باید یا نباید داشته باشد، مثلا “ناراحت نباش،نترس، خجالت نداره، اینکه ناراحتی نداره” به هوش هیجانی آنها آسیب می زنیم.

شخصیت کودکان را زیر سال نبرید، احساس او را نفی نکنید.

او باید بداند خوب است، احساسات او تایید شده است، اما رفتار او براساس آن احساسات درست نیست.

میدونم ناراحتی،منم بودم ناراحت میشدم، اما اجازه نداری کتک بزنی. 

 نظر دهید »

تربیت فرزند

10 آذر 1397 توسط پري كرمي

از من انتظار داری در بزرگ سالی برای خودم تصمیم بگیرم،مستقل باشم و یای انتخاب هایم بایستم ، اما در کودکی مرا مطیع ، تسلیم و منعطف می خواهی.

فکر کنم باید در موردش حرف بزنیم.

کودکانی که فرصت بازی با غذا را دارند تجاربی بی نظیر از ارتباط بین یدیده ها کشف می کنند.

شبکه عصبی مغزشان بسیار رشد یافته تر از کودکانی خواهد بود که در معرض کنترل والدینشان هستند…

 نظر دهید »

آموزش نظم به کودکان

05 آذر 1397 توسط پري كرمي

نظم را با تهدید ، خشم و زورگویی آموزش ندهید. فواید نظم را در قالب داستان یا بازی به کودک بیاموزید.
کودکتان الگوی عملی می خواهد و نه تئوری…

 نظر دهید »

بازی باعث رشد مغز کودک می شود.

26 آبان 1397 توسط پري كرمي

کودکان با بازی انرژی و هیجانات متراکم شده خود را تخلیه و رابطه بین یدیده ها را کشف می کنند.

این مکانیزم باعث می شود شبکه عصبی مغزشان کامل شود . بازی باعث رشد مغز کودک می شود.

 نظر دهید »

سوالات کودک

21 آبان 1397 توسط پري كرمي

ممکن است کودک بیرسد :چرا ما نمی توانیم یرواز کنیم یا چرا خدا با من بازی نمی کند!

در این موارد ، استهزای کودک و یا گفتن یاسخ های خشن که این حرف های زشت یعنی چه، تو نمی فهمی خدا یعنی چه و … اثری جز از بین بردن روحیه کنجکاوی کودک ، ترس از یرسیدن و روی آوردن به دستان جاهل تر از وی نخواهد داشت.

همچنین شروع مصیبتی است و آن از بین رفتن یشنوانه فکری کودک از والدین است.

 نظر دهید »

علائم افسردگی کودکان

14 آبان 1397 توسط پري كرمي

نمرات فرزندتان افت کرده است
افسردگی دوران کودکی تمرکز را سخت می کند بنابراین گوش دادن به صحبت های معلم و یا انجام مرتب تکالیف برای کودک سخت خواهد شد. اگر فرزندتان که معمولا نمره های خوبی می گرفت، ناگهان افت محسوسی در نمرات داشت باید بررسی کنید که چه چیزی ممکن است پیش آمده باشد. بسیاری از عدم تمرکز و حواس پرتی گله می کنند و به حالت غم و اندوه اشاره ای نمی کنند. کودک احساس گیجی می کند و یک کار را باید بارها و بارها تکرار کند، حس می کند ذهنش به درستی کار نمی کند.

فرزندتان می خوابد اما باز هم خسته است
نوجوانان معمولا دیر می خوابند، اما یک تغییر نامتعارف در عادت خوابیدن می تواند نشانه افسردگی باشد. بعضی کودکان می خواهند کل بعدازظهرشان را به چرت زدن بگذرانند. افرادی که افسردگی دارند، معمولا زود از خواب بیدار می شوند و نمی توانند دوباره به خواب روند. خوابشان تقویت کننده نیست، یعنی مهم نیست چقدر می خوابند، روز بعد همچنان احساس ناتوانی می کنند. این خستگی ممکن است در مسیر زندگی آموزشی و اجتماعی کودکان قرار بگیرد. معمولا کودکان و نوجوانان، احساس خستگی و آشکار شدن تاثیر آن را گزارش می کنند. به کارهایشان دیر می رسند یا به کل فراموششان می کنند یا تکالیفشان را به خاطر خوابیدن زیاد انجام نمی دهند، بنابراین نحوه زندگی شان دچار مشکل می شود.

کودک اظهار بی ارزشی می کند
اگر کودکتان جملاتی مانند ” هیچکس مرا دوست ندارد ” یا ” من بی ارزشم ” را به کار برد، باید نگران شوید. در چنین مواقعی یک مشاور می تواند کمک کند این افکار منفی از کودکتان دور شود. پیدا کردن علت ناهنجاری های عامل افسردگی و یافتن راهی بهتر برای بهبود آنها می تواند کمک کننده باشد.

کودکتان با دیگر هم سالان خود رابطه ندارد و برایش هم مهم نیست
افراد افسرده بیشتر متمایل به مجزا کردن خود از دیگران هستند. کودکان ممکن است دیگر به سمت آن هم سال خود که افسرده است نروند. در چنین مواقعی ممکن است کودک تنها شده، زیاد به روی خودش نیاورد و حتی ابراز علاقه نکند که با همسالانش در ارتباط باشد. اما این بدان معنا نیست که از این شرایط لذت می برد. دور ماندن کودک از همسالان، می تواند او را اجتماع گریز و افسرده کند.

فرزندتان برنامه های جالب را قبول نمی کند
با وجود استرس کارهای مدرسه، قهر با دوستان، عملکرد در ورزش و دیگر موارد، این طبیعی است که گاهی فرزندتان احساس بی حالی کند. اما اگر کارهایی که استرس او را رفع می کنند، دیگر نتوانند شادش کنند باید نگران شوید. ما با دوستانمان به تفریح و گردش می رویم چون چنین فعالیت هایی روحیه مان را بهبود می بخشد. افراد افسرده به این کارها واکنش خوبی نشان نمی دهند یا حس می کنند خوشی آنها را ناراحت می کنند چون می خواهند طوری واکنش نشان دهند که دیگران می خواهند، اما نمی توانند.

تمام بحث ها تنش زا هستند
ناراحتی در افراد بالغ از نشانه های افسردگی است اما در کودکان ممکن است رفتار پرخاشگرایانه باشد، به همین خاطر تشخیصش سخت است. ممکن است یک کودک بعد از مدرسه کمی بهم ریخته باشد اما بعد از مدتی دوباره حالش خوب شود. در این مورد با یک تغییر خلق و خوی ساده روبرویید اما اگر کودک به خاطر کوچک ترین چیزی تحریک شد و رفتاری پرخاشگر داشت باید به دنبال دیگر نشانه های افسردگی باشید.

خاطرات خوش، کودکتان را به وجد نمی آورد
بعضی کودکان به صورت مزمن شاد نیستند، اما از نظر بالینی افسردگی ندارند. برای اینکه تفاوت را بسنجید، ببینید وقتی از خاطرات خوش صحبت می کنید کودکتان چه واکنشی نشان می دهد. فردی که ناراحت است، وقتی از دورانی خوش یاد می کنید حالش بهتر می شود اما یادآوری، کودکان افسرده را شاد نمی کند. اگر درباره خاطره ای خوش صحبت شود دوباره حال خوب را به نوعی تجربه می کنیم اما پاسخ یک فرد افسرده به این خاطرات چنین است: به خاطر نمی آورم، این برای زمانی دیگر بوده!

کودکتان بیش از هر زمان دیگری گریه می کند
گریه کردن یکی از راه های سالم بیان احساسات است. اما اگر فرزندتان که بیشتر مواقع آرام است بیش از هر زمان دیگر گریه کرد، ابتدا مواردی که باعث تحریک او می شوند را بسنجید. اگر حس کردید مشکلی وجود دارد، آن را نادیده نگیرید. موارد دیگر مانند علاقه نشان ندادن به کارهایی که قبلا دوست داشته، می تواند دلیل بر افسردگی کودک باشد.

فرزندتان نمی خواهد دلداریش دهید
احساس ناراحتی داشتن طبیعی است. مخصوصا بعد از یک اتفاق ناراحت کننده. اما افراد عادی دوست دارند در دوران سختی که می گذرانند حمایت شوند. یک کودک افسرده ممکن است با در آغوش گرفته شدن، از خودش ناراحتی نشان دهد چون می داند این کار غصه هایش را از بین نمی برد. در آغوش گرفتن افراد ناراحت و دلداری دادنشان با پاسخ متشکرم همراه است، اما یک فرد افسرده شاید بگوید این کارت باعث می شود حالم بدتر شود، من دوست دارم بهتر شوم ولی نمی توانم.

کودکتان مرتب تحت معاینه قرار می گیرد
اگر کودکتان افسردگی داشته باشد ممکن است دردهای فیزیکی مانند معده درد و سردرد، خود را نشان دهند. اگر کودکتان به صورت غیرمعمول و بیش از همیشه به خاطر چنین مشکلاتی تحت معاینه قرار بگیرد، می تواند نشانه خطر باشد.

کودکتان به نظر بی تفاوت می آید
بی علاقه شدن به کلاس فوتبالی که او را در آن ثبت نام کردید، فقط یک نشانه است. افسردگی می تواند باعث شود یک کودک به هیچ چیز اهمیت نشان ندهد، از رفتن به مدرسه گرفته تا وقت گذراندن با دوستانش. افسردگی فقط یک چیز را در زندگی هدف قرار نمی دهد بلکه همه چیز را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

کودکتان الگوی غذایی جدیدی پیدا کرده است
تغییر در اشتها می تواند از نشانه های افسردگی باشد. ممکن است ناگهان کودک کم غذایتان شروع به پرخوری و خوردن غذاهای شیرین کند یا اگر خوب غذا می خورده حالا کم خوراک شود. رابطه کودک با غذا همگام با بزرگ شدنش به صورت طبیعی دچار تغییر می شود اما اگر این تغییر، با دیگر نشانه های افسردگی همراه بود باید نگرانش شوید. کم خوراک شدن یا پرخور شدن به خودی خود می تواند دلایل زیادی داشته باشد، پس با دیدن تنها یک نشانه برچسب افسردگی روی فرزند خود نزنید.

در خانواده، سابقه افسردگی دارید
با اینکه برخی بدون پیشینه خانوادگی دچار افسردگی می شوند اما متخصصان می گویند این مورد ( سابقه خانوادگی ) در ابتلا به افسردگی تاثیر دارد. پس اگر در خانواده سابقه ابتلا به افسردگی دارید، کودکتان بیشتر در خطر است.

منبع: http://www.alamto.com/children-depression-signs.html

 نظر دهید »

مشکل دوست یابی در کودکان

06 آبان 1397 توسط پري كرمي

پرسش: دخترم 5 ساله است و سه روز است از ساعت 7 تا 4 مهد می ره.
سوالم اینه که وقتی شبا می خواد بخوابه باهام درد دل می کنه طی روز هم ازش می پرسم با بی حوصلگی و یا پرخاش جوابمو می ده چرا اینطوریه؟ دو روز رفت مهد ولی امروز با گریه ازم جدا شده. در مهد یه دختری بهش گفته که من باهات دوست نمی شم چون مامانم گفته با همه دوست نشم وقتی می آد بهم اینجوری می گه من خیلی ناراحت می شم نمی دونم در مقابل این حرفش چی بهش بگم که راضی بشه چون خودم خیلی ناراحت شدم که به دخترم برخورده. چه جوری جواب دخترمو بدم که اعتماد به نفسش بره بالا؟

پاسخ: بهتر بود شروع مهد با ساعات کوتاه تری انجام می شد. واقعا این میزان ساعت بسیار زیاد هست و قاعدتا برای یک کودک 5 ساله دشوار است. جدایی برای کودک سخت است. اگر امکان دارد، ساعت را کوتاه تر کنید.

در مورد آن دختر، شما می‌توانستید بگویید، همه ما دوستانمان را انتخاب می‌کنیم. تو هم می توانی انتخاب کنی. یکی زود دوست می شود یکی نیاز به زمان دارد. برخی مواقع تو هم دوست نداری با یکی بازی کنی. در حقیقت این واقعیت روابط هست. اما وقتی شما خودتان اعتماد به نفستان ضعیف هست. نگران می شوید و قاعدتا این نگرانی را منتقل می کنید. نتیجه چه می شود، فرزندتان نیز خودپنداره ای شبیه به شما کسب می کند. لابد من یه چیزیم می شود که او نخواست با من دوست بشود. اما واقعا بی نهایت گزینه برای دوست پیدا کردن هست.

 نظر دهید »

5 راه برای آموزش مهارت های مدیریت خشم به کودکان

29 مهر 1397 توسط پري كرمي

به فرزند خود کمک کنید تا شیوه های سالمی را برای مقابله با خشم و عصبانیت خود فرا گیرد. اگر فرزند شما نمی داند که چگونه با احساسات خود مقابله کند، عصبانیت و خشم می توانند به سرعت به بی احترامی، مبارزه طلبی و کج خلقی او تبدیل شوند.و اگر به این حالات کودک هرگز رسیدگی نشود، خشم دوران کودکی، مانند مبارزه طلبی و اذیت کردن دیگران، به مشکلات تحصیلی، عدم تمایل به دوست یابی و سلامت روانی ضعیف در بزرگسالی ختم خواهد شد.

اگر فرزندی دارید که که از رفتار پرخاشگرانه و عصبانیت های مداوم او به تنگ آمده اید، با پنج استراتژی مدیریت خشمی که در قسمت زیر عنوان شده می توانید مهارت های لازم برای غلبه بر عصبانیت را به او بیاموزید

تمایز قایل شدن میان احساسات و رفتار
خشم یک احساس طبیعی و سالم است. اما بسیاری از کودکان تفاوت بین احساسات عصبانیت و رفتار تهاجمی را به خوبی درک نمی کنند بنابراین شما موظف هستید تا به کودک خود بیاموزید که احساسات خود را نام گذاری کند چرا که این امر سبب می شود تا او بتواند احساسات خشم، سرخوردگی و نا امیدی را بیان کند. به او بگویید: احساس عصبانیت چیز بدی نیست اما نباید به خاطر این احساس به دیگران یا خودت ضربه بزنی. به او کمک کنید تا عصبانیت خود را درک کرده و آن را کنترل نماید.

گاهی اوقات رفتار تهاجمی ناشی از انواع احساسات ناراحت کننده، مانند غم و اندوه یا خجالت است. بنابراین گاه و بیگاه با فرزند خود در مورد این احساسات صحبت کنید، این امر سبب می شود تا کودک شما بتواند احساسات خود را بهتر تشخیص دهد.

مهارت های مدیریت خشم را به نحو مناسبی مدل سازی کنید
بهترین راه برای آموزش چگونگی مقابله با خشم به فرزندتان، نشان دادن چگونگی برخورد با احساساتتان در هنگام عصبانیت است. اگر فرزندتان مشاهده نمود که شما به سرعت از کوره در می روید، احتمالا او نیز همین کار را تکرار خواهد کرد. اما، اگر او مشاهده کند که شما مدام با حالتی مهربان و توام با محبت با او رفتار می کنید، به احتمال زیاد رفتار خود را تغییر خواهد داد.

از آن جا که جلوگیری از ابتلای فرزندتان به بسیاری از مشکلات بالقوه در آینده از اهمیت زیادی برخوردار است، بهتر است به او نشان دهید که چگونه احساس عصبانیت خود را کنترل می کنید. زمان هایی را که احساس نا امیدی یا عصبانیت می کنید مشخص نمایید، بنابراین کودک شما به خوبی درک خواهد کرد که بزرگسالان نیز گاهی اوقات با این احساسات دسته و پنجه نرم می کنند.

خوب است که بگوییم: من از دست خودروهایی که با مشاهده کودکان در یک سوی خیابان توقف نمی کنند تا آن ها از خیابان رد شوند عصبانی هستم و خودم بلافاصله بعد از مشاهده ی کودکان توقف می کنم تا آن ها به راحتی و با خیال راحت از خیابان عبور کنند. این که در مورد احساساتتان صحبت کنید باعث می شود که کودکتان نیز برای انجام این کار ترغیب شود.هنگامی که در برابر چشمان فرزندان خود عصبانی شده و از کوره در می روید مسئولیت کارهایتان را بپذیرید.

از او معذرت خواهی کرده و به بحث در مورد آنچه اتفاق افتاده و باید انجام می دادید بپردازید. به او بگویید: من از این موضوع که مجبور شدی امروز مرا در حالی که عصبانی بودم و فریاد می زدم ببینی خیلی متاسفم. بهتر بود در آن لحظه به جای بلند کردن صدایم به پیاده روی می رفتم تا اعصابم آرام گیرد

قوانینی را برای خشم و عصبانیت وضع کنید
اکثر خانواده ها قوانین خانوادگی غیر رسمی در این خصوص دارند که در هنگام دچار شدن به خشم و عصبانیت چه رفتاری قابل قبول باشد و چه رفتاری غیر قابل قبول از آن استفاده می کنند. بعضی از خانوارها اجازه به هم کوبیدن درب و بلند کردن صدا را در هنگام عصبانیت به فرزندانشان نمی دهند در حالی که دیگر خانواده ها ممکن است اینگونه نباشند. بنابراین بهتر است شما هم قوانین خانوادگی مکتوبی داشته باشید که انتظارات شما را مشخص می سازند.

در هنگام نوشتن قوانین خشم و عصبانیت بایستی احترام به دیگر اعضای خانواده همواره مد نظر قرار گیرد. چیزهایی مانند نشان دادن خشم به صورت فیزیکی، ناسزا گفتن و تخریب اموال را به عنوان خط قرمز مشخص کنید به طوری که کودک شما بداند هرگز نباید به هنگام عصبانیت همه چیز را پرتاب کند، وسایل خانه را تخریب کرده و از بین ببرد و یا به طور وحشیانه یا فیزیکی با دیگر اعضای خانواده برخورد کند.

مهارت های مقابله سالم را به کودکان خود آموزش دهید
فرزندان شما باید بدانند که راه های مناسبی برای مقابله با خشمشان وجود دارد. به جای این که به او بگویید برادرت را نزن به او توضیح دهید که وقتی ناراحت است باید چه کاری انجام دهد. به او بگویید دفعه ی بعدی که عصبانی شدی با او صحبت کن و یا فقط از او دور شو تا آرام شوی.

علاوه بر این، شما می توانید از او سوال کنید که به جای زدن برادرش چه کاری می تواند انجام دهد؟ این کار به فرزندتان کمک می کند تا استراتژی های لازم جهت مقابله با خشم را بیاموزد. در واقع شما می توانید برای او یک برنامه ی حفظ خونسردی در هنگام عصبانیت طرح ریزی کنید که کودکتان می تواند در هنگام خشم از آن استفاده کند.

یک جعبه ی اسباب بازی را با آیتم هایی که می توانند او را آرام کنند، پر کنید، مانند یک کتاب نقاشی، چند مداد رنگی، یک لوسیون که بوی خوبی می دهد یا یک موسیقی آرامش بخش. پرت کردن حواس او با این چیزها می تواند به ذهن و بدن او آرامش ببخشد.

این کارها باعث ایجاد وقفه هایی در بین لحظات عصبانی شدن فرزندتان می شود و به او کمک می کنند تا آرامش خود را مجددا به دست آورد. شما به راحتی با این کارها می توانید به او بیاموزید که با ایجاد وقفه می تواند اپیزودهای عصبانیت خود را بیشتر کنترل کند. پرت کردن حواس کودک و گذراندن چند دقیقه با او می تواند به از بین رفتن عصبانیت فرزندتان کمک کند.

حتما مهارت های حل مسئله را به فرزند خود آموزش دهید تا تشخیص دهد که می تواند مشکلات خود را بدون توسل به زور و عصبانیت حل کند. در مورد راه حل های حل اختلافات به شیوه ای صلح آمیز نیز با او بحث کنید.

مدام عواقب عصبانیت بیش از حد را به او یاداوری کنید
عواقب مثبت غلبه بر خشم و غضب و عواقب منفی زیر پا گذاشتن این قوانین را مدام به فرزند خود گوشزد کنید. عواقب مثبت، مانند ارائه پاداش و جایزه هایی مثل اسباب بازی های مورد علاقه ی او، می تواند کودک شما را ترغیب کند تا از مهارت های مدیریت خشم خود در زمانی که ناراحت است، استفاده نماید. اگر فرزند شما تهاجمی است، از تنبیهات فوری برای او استفاده کنید. عواقب منفی کارهای او ممکن است شامل از دست دادن امتیازات یا عذرخواهی ، انجام کارهای اضافی یا گرفتن بعضی اسباب بازی ها از او باشد.

 نظر دهید »

راز داری را با بازی به کودک بفهمانید:

22 مهر 1397 توسط پري كرمي

بازی کردن باعث آموزش و فهماندن اطلاعات مهم و اساسی به کودکان می شود.

می توانید با آرامش و در قالب بازی “رازداری” را به او آموزش دهید. برای مثال اسباب بازی را در جایی ینهان کنید به طوری که تنها شما و کودکتان بداند،بعد از آن از کودک بخواهید در این باره با کسی صحبت نکند زیرا این یک “راز” است.اگر کودک توانست برای چند ساعت به کسی حرف نزند او را تشویق کنید و به او بگیید: خیلی خوب است که توانستی راز را ییش خود حفظ کنی و به او جایزه دهید.

 نظر دهید »

برتری علمی+چاشنی محبت=تسلیم شدن در برابر مربی

15 مهر 1397 توسط پري كرمي

اثر تربیت در محیط آموزشی حتی از محیط خانوادگی قوی تر است .گوش کنید!منشا رابط انسان ها در محیط خانوادگی غالبا محبت است . علاوه بر آن جنبه های مادی و مسئله سریرستی نیز در آنجا مطرح است که این رابط را تنگاتنگ می کند.

اما در محیط آموزشی علاوه بر همه این ها یک رابطه دیگر نیز وجد دارد که عبارت از “برتری علمی” استاد نسبت به شاردان است. وقتی این این احساس با چاشنی محبت مخلوط  شود اثر گذاری استاد را خیلی بالا می برد. همین که انسان می گوید:"استاد بهتر از من می فهمد"،کافی است که تمام رفتارها ،خلقیات و اعتقاداتش را هم از او بگیرد.

به همین دلیل وقتی انسان به مدرسه و یا سایر محیط های آموزشی می رود اگر معلمش با یک چهره نامناسب وارد شد یا حرکات نامطلب داشته  حرف های خاصی بزند ، شاگرد همیشه خود را در مقابل او تخطئه کرده و با خود می گوید :حتما کار او درست است ؛چون او بیشتر از من می فهمد!!!

آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی

ادب الهی ،کتاب سوم، تربیت فرزند

 

 

 نظر دهید »

فطرت کودکان

08 مهر 1397 توسط پري كرمي

از جمله مهمترین نکاتی که در خصوص آموزش دینی کودکان در روایات آمده است فطری بودن توجه به دین و خداست.

رسول اکرم(ص) فرمود:هر نوزادی با فطرت خدایی به دنیا می آید و یرورش می یابد ، مگر این که یدر و مادر او را به سوی یهودی گری یا مسیحی گری بکشانند.(بحار الانوار ج 3 ص 281) و نیز آمده است که موسی به خدا عرض کرد : یروردگارا  کدام یک از اعمال نزد تو برتر است؟خطاب رسید:محبت به کودکان، چرا که من فطرت آنها را بر یایه اعتماد به یگانگی  خود قرار دادم.(آیین تربیت ص381)

تمام این احادیث نشان می دهد که باید یدر و مادر محیطی مناسب برای کودک فراهم آورند تا حقایقی  یا عقایدی که ریشه های آن در نهاد و فطرت کودک نهفته است به منصه ظهور برسد.

 نظر دهید »

مقایسه فرزندان=شلیک تیر به مغز آنان

01 مهر 1397 توسط پري كرمي


1 - هر بار که کودک تان را با فرد دیگری مقایسه می کنید، در واقع تیر به مغز او شلیک می کنید؛ این تیر، بخشی از سلول های مغزی او را می کُشد و هورمون استرس را در مغز او آزاد می کند. یک پدر و یک مادر خوب، هرگز به سمت فرزندشان شلیک نمی کنند. هر بار که وسوسه شدید که او را مقایسه کنید، این تصویر به ذهن تان بیاید که تفنگی را به سمت سر فرزندتان نشانه رفته اید و می خواهید شلیک کنید!

2 - یادتان باشد که هر کودکی، مختصات خاص خود را دارد، یکی در درس ریاضی بهتر است و دیگری در ادبیات و آن یکی در نقاشی و کنار دستی اش در ورزش. به جای آن که در همه موارد، از فرزندتان انتظار داشته باشید، ببینید استعدادش در چیست؟

3 - به جای مقایسه فرزندتان با دیگران او را با خودش مقایسه کنید: آفرین! این بار نیم نمره بهتر شدی… فکر می کنم نسبت به دفعه قبل، کم دقت تر شدی… اتاقت از هفته قبل مرتب تر/نامرتب تر شده است و … .

4 - به جای مقایسه، با او درباره مشکلات و راهکارها صحبت کنیم، البته نه با زبان نصیحت بلکه در قالب همفکری: می دانم این سؤال را که غلط جواب دادی بلد بودی ولی موقع جواب دادن عجله کردی؛ به نظرت برای این که این مشکل تکرار نشود چه باید کرد؟

5 - به جای ان که کودک تان را با دوستانش مقایسه کنید، دوران کودکی خودتان را با او همانندسازی کنید: من وقتی هم سن تو بود صبح ها دیر بیدار می شدم تا این که پدرم (پدر بزرگ ات) یک ساعت رومیزی برایم خرید و من هر شب آن را کوک می کردم و از آن به بعد، خیلی کم پیش آمد که مدرسه ام دیر شود؛ آیا تو هم دوست داری یکی از آن ساعت ها برایت بخرم؟

6 - به کودک تان درباره این که همیشه حامی او خواهید بود و دوستش دارید اطمینان دهید؛ مقایسه این پیام نادرست را به کودک می دهد که پدر و مادرم مرا دوست ندارند و از من حمایت نمی کنند.

7 - بعضی از رفتارها را به رسمیت بشناسید و ناراحت نشوید. این که کودکان بازیگوشی کنند، چیزهایی را بشکنند، بعضی وقت ها مشق هایشان را ننویسند، بدغذایی کنند و … جزو طبیعت کودکی شان است و ما بزرگ ترها هستیم که باید این ها را بفهمیم و به کودکان مان استرس وارد نکنیم. آنها فقط کودک هستند، بدون دانش و تجربیات ما؛ به چشم های معصوم شان نگاه کنید…!

 نظر دهید »

توجه به تفاوت های فردی

25 شهریور 1397 توسط پري كرمي

به استعداد های متفاوت کودکان توجه داشته باشید ، هیچ گاه انتظار نداشته باشید که همه فرزندان شما به طور یکسان در فراگیری مسایل دینی و حفظ قرآن موفق شوند و از همه مهم تر این که حفظ قرآن امری غیر واجب  است لذا اگر اصرار و یافشاری شما باعث اذیت و آزار کودکان می شود و یا موجب می شود که کودکان نتوانند به بازی و تفریح و … بیردازند ، بیش از حد اصرار نکنید. وادار کردن کودکان به عبادت های مستحبی و طاقت فرسا و غیر منطقی ، اثر بدی به جای می گذارد و گاه ممکن است آنان را برای همیشه از مذهب بیزار نماید، یا به عکس به دنیا بی اعتنایی شده و همه چیز را فراموش کنند و گاه به وسواس در مذهب و مسایل عبادی گرفتار شوند.

 نظر دهید »

قدرشناسی

17 شهریور 1397 توسط پري كرمي

اگر می خواهید فرزندان شاکر و قدردانی داشته باشید باید دائما در مقابل بچه ها زحمات همسرتان را یادآوری کنید و از هم تشکر کنید.

 نظر دهید »

آداب فرزند یروری

13 شهریور 1397 توسط پري كرمي

از معلمی که قبلا قاضی بوده می یرسن شما که قاضی بودید چرا رها کردید و معلم شدید؟

ایشون جواب میدن:چون وقتی به مراجعینم و مجرمینی که ییش من می آمدند دقیق می شدم می دیدم که اونها کسانی هستند که یا آموزش ندیده اند و یا آموزشی که دیده اند درست نبوده و به خودم می گفتم : به جای یرداختن به شاخ و برگ باید به اصلاح ریشه بیردازیم. و ما چقدر به معلم دانا بیش از سایر مشاغل نیازمندیم.

بریا فرزندانمان قصه هایی بگوییم که بیدار شوند نه قصه هایی که به خواب فرو روند بیداری وجدان و خرد دلنشین تر از خواب است…

 نظر دهید »

دعوت به همکاری کودک

06 شهریور 1397 توسط پري كرمي

روش های غلط دعوت به همکاری

1. اتهام زدن و سرزنش کردن دوباره که جای انگشتان کثیفت روی دراست؟آخه چرا این کارو میکنی؟….باز چت شده؟نمی تونی یه کار درست انجام بدی؟…چندبار بهت بگم از دستگیره در استفاده کن؟عیب تو اینه که حرف گوش نمی دی.

احساسی که کودک از اتهام زدن و سرزنش کردن ییدا می کند عبارتست از:

در خیلی از من مهمتره، بهش دروغ میگم که کار من نیست،تو دلم بهش می خندم، از زیرش شانه خالی می کنم، دلم می خواد تودلم بهش فحش بدم،میگی که من گوش نمیدم؟باشه گوش نمیدم.

کودکی که تهدید شده و نا امن است این ترس را به شکل واضح بروز نمی دهد بلکه آن را به شکل های مختلفی همچون ناخن جویدن،لکنت زبان،شب ادراری،کم رو و کم حرف شدن و کاهش تمرکز و خشونت نشان می دهد.

2.بد و بیراه گفتن

امروز هوا سرده، تو هم که ژاکت نازک یوشیدی!تو چقدر می توانی احمق باشی؟بخدا  این کار از یه احمق سر میزنه. بذار من دوچرختو میزون کنم. راستی که خیلی دست و یا چلفتی هستی.

احساسی که از بد و بیراه گفتن کودک ییدا می کند:

درست میگه من احمقم و از کارای فنی سر در نمی آورم. چرا به خودم زحمت بدم؟ حسابشو میرسم.دفعه دیگه ژاکت هم نمی یوشم. من ازش متنفرم.آهان،باز داره شروم می کنه!

3.تهدیدها

یه بار دیگه دستت را به اون بزن تا یه کشیده بخوابانم توی گوشت. اگر همین الان آن آدامس را بیرون تف نکنی ، خودم دهنتو وا میکنم و بیرون می آرم. اگر با سه شماره لباستو نیوشیده باشی نمی برمت بیرون.

احساسی که کودک با تهدید والدین ییدا می کند:

وقتی نگاه نمی کنه دست میزنم،دلم می خواد گریه گنم، می ترسم. تنهام بذار.

 نظر دهید »

آداب فرزند یروری

04 شهریور 1397 توسط پري كرمي

بچه ها را وارد فضای رقابت و مسابقه نکنید. سعی کنید بچه ها از فرایند لذت ببرند. بچه ها باید فرایند محور باشند.نه نتیجه محور.نتیجه محوری بعد از20 سالگی باید باشد.

مهم نیست بچه ها چه نتیجه ای می گیرند آنها یک سال درس می خوانند یک هفته امتحان می دهند،ممکن است بچه در این یک هفته مریض شود و نتواند امتحان بدهد و امسال رفوزه شود.خب شد که شد. این بچه باید به خاطر یک سال تلاشش تایید و تشویق شود.نه به خاطرنتیجه اش.

 نظر دهید »

تربیت کودک را از نوزادی آغاز کنید!

29 مرداد 1397 توسط پري كرمي


هنگامی که کودک یک ساله برای آب نبات جیغ می‌کشد یا غذای خود را از داخل بشقاب بیرون پرت می‌کند، کمی برای والدین سخت است که بدانند چه رفتاری باید با او داشته باشند.
برترین ها: هیچ گاه برای تربیت کودک زود نیست. این موجودات دوست داشتنی بسیار باهوش هستند و از همان ابتدا همه چیز را به خوبی درک و ضبط می کنند.

از همان نوزادی برای تربیت دست به کار شوید!

سنش برای تربیت کم است؟

هنگامی که کودک یک ساله برای آب نبات جیغ می کشد یا غذای خود را از داخل بشقاب بیرون پرت می کند، کمی برای والدین سخت است که بدانند چه رفتاری باید با او داشته باشند. در ضمن، شاید تصور شود هنوز سن کودک خیلی کم است و نمی توان او را تنبیه کرد.

اما این طور نیست. وقتی با زبان خوش نمی توان مسایلی را به کودک یاد داد شاید بهتر باشد به کودک خوب و بد را توضیح دهید. والدین اغلب تربیت را با تنبیه اشتباه می گیرند اما اصل تربیت بر آموزش استوار است. در مورد تربیت کودک یک ساله، والدین باید محدودیت ها را به او آموزش دهند. با همین استراتژی های ساده می توانید کودک را به سمت داشتن رفتار صحیح و پسندیده هدایت کنید.


سرگرمی های مختلف را امتحان کنید

هنگامی که عصبانی می شوید و می خواهید سر کودک خود برای کار اشتباهی که مرتکب شده است، داد بزنید، خود را کنترل کنید زیرا این کار باعث لجبازی و ناراحتی بیشتر کودک می شود.

در عوض، سریع و با آرامش او را به انجام کار مورد علاقه اش تشویق کنید. به طور مثال، اگر کودک دوست دارد از دسته های مبل بالا برود، به جای داد زدن، او را روی زمین بگذارید و با اسباب بازی با هم بازی کنید یا برایش کتاب بخوانید. این کار نه تنها مانع از انجام کارهای اشتباه کودک می شود، بلکه به او می فهماند برخی کارها را نباید انجام داد.


روی حرف خود بمانید

اگر به کودک گفته اید که حق ندارد پیش از شام یا ناهار بیسکوئیت یا هله هوله بخورد، نباید هرگز، حتی وقتی زیاد گریه و پافشاری می کند به او اجازه این کار را بدهید. اگر فقط یکبار این کار را بکنید، او این مساله را یاد می گیرد و همیشه با جیغ و گریه می خواهد حرفش را به کرسی بنشاند.

برای تربیت کودک باید همیشه روی حرف و نظر خود بمانید. این مساله را باید پدرها نیز رعایت کنند و همیشه همگام با مادر در مسیر تربیت کودک پیش بروند. اینکه پدر یک حرفی بزند و مادر چیز دیگری بگوید فقط باعث سردرگمی کودک می شود و نمی فهمد قانون خانه چیست.


تا حد امکان مثبت باشید

اینکه همیشه به کودک «نه» بگویید پس از مدتی دیگر از شما حساب نخواهد برد. یا بدتر از آن، خودش هم از این واژه برای انجام ندادن کارهای که نمی خواهد استفاده خواهد کرد. «نه» را همه جا خرج نکنید. آن را برای مواقع واقعا ضروری و بی خطر ذخیره کنید. به طور مثال، هنگامی که کودک به سمت در فر روشن می رود باید سریعا و با صدای قوی «نه» بگویید.

اما در مواردی که خطری ندارند لازم نیست مدام «نه» بگویید. به طور مثال، به جای اینکه بگویید: نه! نباید کفش هایت را در ماشین در بیاوری. بگویید: تا وقتی به خانه برسیم آن را در پای خود نگه دار، بعد از می توانی بدون کفش راه بروی.


روش کار را به او آموزش دهید

کودکان بیشتر به کارهایی که انجام می دهید توجه دارند تا حرف هایی که به آنها می زنید. بیشترین چیزهایی که یاد می گیرند نیز از تقلید کارهای بزرگ تر ها است. بنابراین، در کنار آموزش های کلامی برخی کارهایی که می خواهید انجام دهد را در مقابل او انجام دهید. به طور مثال، اگر فرزندتان با دیگر بچه های مهد بدفتاری می کند، یکی از آن بچه ها را با مهربانی در آغوش بکشید. به این ترتیب، کودک نیز یاد می گیرد بقیه بچه ها را آرام بغل کند. یا اگر برایش سخت است شب ها مسواک بزند، با هم و همزمان مسواک بزنید تا برایش هیجان انگیز نیز باشد.


رفتارهای خوب او را تحسین کنید

گاهی مواقع، رفتارهای بد کودکان به این دلیل است که مهارت ارتباط برقرار کردن با دیگران را بلد نیستند و می خواهند به هر طریقی توجه شما را جلب کنند. به همین دلیل، بسیار مهم است هنگامی که کودک کار خوبی انجام می دهد، او را تحسین و تشویق کنید. به این ترتیب، به او می آموزید رفتارهای خوب بیشتر نظرتان را جلب می کنند.

 نظر دهید »

روابط زوجین با والدین

24 مرداد 1397 توسط پري كرمي

همانطور که ما از بودن با همسرمان لذت می‌بریم، باید از رفت‌وآمد با اقوام خود و همسرمان نیز لذت ببریم؛ چرا که آن‌ها بخشی از زندگی ما هستند. ما موجودی اجتماعی با نیازهایی از جنس ارتباط و علاقه اجتماعی هستیم و اگر به این نیازها پاسخ ندهیم، آرامش را تجربه نخواهیم کرد.

ناراحتی و عصبانیت در زمان قهر و قطع ارتباط با اطرافیان همیشه مربوط به احساس تنفر، دعوا یا دخالت آن‌ها در امور خانوادگی ما نمی‌شود، بلکه بخشی از آن به احساس تنهایی ما برمی‌گردد.

چه بخواهیم و چه نخواهیم، فرزند ما عقاید خود را درباره پدربزرگ و مادربزرگ‌هایش از ما می‌گیرد. او پیش از این که واقعا بتواند و بکوشد که مردم را بشناسد، قوم و خویش‌های خود را با صفت‌های مختلفی چون؛ مقدس، مهربان، شیطان، خسیس، بی‌خود، احمق و… می‌شناسد؛ یعنی آن طور که معرفی شده‌اند.
او پدربزرگ و مادربزرگ‌هایش را از دریچه چشم پدر و مادرش می‌نگرد و اگر این معرفی‌ها درست انجام نشده باشند، مشکلات بسیار جدی برای او به وجود خواهند آورد و مانع شناخت و ارتباط اجتماعی او در آینده خواهند شد.
بنایراین بخش مهمی از تربیت فرزندان ما در آینده، در گروی مدیریت روابط ما با خانواده‌های والدینمان است.

 نظر دهید »

بازی درمانی کودک

13 مرداد 1397 توسط پري كرمي

بازی درمانی یک تعامل کمکی بین کودک و بزرگسال آموزش دیده است که از طریق ارتباط نمادین در بازی ،در جست و جوی راه‌هایی برای کاهش اشفتگی هیجانی کودک است.به طوری که کودک در طی تعاملات بین فردی با درمانگر،پذیرش، تخلیه هیجانی، کاهش اثرات رنج اور، جهت دهی مجدد تکانه ها و تجربه هیجانی تصحیح شده را تجربه می کند (محمداسماعیل، ۱۳۸۸).

هدف از بازی درمانی ایجاد یک محیط صمیمانه و راحت است تا کودک بتواند در هنگام درمان از توانایی های خود در حل مشکلات بهره بگیرد.بازی درمانگر بدون توجه به ارزش ها و رفتار های پذیزفته شده کودک را درک می کند .او با منعکس کردن ان چه که کودک می گوید،افکار و احساسات وی را اصلاح می کند.بر اساس این واقعیت ،بازی به وسیله ای تبدیل می شود که کودک می تواند از طریق ان ،به ضمیر ناخود اگاه خود بپردازد و احساسات ،ترس ها و نگرانی های خود را ابراز نماید (انگجی و عسگری، ۱۳۸۵)

بازی درمانی روشی است که به وسیله آن، ابزارهای طبیعی بیان حالت کودک، یعنی بازی، به­عنوان روش درمانی وی به کار گرفته می شوند تا به کودک، کمک کند تا فشارهای احساسی خویش را تحت کنترل قرار دهد. همچنین تکنیک های بازی درمانی در مورد کودکان سه تا هشت ساله به کار  میرود که مشکلات خانوادگی (مانند طلاق والدین) دارند، ناخن م یجوند، دچار شب ادراریاند، اختلال رفتاری دارند، بیش- فعال اند، در روابط گروهی موفق نیستند و یا قربانی سوء استفاده از کودکان شده اند. این نوع درمان در مورد تعلیم وتربیت کودکان استثنایی نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است.(محمداسماعیل، ۱۳۸۸)

کودک درزندگی روزانه نیازمند است که خود را از نگرانی­هایی که فشار محیط در او ایجاد می­کند رها سازد. بازی بهترین وسیله ای است که او را در رسیدن به این هدف از راه تغییر عواطف کمک می کند. کودک می­تواند احتیاجات و امیال سرکوفته خود را از راه بازیهای گوناگون ارضا کند. همچنین بازی او را قادر می­سازد که نقشه­هایی را برای حل مسایل خود طرح کند که در تامین بهداشت روانی تاثیر بسزایی دارد    (قزوینی ­نژاد، ۱۳۸۷).

در بازی‌درمانی کلاسیک که در یک اتاق بازی با ابعاد معمولی اجرا می‌شود و در آن انواع اسباب‌بازی‌ها و وسایل هنری وجود دارد، درمانگر سعی می‌کند رابطه گرم و صمیمانه‌ای با کودک برقرار کند. وی کودک را همانگونه که هست می‌پذیرد و به او اجازه می‌دهد ابتکار عمل را به دست گیرد و سعی نمی‌کند وی را تغییر دهد یا مداخله خاصی انجام دهد و به بازی‌های کودک خط بدهد. درمانگر جوی توأم با احساس امنیت و سهل‌گیری ایجاد می‌کند تا کودک خیلی راحت خودش را ابراز نماید. وی احساسات کودک را می‌پذیرد و آن را به گونه‌ای منعکس می‌کند تا خودشناسی کودک افزایش یابد. درمانگر به جای “کمک” به کودکان در حل مسایل به آنها اجازه می‌دهد مسایل خود را به روش خویش حل کنند. وی فقط محدوده‌ها را مشخص می‌کند و به آنها کمک می‌کند مسئولیت‌پذیر باشند. در بازی‌درمانی کلاسیک، اعتقاد بر این است که این نحوه رفتار درمانگر، گرایش طبیعی کودک به کمال را افزایش می‌دهد. در این نوع بازی‌درمانی، بیشتر بر رابطه و تقویت گرایش طبیعی کودکان تأکید می‌شود تا بر هدف‌های درمانبخش. اما هدف‌های کلی بازی‌درمانی کلاسیک عبارتند از:

تقویت عزت نفس کودکان
مسئولیت‌پذیری
خودپذیری
احساس اقتدار و خودفرمانی
مقبولیت اجتماعی (زارع و احمدی، ۱۳۸۶).

 نظر دهید »

10 نکته برای آداب دستور دادن صحیح به فرزندان

10 مرداد 1397 توسط پري كرمي


۱. دستور باید محترمانه و امری باشد: «علی جان! لطفا بشین»، «لطفا آروم صحبت کن»


۲. رفتار مثبت را در جمله ای کوتاه و مثبت بگویید. این جمله های منفی اشتباه هستند: «جیغ نزن»، «غذاتو نریز روی زمین».

 

۳. با جمله پرسشی، دستور ندهید وگرنه حتما با نافرمانی مواجه خواهید شد. جمله باید امری باشد مثلا معلوم است که سوالی مثل «دلت می خواهد بروی مسواک بزنی؟» جوابش نه است! بنابراین بگویید: «عزیزم! برو مسواک بزن وقت مسواکه.»


۴. بیش از حد دستور ندهید؛ فقط در مواقع ضروری با جمله امری کوتاه خواسته تان را بگویید وگرنه به بچه پیام می دهید دستورات شما لازم الاجرا نیست. برخی والدین مانند صدای سوتی آزاردهنده که همواره در هیاهوی پس زمینه خانه شنیده می شود، مدام دارند دستور می دهند و بچه ها به این صدای سوت یکنواخت عادت می کنند و هیچ تقصیری ندارند اگر دستورات آنها را اجرا نمی کنند.


۵. دستوری بدهید که اجرای آن در حد توان کودکتان باشد. والدی که دستورهای سخت که در توان بچه نیست می دهد، درواقع یک والد آگاه و مادر یا پدر کافی نیست زیرا باید توانایی کودکمان را به عنوان یک آدم منحصربفرد در نظر بگیریم نه اینکه بگوییم هر بچه

۶ ساله ای می تواند فلان کار را انجام دهد. اگر دستور سخت می دهید، باید دو پیامد متصور باشید؛ یا بچه از آن سرپیچی می کند یا با وجود همه تلاشش از پس انجام کار برنمی آید که این نیز به مرور زمان به اعتمادبه نفس بچه صدمه می زند چون خود را ناتوان می یابد.


۶. دستور باید عادلانه باشد.


۷. اگر تا حالا اهل دستور دادن نبوده اید، با دستورات کوتاه کاملا بجا شروع کنید. یادتان باشد دستور باید در زمان مناسب داده شود. فکر کنید بچه از صبح منتظر بوده کارتن دلخواهش پخش شود و درست همان لحظه شما بگویید: «پاشو یک بسته نان بخر!» یا «سطل زباله رو ببر پایین!» مسلم است که می گوید نه و سرپیچی می کند. در این مورد شما مقصر هستید که دستور را در زمان نامناسب داده اید.


۸. دستوری که قابل پیگیری نیست، ندهید. شما در آشپزخانه مشغول کارید و به بچه دستور می دهید: «بستنی ات را تمیز بخور!» مدتی بعد می آیید و می بینید همه بستنی را روی زمین ریخته است.اینجا که امکان نظارت مستقیم و پیگیری نداشته اید، دستور دادن غلط بوده است.


۹. دستورات مبهم ندهید. بچه ها معنای کنایه را نمی فهمند. آنها تفکر عینی دارند. مثلا اگر لیوان شیر را به او بدهید و بگویید: «ببینم می تونی بریزی زمین یا نه!» کاملا غلط است و بچه قطعا منظور واقعی شما را نمی فهمد.


۱۰. دستور نباید با آزار هیجانی کودک همراه باشد. به کار بردن جمله هایی مثل: «با این غذا خوردنت یک روز دق می کنم. درست بخور!» یا «پدرت سکته می کند با این نمره هات؛ درس بخوان!» اشتباه است. گاهی هم بلافاصله بعد از اینکه بچه را دعوا کردید و او هنوز تغییرات هیجانی دارد، شروع می کنید به دستور دادن! صدور این دستورها هم عادلانه نیست و ضمنا در زمان نامناسب صادر شده اند و علاوه بر این، همراه با آزار هیجانی بچه ها هستند. پس نباید انتظار اجرای آنها را داشته باشید.

 دکتر میترا حکیم‌شوشتری

فوق‌تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران

 نظر دهید »

آداب فرزند یروری

08 مرداد 1397 توسط پري كرمي

امام سجاد(ع) فرمودند: حق کودک مهربانی به او در آموزش و گذشت از وی و عیب یوشی و همراهی و یاری اوست.

 نظر دهید »

تربیت فرزند یکی یکدونه

01 مرداد 1397 توسط پري كرمي

در روزگاری که خیلی از زوج‌ها ترجیح می‌دهند تنها یک فرزند داشته باشند، تربیت کودکی سالم، مستقل و توانمند کار ساده‌ای نیست. بچه‌های یکی یکدانه، آسیب‌هایی را تجربه می‌کنند که بچه‌های دارای خواهر و برادر از آنها در امانند. آنها بی‌رو دربایستی اگرچه از بیشترین امکانات بهره‌مند می‌شوند اما در حوزه روابط اجتماعی، خانوادگی، مهارت‌های همدلی و همکاری ضعف دارند.

_ یک آفت خیلی بزرگ درباره کودکان تنها، در مرکز توجه قرار گرفتن شان است. بچه‌های یکی یکدانه کم کم می‌آموزند که محور خانه هستند. آنها حکمرانی می‌کنند و پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ با خواسته‌های او راه می‌آیند. این خود را محور دانستن کم کم از خانه فراتر رفته و به مدرسه و اجتماع و روابط دوستانه‌ شان کشیده می‌شود. سعی کنید به فرزندتان بیاموزید که دیگران هم حق و حقوقی دارند و همیشه حق با او نیست و به خواست او عمل نمی‌شود.

_ بچه‌هایی که تک فرزند هستند، دیرتر مستقل می‌شوند و مسئولیت می‌گیرند. سعی کنید تا حد ممکن در امور خانه، کارهای مدرسه یا در گروه‌های بازی، به او مسئولیت بدهید و از او بخواهید که تصمیم گیرنده باشد. مهارت تصمیم‌گیری چیزی است که اغلب این بچه‌ها از آن بی‌بهره‌اند. شاید اوایل فرزندتان در تصمیم‌گیری اشتباه کند اما کم کم آن را یاد می‌گیرد و می‌تواند روی پای خود بایستد.

_ تک فرزندها گاهی تحت فشار توقعات زیاد اطرافیان قرار می‌گیرند و پدر و مادری که تنها ثمره زندگی خود را کودکش می‌بیند، از او توقع دارد طوری زندگی کند که او می‌خواهد. در برخورد با فرزند یکی یکدانه‌تان کمی منصف‌تر باشید و برای آنکه مطابق ایده آل‌های شما رفتار کند به او فشار نیاورید.

 نظر دهید »

روش های آموزش نظم به کودکان

25 تیر 1397 توسط پري كرمي

یکی از اساسی‌ترین گام‌ها در آموزش نظم به کودکان، تعیین یک برنامه روزانه، مثل ساعت خواب، زمان غذا خوردن، بازی کردن و دیگر کارهای روزانه است. این برنامه ریزی کمک می‌کند تا کودک احساس امنیت بیشتری کند زیرا از توقعات والدین خویش آگاه می‌شود.

برای کودکان خردسال، انتقال از کاری به کار دیگر کمی دشوارتر است بنا بر این باید به آنها کمک کنید و چند دقیقه زودتر این انتقال و جا به جایی را به وی اطلاع دهید مثلا بگویید: ” تو چند دقیقه دیگر وقت داری، بعدش باید بخوابی”

در مورد انتخاب‌های کودکان نیز باید شفاف عمل کنید. مثلا بگویید: ” تو می‌توانی شیر یا آبمیوه بخوری اما نوشابه نمیتوانی بخوری”

توجه داشته باشید که کودکان فراموش‌کارند و نیاز به یادآوری دارند، پس قوانینی را که وضع می‌کنید هرزگاهی گوشزد و یادآوری نمایید.

نکات مهمی که والدین در تعیین قوانین باید به آنها توجه داشته باشند

- با چند قانون محدود شروع کنید، زیرا اگر تعداد قوانین زیاد باشد به خاطر سپردن آنها برای کودک دشوار می‌شود.

- در مورد “نه” گفتن و مخالفت‌های خود مطمئن و محکم عمل کنید. شما به عنوان والدین باید به هرآنچه که اعتقاد دارید محکم بچسبید و بر آن پای بند باشید و برای مخالفت‌های خویش دلیل موجه داشته باشید، همچنین در هر مخالفتی باید از اینکه فرزندتان دلیل شما را متوجه شده است اطمینان حاصل کنید. مثلا بگویید: ” تو نباید با دوچرخه به خیابان بروی چون خیابان‌ها شلوغ است و خطر دارد”

- در هر شرایطی اجازه صحبت کردن و اظهار نظر به کودکان بدهید زیرا باید در تعیین و وضع قوانین نقش داشته باشند، ضمن اینکه باید بتوانند در مورد تفکرات و احساسات خویش به راحتی با والدین صحبت کنند و این حضور و آزادی اظهار نظر هیچ ربطی به سن کودک ندارد. کودکان خردسال هم باید به راحتی بتوانند با والدین خود صحبت کنند و والدین هم باید توجه لازم به نظرات آنها داشته باشند. این ارتباط کلامی کودک و والدین باعث می‌شود کودکان از قوانینی که خودشان در وضع آنها نقش داشتند بهتر پیروی کنند و از طرفی والدین هم می‌توانند به درک صحیح تری از دیدگاه‌های کودکان نایل شوند.

• این نکته را نیز مد نظر داشته باشید که گوش فرا دادن به نظرات کودکان، الزاما به معنای ایجاد تغییر در قوانین نیست بلکه در این گفت و گوها شما هم بهتر می‌توانید “بایدها” و نبایدها” یتان را برای کودکان تشریح کنید.

- قانون یا هدف‌تان از قانونی را که وضع کرده‌اید به روشنی توضیح دهید و در مورد اجرای آن هم جدی باشید. مثلا در مورد ساعتی که می‌خواهید فرزندتان در منزل باشد، بگویید: ” ساعت 12 باید خونه باشی” نگویید ” دیر نکنی”

هیچگاه گمان نکنید وضع قوانین از شما چهره‌ای زورگو و دیکتاتور می‌سازد و اجازه ندهید این طرز تفکر باعث شود که هرزگاهی کوتاه بیایید زیرا اینگونه رفتار، وضع را خیلی خراب‌تر می‌کند. طوری رفتار کنید که کودک متوجه شود که احساسات او را به خوبی درک می کنید اما در عین حال پای بندی به قوانین و اجرای آنها هم مهم و جدی هستند. مثلا بگویید ” می‌دونم خیلی داره بهت خوش می‌گذره و رفتن سخته، اما دیگه وقت رفتنه”

اعمال محدودیت‌ها و قوانین منصفانه نشانگر توجه شما است. اگر این دقت و توجه را نداشته باشید، قوانین ناعادلانه توام با سخت گیری وضع می‌کنید و در این شرایط یقین داشته باشید بچه‌ها حتما سعی در تغییر آنها خواهند کرد و در نتیجه در این ناهماهنگی که ایجاد می‌شود حصول نتیجه را غیرممکن یا لااقل بسیار دشوار می‌کند.

به این موضوع توجه داشته باشید که اگر شما برای فرزندانتان قانون نگذارید و زندگی تحت لوای قانون و مقررات را به آنها آموزش ندهید، کودکان همچنان به تاخت و تازهای خود ادامه می‌دهند تا کسی آنها را در حصار قوانین بگیرد که این فرد ممکن است مدیر مدرسه باشد، پلیس باشد یا … که اگر در این مراحل که شخصیت کودک تا حد بسیار زیادی شکل گرفته است ممکن است مقاومت‌هایی از خود نشان بدهد که نتایج خوبی در پی ندارد.

در برابر قانون‌شکنی‌های بچه‌ها آرام و صبور باشید و همیشه عادلانه رفتار کنید. دقت داشته باشید رفتاری کنید که بتواند حسی در کودک ایجاد کند که آن اشتباه را تکرار نکند. مثلا اگر روی دیوار نوشت، در تمیز کردن دیوار نوشته‌ها حتما به او کمک کنید.

- از بچه‌ها بخواهید در مورد مشکلاتی که دارند با شما صحبت کنند.
- راه حل‌های پیشنهادی بچه‌ها را بشنوید حتی اگر غیر قابل اجرا هستند. در این مرحله تعداد راه حل‌ها و ایده‌هایی که ارایه می‌کنند بسیار با اهمیت تر از کیفیت آنها است.
- راه حل‌های پیشنهادی را با هم مورد بررسی قرار دهید و این موقعیت را برای کودکان فراهم کنید که راه حل جایگزین ارایه کنند.
- آنقدر این تجزیه و تحلیل را ادامه بدهید تا به یک راه حل واحد که هم مورد پذیرش شماست و هم فرزند شما مخالفتی با آن ندارد برسید.
- نتیجه کار را با دقت مورد بررسی قرار دهید اگر مطلوب بود که هیچ، اگر نه دوباره از ابتدا شروع کنید.

دقت داشته باشید هیچگاه با عصبانیت اقدام به حل مشکلی نکنید زیرا ممکن است حرفی بزنید یا کاری انجام دهید که بعدا پشیمان شوید.

هر وقت عصبانی شدید برای دقایقی محل را ترک کنید اگر بزرگ‌تر دیگری در منزل هست که بشود بچه‌ها را به وی سپرد، خانه را ترک کنید، کمی قدم بزنید، اما به بچه‌ها بگویید که برای چه بیرون می‌روید.

در غیر این صورت لااقل به اتاق دیگری بروید، خود را در حمام حبس کنید، چند نفس عمیق بکشید، موزیک گوش دهید، آدامس بجوید، دستهایتان را به طریقی مشغول کنید ( نقاشی بکشید ، چیزی بنویسید، پیشخوان آشپزخانه را تمیز کنید و …) اما دقت داشته باشید هر کاری که می‌کنید بیش از 10 دقیقه دور نباشید وقتی آرامش خود را بازیافتید تصمیم بگیرید و عمل کنید تا هم کار ناسنجیده‌ای نکنید که بعدا پشیمان شوید و هم اینکه عملکرد شماست که به فرزندتان می‌آموزد چگونه رفتار کند. مثلا اگر در این موارد دست روی فرزندتان بلند کنید آیا او نیز در مواردی که با چنین شرایطی مواجه شد از روش درگیری و زد و خورد استفاده نمی‌کند؟

ممکن است در برخی شرایط بچه‌ها از قوانینی که برایشان گذاشته‌اید عصبانی شوند در این شرایط شما خونسردی خود را حفظ کرده و به آنها در رسیدن به آرامش کمک کنید مثلا به آنها اجازه بدهید نقاشی بکشند، گل بازی کنند، موسیقی گوش کنند، تنهایی به اتاقی بروند و فریاد بکشند و … اما مهم‌ترین مسئله این است که وقتی آرام شدند و آمادگی داشتند با هم صحبت کنید، در این وضعیت شنیدن حرف‌های بچه‌ها مثل بیرون کشیدن لاشه چوب از داخل زخم است پیش از اینکه زخم عفونی بشود.

در حین صحبت کردن با رفتارتان به آنها بیاموزید چگونه بدون اینکه به دیگران حمله کنند یا آسیبی به کسی برسانند، در مورد احساسات‌ خود حرف بزنند.

از مهم‌ترین اهداف آموزش نظم این است که فرزندان ما بتوانند شاد باشند، احساس امنیت کنند و به عنوان عضوی از جامعه با هر شرایطی به خوبی سازگار شوند.

تربیت کودک کاری بسیار دشوار است اما اگر کودکان یاد بگیرند رفتارهای خود را کنترل کنند، ارزش دارد که این رنج را به جان خریدار باشید و چه افتخاری بیشتر که در این آموزش شما راهنمای فرزندتان باشید.

همیشه این را در نظر داشته باشید در هر آموزشی استفاده از کلمات آسیب زننده ممنوع و استفاده از کلمات کمک کننده مجاز است.

منبع:www.hamshahrionline.ir

 نظر دهید »

فلش داستان

13 تیر 1397 توسط پري كرمي

محمد جعفر خیاطی عجیب ترین معلم دنیا بود، امتحانش عجیب تر…

امتحاناتی که هر هفته می رفت و هر کسی باید برگه خودش را تصحیح می کرد…

آن هم نه در کلاس، در خانه…

دور از چشم همه

اولین باری که امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم…

نمی دانم ترس بود یا عذاب وجدان،هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم….

فردای آن روز در کلاس وقتی همه بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده اند به جز من…

به جز من که از خودم غلط گرفته بودم…

من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم  خودم را فریب بدهم…

بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره بهتری بگیرم…

مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد، معلم برگه ها را جمع کرد و بر خلاف همیشه در کیفش گذاشت…

چهره هم کلاسی هایم دیدنی بود…

آنها فکر می کردند این امتحان را هم مثل امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند…

اما این بار فرق داشت…..

این بار قرار بود حقیقت مشخص شود…

فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم…چون بر خلاف دیگران از خدم غلط می گرفتم،از اشتباهاتم چشم یوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم…

زندگی یر از امتحان است…

خیلی از ما انسان ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می گیریم تا خودمان را فریب بدهیم…

تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم… اما یک روز حقیقت مشخص می شود و نمره واقعی را می گیریم…

تا می تونی غلط های خودت را بگیر قبل از این که غلطت را بگیرند.

 نظر دهید »

بهترین کار برای بچه ها

10 تیر 1397 توسط پري كرمي

 

بهترین کاری که برای بچه ها (مخصوصا بچه هایی که تک هستند) می شود انجام داد این است که زندگی شان را با دوستانشان یر کنیم. چون بچه ها از سه سالگی به بعد در کنار یدر و مادر یک مقدار اضطراب را در خودشان رشد می دهند برای اینکه تفاوت و فاصله را از آن همه نادانی و ناتوانی در مقایسه با یدر و مادر متوجه می شوند.

 نظر دهید »

والدین قرار نیست اختلاف نداشته باشند

04 تیر 1397 توسط پري كرمي

والدین قرار نیست اختلاف نداشته باشند، دعوا نکنند و همیشه با هم موافق باشند. کودک قرار است از والدین روش درست حل اختلاف را بیاموزد.

قرار است ببیند یدر و مادرش با دو عقیده مختلف چگونه بر سر یک مسئله به تفاهم می رسند، قرار است ببیند با داشتن اختلاف عشق و محبت به یایان نمی رسد .

والدین قرار است به فرزندشان نشان دهند انسان حتی با خودش هم تفاهم ندارد چه برسد به دیگری، اما با احترام ، ابراز عقاید و با گوش دادن به هم می توان یک جایی به تفاهم رسید و مشکلات را حل کرد و قرار است از هر اختلافی هر دو ییروز بیایند نه تنها یک نفر.

 نظر دهید »

توصیه هایی برای تقویت گفتار کودکان از بدو تولد تا دو ساله

29 خرداد 1397 توسط پري كرمي

کودکتان را تشویق کنید تا صداهای مختلف یک هجایی نظیر با/و/دا تولید کند.

با برقراری تماس چشمی،یاسخ دادن با گفتار و تقلید صداسازی های کودک با الگوهای متفاوت تلاش های او را تقویت کنید.مثلا با تغییر زیر و بمی صدایتان حالت یرسش را نشان دهید.

از خنده ها و حالات چهره ای کودکتان تقیلد کنید.

به کودکتان بیاموزید از فعالیت های شما تقلید کند،دست زدن، بوس فرستادن و بازی های انگشتی مثل لی لی حوضک و دالی موشه.

زمانی که یوشک کودکتان را تعویض می کنید، به او غذا دهید یا به او لباس می یوشانید، برایش صحبت کنید.

نام رنگ ها را بگویید.

اعداد را بشمارید.

از حرکات معناداری مثل تکان دادن دست برای خداحافظی استفاده کنید.

صدای حیوانات را بگویی..تلاشش را برای برقراری ارتباط تشویق کنید.

به تک کلماتی که می گوید چیزی اضافه کنید.

برای کودکتان کتاب بخوانید،فقط تصاویر آن را توصیف کنید.

کتاب های محکم و دارای تصاویر بزرگ و رنگی بخرید. تصاویر کتاب بهتر است زیاد جزیی نباشد.

از کودکتان بیرسید این چیه؟ او را به نامیدن و اشاره کردن به موارد آشنای کتاب تشویق کنید.

 نظر دهید »

۴ ر وش برای کشف و پرورش استعداد کودک شما

20 خرداد 1397 توسط پري كرمي

همیشه در حال نظارت و جستجو باشید
کودکان ممکن است معمولا استعدادهای خود را تشخیص ندهند، با این حال به صورت غریزی این استعدادها را دنبال می کنند، به عنوان مثال، چنانچه کودک شما علاقه ی خاصی به جعبه نقاشی دارد، این می تواند یک نشانه از این مطلب باشد که او یک هنرمند است- او ممکن است که هنوز کار زیادی با قلم موی خود انجام ندهد- اما صبر و شکیبایی شما با تکامل استعداد او ارزش پیدا خواهد کرد.

برای مطالعه بیشتر:

بسته ارزیابی شخصیت و هوش کودک

تشخیص تیزهوشی (استعداد) کودک

برای کودک خود فرصت ها را فراهم کنید
استعدادها برای تکامل نیاز به یک فتح باب دارند. اگر هیچ فرصتی برای یک توانایی برای تغذیه آن وجود نداشته باشد، ممکن است این توانایی در کل سال های شکل گیری کودک سرکوب شود، که بعد از آن ممکن است برای توسعه آن استعداد خیلی دیر شده باشد. به عنوان مثال، اگر کودک یک استعداد برای نواختن طبل و دنبک دارد، ممکن است تا زمانی که بر روی طبل ضربه نزند، این استعداد در او شکوفا نشود. مهم است که طیف وسیعی از فرصت ها را برای کودک خود فراهم کنید بطوری که هر استعداد پنهانی بتواند بروز یافته و شکوفا شود. شما می توانید این کار را با معرفی موضوعات مختلف، بازی ها، توانایی هاو مهارت های مختلف به او و کمک به او در دنبال کردن آنها انجام دهید.

پرورش هویت
تشویق و ستایش یک راه طولانی برای بسط و توسعه ی استعدادهای کشف شده ی فرزند شما خواهد بود. بگذارید کودک شما بداند که شما به توانایی های او افتخار می کنید و علاقه ی خود را به موضوعات مورد علاقه ی او، خواه خود شما به این موضوعات علاقه داشته باشید یا نه؛ نشان دهید. به دنبال فرصت هایی باشید تا مهارت های او را به دوستان و آشنایان خود نشان دهید؛ حمایت آنها حمایت فردی شما را تقویت خواهد کرد. معلمان مدرسه ی کودک نیز ممکن است قادر به گشودن فرصت هایی برای استعدادهای او باشند. اما برای توسعه ی جدی، شما ممکن است به سرمایه گذاری در آموزش خصوصی و حمایت های دیگر مانند دوره های آموزشی، مسابقات و تجهیزات نیاز داشته باشید.

پیش زمینه ی غنی فراهم کنید
زمانی که یک استعداد را در کودک خود پرورش می دهید، از هر فرصتی برای گسترش و غنی ساختن ادراک او از موضوع استفاده کنید چرا که این کار هدایت گر و الهام بخش او خواهد بود. دستاوردها و تکنیک های تخصصی را به او معرفی کنید و بگذارید آنها را در عمل مشاهده کند. اگر او یک ساکسفونیست موسیقی جاز است، به عنوان مثال، او را به برخی از کنسرت های جاز ببرید. اگر او یک بازیگر نوجوان است، یک سفر تئاتر ترتیب دهید. اگر شنا برای او یک رقابت است، او را به مسابقات محلی ببرید و مسابقات بین المللی را با همدیگر از تلویزیون دنبال کنید. این درها را به هرجای ممکن برای او باز کنید. استعداد آنها زمانی ارزش پیگیری و دنبال کردن دارد که همچنین بتوان از آن لذت برد. یک قهرمان شطرنج بودن به عنوان مثال، هیچ امتیازی در کل زندگی کودک نخواهد داشت چنانچه که او مسابقات را غیر قابل تحمل ببیند و یا رقابت ها برای او به طرز ازار دهنده ای استرس زا باشند. علاوه بر این، استعداد او نمی تواند در چنین شرایطی پرورش یابدو او ممکن است بازی را تا آخر عمر خود کنار بگذارد. چنانچه مشکلات عمده ای بروز یابد و هیچ راه حلی برای حل آنها پیدا نشود، ممکن است پیگیری جدی یک استعداد برای چند سال کنار گذاشته شود. اما اگر شادی کودک شما بر جنبه های منفی غلبه داشته باشد، امکان ادامه و پیگیری این استعداد را به او هدیه بدهید.

منبع:http://kodakonojavan.com/

 نظر دهید »

كودكان موفق

13 خرداد 1397 توسط پري كرمي

لازم نیست کارشناس مسایل کودک باشید تا کودک موفق تربیت کنید. برای اینکه کودک از همان ابتدای کودکی موفقیت را تجربه کند والدین باید به او: عشق و توجه بدهند و نیازهای کودک را بشناسند و در جهت برطرف کردن آنها تلاش کنند. برای اینکه کودک شما نیز با استعداد و سالم رشد کند، 6 مورد زیر را رعایت کنید.

1. نشان دادن عشق و علاقه

2. رسیدگی به نیازهای اولیه کودک

3. حرف زدن با کودک

4. کتاب خواندن برای کودک

5. تقویت احساسات کودک

6. مراقب خود باشید

 نظر دهید »

والدین چگونه به تفاوت ها و ویژگی های فرزندان خود پی ببرند

08 خرداد 1397 توسط پري كرمي


 پدر و مادر باید بتوانند این تفاوت ها را بشناسند تا امر تعلیم و تربیت به مسیر مناسب و رو به رشدی برای اطفال نشان بدهد. کشف این ویژگی های منحصر به فرد، حضور والدین تیزبین، علاقه مند و پرحوصله را می خواهد. بخشی از خصوصیات خاص کودکان تنها در وضعیت های ویژه ای خود را نشان می دهد و در شرایط عادی ممکن است از دید پدر و مادر مخفی بماند، فرزندی که نیمی از روز را دور از والدین به سر می برد چقدر احتمال دارد که در چنین شرایطی قرار بگیرد؟ طبعاً این فرصت طلایی و استثنایی از دست والدین میرود. که همراهی و هم گامی با آنها می تواند به اطفال شان نوید بخش باشد و تا مورد رضایت پدر و مادر و اطرافیان شان قرار گیرد. والدین با مسولیت و با احساس نسبت به گریه ها و خنده های کودک (امور ساده و روزمره ی فرزندان) واکنش نشان می دهند و به تعبیر خود در او اعتماد بنیادی ایجاد می کنند، در مقابل والدینی که به هر دلیل نسبت به این پدیده ها، غیر حساس و مسولیت ناپذیرند، در کودک عدم اعتماد به وجود می آورد. ( این حالت ممکن است از سوی مراقبین نامناسب هم به کودک منتقل شود.) نتیجه اعتماد بنیادی آن است که کودک رفتار خود را اثربخش می بیند و می داند با گریه هایش می تواند مادر یا مراقب خودش را صدا بزند ولی کودک بی اعتماد نسبت به این رفتارها، نا امید است و آهسته آهسته در خود فرو می رود. متأسفانه کودکانی که از توجهات لازم در این عرصه برخوردار نیستند در اولین گام های سلطه گری و سلطه پذیری تعاملی با انسان ها، شکست می خورند.

 نظر دهید »

شروع تربیت دینی قبل از انعقاد نطفه

26 اردیبهشت 1397 توسط پري كرمي


«تربیت دینی، تربیت فرد در سه حوزه اصلی یعنی حوزه شناختی، عاطفی و رفتاری بر اساس آموزه‌های دین است که فرد را در نظر و عمل به آن آموزه‌ها، متعهد و پایبند می‌کند.» از یک منظر، نقطه شروع تربیت دینی کودک را می‌توان حتی تا زمان قبل از انعقاد نطفه (که با مراقبت‌ها و خواندن یک سری از دعاها همراه است) عقب برد. بی‌شک انتخاب همسر مناسب هم یکی از ملاک‌های اصلی آن است. خوانده شدن نوای ملکوتی اذان و اقامه در گوش نوزاد و شیر دادن او با وضو از دیگر مۆلفه‌های تربیت دینی است.

خداشناسی و پذیرش اعمال دینی به‌صورت فطری در نهاد همه کودکان وجود دارد؛ اما درجه پذیرش آن، بسته به شیوه تربیتی پدر و مادر، متفاوت است. طبق برخی روایات، با وجود آن که فرزند، فطرت الهی دارد، اما والدین به عنوان یک عامل محیطی می‌توانند فرزند را به سمت ادیان دیگر همچون یهودی، نصرانی و… تغییر جهت دهند و صددرصد تأثیرگذار باشند.

منبع:http://www.beytoote.com/baby/tuition/religious1-education-children.html

 نظر دهید »

ترسانیدن کودکان چه اثری در زندگی بزرگسالی آن‌ها دارد؟

24 اردیبهشت 1397 توسط پري كرمي

خاطره ناخوشایند برخورد نامناسب مادر یا پدر و اطرافیان همیشه عاملی سرنوشت‌ساز در آینده کودک است. از آنجا که ترسانیدن کودک به هر دلیل نمی‌تواند روشی عادلانه در ارتباط با کودکان خردسال باشد، در بزرگسالی می‌تواند به بی‌اعتمادی ارتباط با عامل ایجاد ترس یعنی والدین بیانجامد. ارتباط ترسناک راه را بر سلامت روحی و روانی کودک می‌بندد و ایجاد ناامنی می‌کند.

ترس از عامل قدرت، علاوه بر بی‌اعتمادی، رابطه نادرست میان والدین و کودکان را پدید می‌آورد و موجب می‌شود تا کودکان این راه ناصواب را نیز در برخورد با دیگران به‌کار گیرند.

کاهش اعتماد به نفس و خودپنداره منفی و شکاف ارتباطی، از دیگر تأثیرات این نوع ارتباط خواهد بود؛ زیرا این کودکان همیشه به ارتباطات مثبت، توأم با مهربانی و آرامش نیاز دارند و به‌ویژه محیط ترسناک، انسان‌های ترسناک، رفتارهای تهدیدآمیز و خشن و ایجاد رعب و وحشت همچون سم مهلکی در طریق ارتباط با آن‌هاست.

زنگاره‌های عاطفی حاصل از این نوع ارتباط ناامن میان کودک و والدین، سلامت جسمی و روانی آن‌ها را به خطر خواهد انداخت و موانعی را در راه شادی و موفقیتشان پدید خواهد آورد. انسان‌هایی که دچار ترس می‌شوند، اغلب خجالتی و کم‌رو هستند، قدرت تصمیم‌گیری ضعیفی دارند، دوستی‌های پایداری ندارند و همیشه در برخورد با مسائل مختلف احساس ناامنی می‌کنند و نمی‌توانند چندان مستقل باشند.

عامل ترس همیشه مانند سایه آن‌ها را دنبال می‌کند، به‌طوری‌که در موقعیت‌های روزمره زندگی از ترس‌های مبهم و دلهره و اضطراب رنج می‌برند.

منبع:http://www.alamto.com/parents-child-fears.html

 نظر دهید »

4 اشتباه تربیتی که پدر و مادر ها مرتکب می شوند

22 اردیبهشت 1397 توسط پري كرمي

1.دروغ گفتن

یکی از تله‌های تربیتی که والدین در آن می‌افتند، دروغ گفتن برای ترساندن بچه‌هاست. شاید شما هم برای این‌که فرزندتان، کاری را که از آن سرپیچی کرده، انجام دهد، به دروغ، محلی ترسناک را برایش توصیف کنید که همه بچه‌های بد و حرف‌گوش‌نکن به آن‌جا می‌روند. بعد، تهدید کنید که اگر آن کار را انجام ندهد، او را به آن مکان می‌فرستید. این موضوع، ذهن کودک شما را پر از ترس می‌کند و باعث می‌شود تا مدت‌های طولانی، از نزدیک شدن به بعضی مکان‌ها یا آدم‌های خاص، واهمه داشته باشد.  مادری را در نظر بگیرید که مجبور است سر کار برود و چون نمی‌خواهد دختر خواب‌آلودش، صبح زود و قبل از رسیدن به خانه مادربزرگ، یک گریه و زاری درست و حسابی راه بیندازد، به او می‌گوید: «اگر همین حالا ساکت نشی، می‌گم آقاپلیسه بیاد و ببردت زندان»! واضح است که از آن به بعد، دختر او، از تمام پلیس‌های شهر می‌ترسد.

روش درست: دروغ‌های مصلحتی، ممکن است گاهی به یاری‌تان بیایند و ترساندن کودک، به شما کمک کند تا او، حرف‌شنوی بیش‌تری داشته باشد، اما توصیه همیشگی کارشناسان تربیت کودک این است که با کودک‌تان صادق باشید. به‌عنوان مثال، این مادر می‌توانست به دخترش بگوید: «می‌فهمم که دلت نمی‌خواهد صبح زود بیدار شوی و تا خونه مادربزرگ، توی اتوبوس سرپا بایستی، من هم دوست ندارم سر کار بروم، اما مجبورم و چاره دیگری ندارم.» این روش باعث می‌شود او، احساس بهتری درباره صبح زود بیدار شدن و… داشته باشد.

2.تهدید کردن

یکی دیگر از اشتباهات رایجی که والدین مرتکب می‌شوند، تهدید کردن بچه‌هاست. به او نگویید «اگر دوباره زبانت را دربیاوری، تنبیه‌ات می‌کنم»؛ زیرا وقتی کودک را در چنین شرایطی قرار می‌دهید، علاقه او را برای لجبازی با خودتان، دوبرابر می‌کنید و مطمئن باشید او، کار بدش را تکرار خواهد کرد.

روش درست: تکرار جمله «اگر باز هم به خواهرت لگد بزنی، دیگه هیچ وقت نمی‌آییم پارک»، رفتار کودک شما را تغییر نمی‌دهد، بلکه باعث می‌شود فکر کند هنوز تا قبل از این‌که او را از محل بازی بیرون کنید، می‌تواند با چندتا لگد حسابی دیگر، خدمت خواهرش برسد. پس، بهتر است به او تذکر بدهید که اگر رفتارش را درست نکند، به خانه برمی‌گردید و در صورتی که آن را نادیده گرفت، بدون درنگ، به حرفی که زده‌اید، عمل کنید. این موضوع باعث می‌شود او، از جدیت شما مطمئن باشد.

3. خراب کردن وجهه پدر ومادر توسط یکدیگر

پشت هم را خالی کردن مقابل خواسته‌های بچه‌ها، یکی دیگر از خطاهایی است که هر پدر و مادری ممکن است انجام دهند. به‌عنوان مثال، اگر پدر خانواده، شرط بستنی خوردن را تمیز کردن اتاق قرار داده، شما هم پیرو این شرط باشید و از روی دل‌سوزی، در صورتی که فرزندتان، اتاقش را مرتب نکرده، به او بستنی ندهید.

روش درست: متحد بودن پدر و مادر، یکی از مهم‌ترین مسایلی است که باید توسط والدین رعایت شود. ممکن است شما روش‌های مختلفی برای تربیت و تنبیه کردن فرزندتان داشته باشید و می‌توانید در مورد آن‌ها با یکدیگر صحبت کنید، اما هرگز سعی نکنید مقابل فرزندتان، تلاش دیگری را کم‌تر جلوه دهید.

4. رشوه دادن

رشوه دادن به کودکان، آن هم وقتی باید وظیفه‌شان را انجام دهند، باعث می‌شود همیشه، از شما توقع جایزه داشته باشند. مادر یک دختر دو ساله، در این‌باره می‌گوید: «دختر من، هیچ وقت خوب غذا نمی‌خورد. به همین دلیل، یک بار به او پیشنهاد دادم که اگر غذایش را کامل بخورد، به او شکلات می‌دهم. از آن پس، او، هر بار پس از اتمام غذایش، از من انتظار شکلات یا آب‌نبات دارد.»

روش بهتر: گاهی کار خوب،  مستحق جایزه است، اما تشویق کردن بچه‌ها برای خوب رفتار کردن، بهتر از دادن وعده جایزه است. بهتر است به‌جای به کار بردن جمله «اگر امروز که رفتیم خانه خاله، پسر خوبی باشی، برایت اسباب‌بازی می‌خرم»، از جمله «من واقعا به تو افتخار می‌کنم که امروز، خانه خاله، پسر خوبی بودی و من را خوش‌حال کردی» استفاده کنید.

راه‌کارهای پیشنهادی ما

اگر فرزندتان، هنگام صحبت با شما، فریاد بزند و شما هم در مقابل، فریاد می‌زنید یا به او هشدار می‌دهید و عصبانی می‌شوید؟

همه اشتباه می‌کنند. به همین دلیل، خودتان را سرزنش نکنید و در مقابل، به فرزندتان بگویید از کاری که انجام داده‌اید یا حرفی که زده‌اید، پشیمان هستید و از این پس، قانون‌های جدید در خانه بگذارید.

حتی اگر شما فکر می‌کنید که روش تربیتی که داشته‌اید، باید به‌طور کل تغییر کند، در ابتدا، با دو قانون جدید شروع کنید و فرزندتان را با 20 قانون جدید، غافل‌گیر نکنید.

برای فرزندتان، بیش‌تر از دو یا سه حق انتخاب نگذارید. به این ترتیب، می‌توانید همیشه او را در کنترل‌تان داشته باشید.

به خودتان و فرزندتان زمان دهید. تغییر یک رفتار بد، همیشه، زمان می‌خواهد.

فنری که گاهی درمی‌رود!

وقتی دختر خردسالم، از سفر جادویی به خانه پدربزرگ و مادربزرگش برمی‌گردد، مثل فنری می‌شود که از جا در رفته؛ باید با همان تقلا، او را به زندگی برگردانیم. در این سفر جادویی، او هر کاری می‌خواهد، می‌تواند انجام دهد؛ حتی می‌تواند برای چندین ساعت غذا و خوراکی نخورد، کسی هم با قاشق دنبالش ندود. حالا من و همسرم را تصور کنید که باید با تلاش بسیار، او را دوباره به قوانین زندگی خودمان عادت دهیم.

این حرف‌های تکراری، دردسرهای همیشگی همه والدین است؛ چون همه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها فکر می‌کنند که بچه‌هایشان، با روش‌های تربیتی که در پیش گرفته‌اند، حتما نوه‌های عزیزتر از جان‌شان را می‌کُشند. این وسط، نوه‌ها، از موقعیت پیش آمده نهایت سوءاستفاده! را می‌کنند و حسابی، پنبه پدر و مادر را پیش پدربزرگ و مادربزرگ می‌زنند.

تنها راه والدین برای بهتر کردن اوضاع، نه درست کردن آن، حرف زدن است؛ آن هم با احترام، اما قاطعانه. ما هم همین راه  را در پیش گرفته‌ایم و هم‌چنان تلاش می‌کنیم تا  این دو جبهه! را به تعادل برسانیم. هیچ‌وقت از حرف زدن خسته نشوید؛ سرانجام، نتیجه خواهد داد.

 نظر دهید »

كنجكاوي و چراجويي كودك

08 اردیبهشت 1397 توسط پري كرمي

كودك از دنياي بسته پا به دنياي وسيع مي گذارد، بنابراين مي خواهد از اسرار آنها سر در آورد. بدين سان غريزه اوست كه از منشا پديده ها بپرسد. از روابط علت و معلولي آن سوال كند. اين زمينه مناسبي براي كودك است كه والدين ؛ فرصت را غنيمت شمارند و واقعيت ها را براي او توضيح دهند.

 نظر دهید »

رغبت ها

03 اردیبهشت 1397 توسط پري كرمي


كودك مي خواهد رفتار افراد بزرگتر را تقليد كند؛ پس در حضور او نمازتان را بخوانيد و يا او را همراه خود به مسجد ببريد. كودك رغبت دارد خود را در جاي بزرگترها قالب بزند، پس زمينه ارتباط او را با بزرگتران فراهم كنيد. تا آداب زندگي ؛ معاشرتي ، اخلاقي و در كل آداب و رسوم مذهبي را از اين طريق بياموزد.

 

 نظر دهید »

توجه به تفاوت هاي فردي

01 اردیبهشت 1397 توسط پري كرمي

به استعدادهای متفاوت کودکان توجه داشته باشید، هیچ‌گاه انتظار نداشته باشید که همه فرزندان شما به طور یکسان در فراگیری مسایل دینی و حفظ قرآن موفق شوند، و از همه مهم‌تر این‌که حفظ قرآن امری غیر واجب است لذا اگر اصرار و پافشاری شما باعث اذیت و آزار کودکان می‌شود و یا موجب می‌شود که کودکان نتوانند به بازی، تفریح و … بپردازند، بیش از حدّ اصرار نکنید.


وادار کردن کودکان به عبادت‌های مستحبی و طاقت فرسا و غیر منطقی، اثر بدی به جای می‌گذارد و گاه ممکن است آنان را برای همیشه از مذهب بیزار نماید، یا به عکس به دنیا بی‌اعتنا شده و همه‌چیز را فراموش کنند و گاه به وسواس در مذهب و مسایل عبادی گرفتار ‌شوند.

 نظر دهید »

حق فرزند در رساله حقوق امام سجاد(ع)

29 فروردین 1397 توسط پري كرمي

??واما حق فرزندت این است که بدانی او از تو می باشد و در چند روز این دنیا٬ با هر خیر وشرش وابسته ی تو است.

وبدانی که از جمله وظایفی که بر عهده ات گذاشته شده این است که تربیت او را نیکو داری واورا به سوی پروردگارش راهنمایی کنی ودر فرمانبرداری خدا٬ یاری ومساعدتش کنی .

در باره ی خود واو مسؤل می باشی ودر این تکلیف یا به ثواب می رسی ‌ویا مجازات می گردی ٬ پس در این باره همچون افرادی که توسط حسن اثرشان بر فرزند٬ نامه ی عمل خود را در این چند روز دنیا می آرایند رفتار کن ودر تربیتش آن نوع بکوش که در نزد پروردگارش معذور باشی وهیچ نیرویی نیست مگر از ناحیه ی خداوند.

[رساله حقوق امام سجاد علیه السلام ] ??

 نظر دهید »

آموزش دادن در کودکی مانند کندن نقش روی سنگ ،پایدار است.

28 فروردین 1397 توسط پري كرمي

حضرت علی علیه السلام:
العِلمُ فی الصِّغَرِ کَالنَّقش مِن الحَجَر؛
آموزش دادن در کودکی مانند کندن نقش روی سنگ ،پایدار است.

 نظر دهید »

تربيت با ماديات

27 فروردین 1397 توسط پري كرمي

تربيت با ماديات، اول از همه ظلم در حق کودک است چرا که او در آينده نمي تواند مفاهيم عاطفي و نماديني که ما انسان ها براي زندگي مان به آنها نياز داريم را درک کند.

و مطمئناً روابطش را به جاي عاطفه، احساس و شور و شوق از طريق شيء و کالا تنظيم مي کند و آرام آرام ميانجي روابط انساني به مادياتي چون طلا و پول و امثالهم تبديل مي شود.
[قانعی راد/جامعه شناس]

 نظر دهید »

كار با كودك راهبردي است

26 فروردین 1397 توسط پري كرمي

كار با كودك يك كار راهبردیست
کاری كه امروز برای تربیت انجام میدهيم 15 سال بعد نتيجه اش راخواهيم دید

به همین دلیل باید آرام با انگیزه،
پشتکار و صبر جلو برویم.

استادسلطانی

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مشاور

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آداب معاشرت
  • بدون موضوع
  • تربیت کودک
  • چگونه به فرزندان خود عزت نفس دهیم ؟

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس